475
گزیده شناخت‌نامه قرآن بر پایه قرآن و حدیث

پيشينه اِعراب

اعراب ، از ويژگى‏هاى زبان عربى است كه نقشى تعيين‏كننده در مفاهمه و تفاهم دارد . بنا بر اين به طور طبيعى ، اعراب ، همزاد زبان عربى است و اين زبان بدون اعراب ، قادر به بازتاباندن معنا نيست ؛ اما پيشينه «دانش اِعراب» و نشانه‏هاى اِعرابى - يعنى نشانه‏هايى كه بر نوع اعراب كلمات دلالت مى‏كنند - به سده نخست هجرى باز مى‏گردد و مى‏توان گفت دانش اِعراب ، بويژه اعراب قرآن ، از دامان قرآن كريم برخاسته است . ۱
كاتبان وحى ، در آغاز ، هنگام نگاشتن قرآن ، كلمات را بدون نقطه و اِعراب ، ثبت مى‏كردند . شايد ثبت قرآن بدون اين نشانه‏ها براى صلى اللَّه عليه وآله كسانى كه در عصر پيامبر مى‏زيستند ، مشكلى نمى‏آفريد ؛ اما براى نسل‏هاى بعد و نيز مردم غير عربى كه به اسلام گرويده و با مسلمانان آميخته بودند ، گاه موجب قرائت به گونه‏هاى مختلف مى‏شد و معانى را دگرگون مى‏ساخت . از اين رو نياز به راهكارى جامع ضرورى نمود كه به اختلافات و نيز تغيير و تحريف معنوى قرآن كريم پايان بخشد .
روايات در باره معرفى نخستين اعراب‏گذار قرآن (ثبت‏كننده نشانه‏هاى اِعرابى) مختلف اند . ۲ معمولاً از ابو الأسود دُئِلى (م ۶۹ق) به عنوان آغازگر اعراب‏گذارى قرآن كريم ياد مى‏شود كه اين كار را به كمك يحيى بن يَعمر انجام داد . در آغاز ، اعراب‏گذارى بسيار ساده بود و براى نشان دادن اعراب ، از نقطه سود مى‏جستند ، بدين صورت كه براى نصب ، نقطه‏اى روى حرف پايانى كلمه ، براى جر ، نقطه‏اى زير آن ، و براى رفع ، نقطه‏اى بعد از همان حرف مى‏نهادند . براى تنوين هم از دو نقطه به همان شكل استفاده مى‏شد . در اين زمان هنوز براى تمايز حروف مشابه ، از نقطه كمك گرفته نمى‏شد و نقطه‏هاى اِعرابى نيز به رنگى متفاوت با رنگ حروف و كلمات ، ثبت مى‏شدند . ۳ گفتنى است كه اين اعراب‏گذارى ، مطابق نظر مشهور و مقبول مسلمانان صورت پذيرفت .
پس از حدود يك قرن ، به دست خليل بن احمد فراهيدى (م ۱۷۵ق) شكل‏هاى خاص ، جاى گزين نقطه‏هاى اعرابى شد . وى براى نصب ، مستطيلى بر روى حرف ، براى جر ، مستطيلى زير آن ، و براى ضمّه واوى كوچك بالاى آن مى‏نهاد و براى هر يك از تنوين‏ها شكل مشابه همان حركت اوّل را بر آن مى‏افزود . او همچنين براى نشان دادن تشديد از دندانه حرف «س» و براى سكون از سَرِ حرف «ص» استفاده مى‏كرد . نشانه‏ها سپس به تدريج ، افزون بر نشان دادن اِعراب در حرف پايانى كلمه ، براى نشان دادن حركت ساير حروف كلمه نيز به كار مى‏رفتند . ۴ تا اين زمان (نيمه دوم قرن دوم هجرى) ، غرض از اعراب‏گذارى قرآن ، قرائت صحيح قرآن كريم به همان شكل منقول از پيامبر صلى اللَّه عليه وآله ، و برداشت معنايى صحيح از آيات و جلوگيرى از اجتهاد در قرائات بود . با اين حال پس از اين نيز اجتهاد و اختلاف در اعراب برخى كلمات قرآن ، به صورت محدود ميان استادان قرائت ديده مى‏شود و اين امر ، اختلاف‏هايى را در تفسير برخى آيات قرآن سبب شده است . ۵
در نيمه دوم قرن دوم هجرى ، در دانش اعراب قرآن كريم تحولى پديد آمد كه دانشمندان و استادان ، نحو عربى را به سمت تحليل و تبيين نقش‏هاى كلمات در جمله‏ها و آيات قرآن كريم سوق دادند كه نقطه اوج آن در «معانى القرآن»ها و سپس «اِعراب القرآن»ها تجلى يافت . برجسته‏ترين دانشمند اين دوره ، سيبويه (م ۱۸۰ق) ، در الكتاب - كه نخستين كتاب موجود نحو عربى است - ضمن تدوين قواعد نحو ، به تبيين و تحليل نقش كلمات بويژه نقش‏هاى نحوى آنها در قرآن پرداخت ۶ و بدين سان «مكتب نحو بصره» پديد آمد . از ويژگى‏هاى بارز مكتب نحو بصره ، قانونمند كردن قواعد نحو و روى آوردن به قياس در نحو عربى است . اثر اين رويكرد در دانش نحو ، راه يافتن تأويل و توجيه بيشتر در تحليل نحوى آيات ، منضبط شدن قواعد نحو ، محدودتر شدن دامنه قواعد و در نتيجه سهل‏تر شدن فراگيرى آن قواعد بود . در مقابل اين مكتب ، «مكتب نحو كوفه» به پيشوايى كسايى (م ۱۸۹ق) پديد آمد كه ويژگى آن توجه بيشتر به نقل ، سماع و فاصله گرفتن از قياس بود . ۷ قرآن كريم در اين دوره ، محور مباحث نحو عربى بود و كتاب‏هايى با عنوان «معانى القرآن» و «اِعراب القرآن» ، آراى نحوى مفسّران را نشان مى‏دادند .
