كتابت وحى در مدينه
با هجرت رسول خدا صلى اللَّه عليه وآله به يثرب ، بر شمار كاتبان وحى افزوده شد و برخى انصار نيز در زمره كاتبان قرار گرفتند . البته كسانى از قريش نيز كه در سالهاى پس از هجرت به مدينه مهاجرت كرده و يا پس از فتح مكه به آن شهر آمدند ، به عنوان كاتب معرفى شدهاند .
ابو المنذر ابى بن كعب (م ۳۵ق) ، كه در جاهليت نوشتن مىدانست ، ۱ نخستين مدنى است كه در خدمت كتابت قرآن قرار گرفت . ۲ به او «سيد القراء» لقب داده بودند . ۳ از وى رواياتى در باره ثواب تلاوت برخى سورههاى قرآن نقل شده است . ۴ ابنسعد او را آگاهترين فرد بر قرائت قرآن دانسته ۵ و آورده است كه او از كسانى است كه در عصر رسول خدا به جمعآورى قرآن پرداختند . ۶ در برخى منابع ، توصيه شده است قرآن را از چهار نفر از جمله اُبىّ بن كعب ، فرا بگيرند . ۷ به نقل امام صادق عليه السلام ، اهل بيت ، قرآن را بر اساس قرائت ابىّ تلاوت مىكنند . ۸ گويند : پيامبر قرآن را به طور كامل بر ابىّ املا كرد و از اين رو در دوران يكسان كردن مصاحف در عهد عثمان ، سرپرستى گروه به او واگذار شد و در موارد اختلافى با نظر او مشكل حل مىگرديد . ۹ پس از ابىّ بن كعب ، ۱۰ زيد بن ثابت ، كه كتابت را از اسيران بدر آموخته بود ، به جمع كاتبان پيوست . ۱۱ وى هنگام هجرت رسول اللَّه يازده سال بيشتر نداشت . ۱۲ همسايگى وى با پيامبر باعث شده بود تا او در غياب ابىّ به كتابت پردازد . ۱۳ البته كار او بيشتر نامهنگارى بود تا كتابت وحى . ۱۴ زيد ، به تدريج در دوره خلفا حتى از ابىّ بن كعب نيز شهرت بيشترى پيدا كرد ؛ زيرا ابىّ بن كعب با ابوبكر بيعت نكرد ، ۱۵ اما زيد از مقربان دستگاه خلافت بود . ۱۶
از ديگر كسانى كه به عنوان كاتب وحى از آنها نام برده شده مىتوان به عبد اللَّه بن رواحه (م ۸ق) ، ثابت بن قيس(م ۱۲ق) ، حنظله بن ربيع اسدى ، حذيفة بن يمان ، علاء بن عقبه ، محمد بن سلمه ، عبد اللَّه بن زيد ، جهيم بن صلت ، حنظلة بن عامر ، عبد اللَّه بن عبد اللَّه بن ابىّ ، ابوزيد بن قيس بن السكن ، عقبة بن عامر ، معاذ بن جبل ، مغيرة بن شعبه ، ابان بن سعيد بن عاص ، معاويه ، خالد بن وليد ، عمرو بن عاص ، عبد اللَّه بن ارقم ، حويطب بن عبد العزى و ابوايوب انصارى اشاره كرد . ۱۷ گويند ابوايوب ، كاتبِ نامهاى به تيره بنى عذره بود و از كاتب وحى بودن وى به صراحت ياد نشده است .
برخى گفتهاند كاتبان عمده و ملازمترين افراد با پيامبر صلى اللَّه عليه وآله در مدينه ، امام على عليه السلام ، زيد بنثابت ۱۸ ، اُبَىّ بن كعب و عثمان بودهاند كه در اين صورت ، اينان را بايد كاتبان رسمى وحى قلمداد كرد و بقيه در مرتبه دوم قرار داشتند و تنها در غياب ايشان عهدهدار كتابت مىشدند . ۱۹ امام على عليه السلام نخستين فردى است كه از آغاز وحى تا پايان آن را نوشته است . ابن نديم از على عليه السلام به عنوان اوّلين «جَمّاع القرآن (گردآوردنده قرآن)» ياد مىكند . ۲۰ هر گاه وحى نازل مىشد و على عليه السلام حضور نداشت ، پيامبر صلى اللَّه عليه وآله وحىِ نازل شده را جداگانه براى على عليه السلام املا مىكرد تا بنويسد . ۲۱ به نقل على عليه السلام ، پس از كتابت آيات نازل شده ، پيامبر خدا تفسير ، تأويل ، ناسخ و منسوخ و محكم و متشابه آن را نيز به او تعليم مىداد . ۲۲
ابن ابى الحديد به صراحت ، كاتبان وحى را على عليه السلام ، زيد بن ارقم و حنظله بن ربيع دانسته و گفته است : معاويه (پس از مسلمان شدن در سال هشتم هجرت) ، نامههاى پيامبر را به سران و نوشتههاى مورد نياز مردم و همچنين فهرست اموال و صدقات را مىنوشته است . ۲۳
