پژوهشى در باره شمار بَطنهاى قرآن
مشهور است كه قرآن ، داراى هفتاد بطن است . ظاهراً مبدأ اين شهرت ، رواياتى هستند كه در شمارى از منابع غير حديثى آمدهاند كه در اين جا به بخشى از آنها اشاره مىكنيم .
در كتاب جواهر الكلام ، ضمن مبحثى در باره قرآن آمده است :
همان گونه كه در روايت آمده : «هر باطنى از آن ، باطنى دارد، تا هفتاد باطن» . ۱
در مقدمه تفسير الميزان نيز آمده است :
روايتهايى از پيامبر صلى اللَّه عليه وآله و ائمّه اهل بيت عليهم السلام در اين خصوص، وارد شده است ، مانند اين فرمايش آنان كه : «قرآن ، ظاهرى دارد و باطنى ، و باطن آن هم باطنى دارد، تا هفت باطن » يا «تا هفتاد باطن» . ۲
اين مطلب ، در بسيارى از منابع غير حديثى تكرار شده است ۳ و بلكه برخى نوشتهها ، آن را به «بسيارى از احاديث» نسبت دادهاند :
در احاديث فراوانى آمده است كه قرآن، هفت يا هفتاد باطن دارد . ۴
بر پايه بررسىهاى انجام شده ، منبع روايت «سبعين بطناً» ، تفسير إعجاز البيان صدر الدين قونوى (م ۶۷۱ ق) است . وى در تبيين «بطون قرآن و اسرار حروف» آورده است :
وَ مَن لا يُكشَفُ لَهُ هذا الطَّورُ لَم يَعرِف سِرَّ بُطونِ القُرآنِ الَّتي ذَكَرَها رَسولُ اللَّه صلى اللَّه عليه وآله بِقَولِه : «لِلقُرآنِ ظَهرٌ وَ بَطنٌ إلى سَبعَةِ أبطُنٍ» وَ فِى رِوايَةٍ «إلى سَبعينَ بَطناً» . ۵
اين شيوه براى هر كس معلوم نشود ، سرّ بطون قرآن، براى وى بر ملا نمىشود كه پيامبر خدا صلى اللَّه عليه وآله در باره آن فرموده : «قرآن، ظاهر و باطنى دارد تا هفت باطن» و در روايتى «تا هفتاد باطن» .
سيّد حيدر آملى ، از عرفاى اماميّه در قرن هشتم ، در جامع الأسرار ، ضمن اشاره به اين حديث ، به احاديث ديگرى كه بطون قرآن را «هفت صد بطن» و «هفتاد هزار بطن» مىدانند نيز اشاره كرده است . متن سخن او ، اين است :
وقال النبىّ صلى اللَّه عليه وآله : «إنَّ لِلقُرآنِ ظَهراً وبَطناً ، ولِبَطنِهِ بَطنٌ إلى سَبعَةِ أبطُنٍ » و ورد «سَبعينَ» و «سَبعَ مِائَةٍ» و «سَبعينَ ألفٍ» و غَيرُ ذلك . ۶
پيامبر صلى اللَّه عليه وآله فرمود : «قرآن ظاهر و باطنى دارد ، و باطن آن هم باطنى دارد ، تا هفت باطن» . و البته «هفتاد باطن» و «هفتصد باطن» و «هفتاد هزار باطن» و جز اينها [نيز ]روايت شده است.
البتّه بايد توجّه داشت كه اين گونه منابع ، منابع حديثى شمرده نمىشوند .
در عين حال ، اين احتمال هم هست كه كلمه «سبعة» در هنگام رونويسى از منابع حديثى ، تصحيف شده و به «سبعين» تبديل شده باشد .
1.جواهر الكلام : ج ۹ ص ۲۹۵ .
2.الميزان فى تفسير القرآن : ج ۱ ص ۷ . گفتنى است كه اين روايت ، تا كلمه «هفت باطن (سبعة أبطن)» در عوالى اللآلى (ج ۴ ص ۱۰۷ ح ۱۵۹) آمده است .
3.ر . ك : تهذيب الاُصول ، جعفر سبحانى : ج ۱ ص ۵۲ ، الفصول الغروية فى الأصول الفقهية : ص ۵۸ .
4.معانى الأخبار : ص ۲۵۹ (پاورقى مرحوم استاد علىاكبر غفّارى) .
5.إعجاز البيان فى تفسير اُمّ القرآن : ص ۱۲۸ .
6.جامع الأسرار ومنبع الأنوار : ص ۵۳۰ .