تمام شود. لذا در مواجهه با مالك اشتر مى گفت:
من و مالك را بكُشيد
و مالك را به همراه من به قتل رسانيد . ۱
بعد از پايان جنگ ، بنا به درخواست عايشه ، امام على عليه السلام او را عفو كرد.
عبد اللّه بن زبير ، شخص مغرور و مطرودى بود ، به گونه اى كه حتى مورد توجّه و احترام معاويه هم قرار نگرفت. او پس از مرگ معاويه ، با يزيد ، بيعت نكرد و براى حفظ جان خود ، در مكّه ساكن شد و بعدها بر مكّه تسلّط يافت.
لشكريان يزيد به مكّه حمله بردند تا مقاومت عبد اللّه را درهم شكنند . در اين حمله ، كعبه آتش گرفت و خراب شد؛ ليكن چون در همين زمان، خبر مرگ يزيد به مكّه رسيد ، عبد اللّه ، جان سالم به در بُرد.
عبد اللّه ، پس از مرگ يزيد، در سال ۶۴ هجرى، ادّعاى خلافت كرد و بر حجاز و يمن و عراق و خراسان مسلّط شد.
او از عبد اللّه بن عبّاس و محمّد بن حنفيه بيعت خواست ؛ ولى آنان روى برتافتند . از اين رو ، تصميم گرفت آن دو را آتش بزند ؛ ليكن با حمله [ ياران ]مختار ، آن دو از مرگ نجات پيدا كردند.
در زمان خلافت عبد الملك بن مروان ، در سال ۷۳ هجرى ، با حمله حَجّاج به مكّه و مسجد الحرام، عبد اللّه بن زبير ، كشته و سپس به دار كشيده شد.
ه ـ مروان بن حكم
مروان بن حَكَم ، چهره مرموز ، فتنه انگيز و فرصت طلبى بود كه تمايل بسيارى به ايجاد فتنه ها و درگيرى ها داشت. وى نمونه عينى نفوذيان در يك نهضت است كه نه با روح جريان ، همگونى دارند و نه به ارزش هاى آن باور دارند و نه با اسوه هاى آن ، همراه اند . اين گونه كسان ، بيشترين ضررها را به آن جريان فكرى و سياسى كه در آن