بر اساس نوشته يكى از قرآنپژوهان ، از نويسندگان پيامبر ، دو نفر بيش از ديگران از ملازمت محضر پيامبر صلى اللَّه عليه وآله برخوردار ، و وظيفه نوشتن قرآن را بر عهده داشتند كه آن دو على بن ابى طالب عليه السلام و زيد بن ثابت بودند . ۲۴ جرجى زيدان نيز گويد : در عهد رسول خدا از همه بيشتر على بن ابى طالب ، عبد اللّه بن مسعود ، ابوالدرداء ، معاذ بن جبل ، زيد بن ثابت و ابىّ بن كعب به تدوين قرآن عنايت داشتند . ۲۵
به تصريح ابن عبد ربّه ، على عليه السلام و عثمان كاتبان وحى بودند و در صورت حاضر نبودن ايشان ، ابىّ بن كعب به كتابت مىپرداخت . ۲۶ از امام على عليه السلام روايات بسيارى در باره كتابت وحى و اشراف آن حضرت بر اين كتاب مقدس ، نقل شده است ۲۷ و اين در حالى است كه برخى نام معاويه را به عنوان كاتب وحى نوشته و حتى به جاى على عليه السلام ، نام معاويه را ذكر كردهاند ؛ با اين حال ، معاويه تنها چند ماه برخى نامههاى رسول اللَّه را مىنوشته و حتى به سبب تعلل در نگارش ، پيامبر با عبارت «لا أَشبَعَ اللَّهُ بَطنَه» او را نفرين كرد . ۲۸ امام على عليه السلام در دوران خلافتش در جواب نامه معاويه ، كه خود را كاتب وحى قلمداد كرده بود ، به اين ادعاى او پاسخ داده است . ۲۹ به نظر مىرسد معاويه در دوران امارتش در شام ، خود را كاتب وحى مىخوانده است . بنا بر قولى ، از جمله شرطها يا خواهشهاى ابوسفيان از پيامبر ، نويسندگى معاويه براى آن حضرت بوده است . ۳۰ ابو رَيّه ، به صراحت ، كاتب وحى بودن معاويه را رد كرده و محال دانسته و به دسيسههاى بنى اميه اشاره كرده است . ۳۱ خالد بن وليد و عمرو بن عاص نيز كه برخى آن دو را در شمار كاتبان وحى آوردهاند ، در سال هفتم هجرت ، شش ماه پيش از فتح مكّه ۳۲ يا پس از حديبيه و قبل از خيبر ، اسلام آوردند . ۳۳
حصين بن نمير و مغيرة بن شعبه - كه در سال ششم اسلام آورد و گهگاهى كتابت مىكرد - ، ۳۴ طبق گزارشى تنها در امور شخصى ، نويسنده پيامبر صلى اللَّه عليه وآله بودند و معاملات و قرضهاى پيامبر صلى اللَّه عليه وآله را مىنوشتند و در غياب معاويه و خالد ، عهدهدار كتابت مىشدند . ۳۵
1.الطبقات الكبرى : ج۳ ص۴۹۸.
2.تاريخ دمشق : ج۴ ص۳۲۴.
3.الإصابة : ج۱ ص۱۸۱؛ تاريخ دمشق : ج۷ ص۳۰۸؛ سير أعلام النبلاء : ج۱ ص۳۹۰.
4.مجمع البيان : ج۳ ص۵.
5.الطبقات الكبرى : ج۳ ص۵۰۰.
6.الطبقات الكبرى : ج۲ ص۳۵۵؛ الفهرست : ص۳۰.
7.سير أعلام النبلاء : ج۱ ص۳۹۱.
8.الكافى : ج۲ ص۶۳۴.
9.المصاحف ، سجستانى : ص۳۰؛ التمهيد فى علوم القرآن : ج۱ ص۳۴۸.
10.الطبقات الكبرى : ج۲ ص۲۲.
11.الاستيعاب : ج۲ ص۵۳۷.
12.الاستيعاب : ج۲ ص۵۳۸.
13.الاستيعاب : ج۲ ص۸۶۵.
14.تاريخ اليعقوبى : ج۲ ص۱۲۴ - ۱۵۴.
15.الصحيح من السيرة النبى الأعظم : ج۵ ص۲۱۰؛ تاريخ اليعقوبى : ج۲ ص۱۵۴.
16.سبل الهدى والرشاد : ج۱۱ ص۳۸۱ و ج۱ ص ۵۸.
17.إمتاع الاسماع : ج۹ ص۳۳۴.
18.الفهرست : ص۳۰.
19.مكاتيب الرسول : ج۱ ص ۱۲۳؛ تفسير الحبرى : ص۱۵۸ و ۵۷۶؛ شواهد التنزيل : ج۱ ص۴۸.
20.تفسير العيّاشى : ج۱ ص۲۵۳؛ كمال الدين : ص۲۸۴ - ۲۸۵.
21.شرح نهج البلاغة، ابن ابى الحديد : ج۱ ص۳۳۸.
22.تاريخ قرآن، حجتى : ص۲۰۳ - ۲۰۴.
23.تاريخ آداب اللغة العربيّة : ج۱ ص۲۲۵.
24.العقد الفريد : ج۴ ص۱۵۲.
25.مكاتيب الرسول صلى اللَّه عليه وآله : ج۱ ص۱۲۳ - ۱۲۴.
26.أنساب الاشراف : ج۱ ص۵۳۲؛ تاريخ الطبرى : ج۸ ص۱۸۱؛ إمتاع الأسماع : ج۱۰ ص۱۸۵.
27.أنساب الاشراف : ج۵ ص۱۱۱؛ الفتوح : ص۴۷۸ - ۴۷۹.
28.تاريخ دمشق: ج ۲۳ ص ۴۵۶.
29.شيخ المضيره: ص ۲۰۵.
30.المغازى: ج ۲ ص ۶۶۱؛ اُسد الغابة: ج ۲ ص ۹۳؛ الإصابة: ج ۲ ص ۲۱۵.
31.تاريخ خليفه: ص ۵۲.
32.الكامل فى التاريخ: ج ۲ ص ۲۳۰ .
33.العقد الفريد: ج ۴ ص ۱۵۲.