ملحق شد.
مروان در جنگ جمل ، فرمانده سوارگان سمت راست سپاه بود . او در اين جنگ ، نقشى مزوّرانه داشت و در بحبوحه جنگ ، طلحه را كشت ؛ چون او را قاتل عثمان مى دانست . او در همين جنگ ، مجروح شد ؛ ولى امام على عليه السلام او را عفو كرد. وى سپس به معاويه ملحق شد و در جنگ صِفّينْ شركت كرد.
مروان پس از شهادت امام على عليه السلام در سال ۴۲ هجرى از سوى معاويه حاكم مدينه شد. او مانع به خاك سپارىِ امام حسن عليه السلام در كنار جدّش پيامبر خدا گرديد.
او بعد از يزيد بن معاويه به خلافت رسيد ؛ ليكن نُه يا دَه ماه بيشتر حكومت نكرد و اين سخن امام على عليه السلام كه مدّت زمان حكومت او را به «لعقةُ الكلبِ أنفَه (به اندازه اى كه سگ ، دماغش را مى ليسد ۱ )» تشبيه كرده بود، تحقّق يافت . پس از او فرزندانش خلافت را در دست گرفتند و بدين سان ، سلسله مروانيانْ بنياد نهاده شد كه در ناهنجار جلوه دادن معارف اسلام و سقوط جامعه اسلامى ، نقش بسيار بد و خبيثانه اى داشتند.
مروان در سال ۶۵ هجرى كشته شد.
۱ / ۳
آمادگى ناكثين براى شورش بر ضد امام
الف ـ نيرنگ هاى معاويه
۳۳۳.امام على عليه السلامـ از سخنرانى اش درباره طلحه و زبير ، پيش از جنگ جمل ـ: شگفتا از همراهى آن دو با ابو بكر و عمر و ستم آنان بر من ، با آن كه مى دانند كه من كم تر از آن دو نيستم . و اگر بخواهم بگويم، مى گويم. معاويه براى آنان از شام ، نامه اى نوشت و آن دو را فريفت و آن دو نفر از من كتمان كردند و بيرون رفتند و براى بى خِرَدان چنين