در اواسط سده سوم هجرى ، مكتب نحو بغداد ظهور كرد كه راه ميانه و تلفيقى است از دو مكتب نحو بصره و كوفه . دانشمندانى مانند ابن خالويِه (م ۳۷۰ق) ، ابن دُرُستويِه (م ۳۴۷ق) ، ابوعلى فارسى (م ۳۷۷ق) ، ابن جِنّى (م ۳۹۲ق) ، زَجّاج (م ۳۶۳ ق) و زَمَخشرى (م ۵۳۸ ق) بدين مكتب گرايش داشته‏اند . ۸
دانشمندان سده سوم و چهارم هجرى هر يك با تكيه بر مكتب نحوى خود ، به بيان و تحليل اعراب آيات مى‏پرداختند . اما در سده‏هاى بعدى نحويان اغلب به جمع‏آورى آراى پيشينيان مبادرت كردند و كم‏تر به نقد آرا و ترجيح آنها بر يكديگر پرداختند . اين رويكرد در البيان ابن الأنبارى (م ۵۷۷ق) ، التبيان ابو البقاء (م ۶۱۶ق) و به صورت محدودتر در مشكل إعراب القرآن مكّى بن ابى طالب (م‏۴۳۷ق) ، مشهود است . ۹
از بررسى مكاتب و ديدگاه‏هاى نحوى دانشمندان و مفسّران پيشين ، بر مى‏آيد كه حجم فراوانى از اختلاف موجود در نحو و اعراب آيات قرآن ، معلول تفاوت تحليل صاحب نظران است ، بدون آن كه در تفسير آيه تأثير چندانى داشته باشد . به نظر مى‏رسد اين دانشمندان بيش از هر چيز در پى به‏دست دادن فهم درستى از آيات قرآن ، منطبق با قواعد زبان بوده‏اند . از اين رو هر يك با توجه به آراى نحوى و قواعد دستورى مكتب‏هاى نحوى ، به تحليل ادبى آيه مى‏پرداخته‏اند . اين تحليل‏ها در موارد فراوانى ، معناى آيه را تغييرى جدى نمى‏داد ؛ اما به تدريج منشأ تنوّع قواعد نحو و اعراب شد . اختلاف در جواز عطف بر ضمير مجرور بدون اعاده جار ، عطف بر ضمير مرفوع بدون تأكيد آن با ضمير منفصل ، مبنى بودن فعل امر ، عمل «اِن» مخفّفه ، اختلاف در رافع مبتدا و خبر ، ۱۰ معانى «اَنْ» و «إذا» و اختلاف در جواز يا عدم جواز ورود آنها بر جمله اسميه ، اختلاف در عمل حروف مشبهة بالفعل و «ما»ى نافيه نسبت به خبر ، جواز يا عدم جواز فاعل قرار گرفتن جمله و ده‏ها مسئله ديگر ، از جمله نمونه‏ها و شواهد اين نظرند . با اين حال نمى‏توان انكار كرد كه بخش مهمى از اختلافات مفسّران در اعراب آيات قرآن ، متأثر از باورها و پيش‏فرض‏هاى كلامى و فقهى آنان بوده است ؛ براى مثال ، عاطفه يا مستأنفه دانستن واو در آيه (وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّ سِخُونَ فِى الْعِلْمِ)۱۱ بر اين نگرش كلامى برخى مفسران مبتنى بوده است كه آيا راسخان در علم ، به تأويل متشابهات آگاهى دارند يا ندارند . همچنين بيان نقش «اَرجُلَكم» در آيه (وَامْسَحُواْ بِرُءُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ)۱۲ و تعيين معطوف عليه آن متأثر از اين پيش‏فرض فقهى مفسر بوده است كه آيا در وضو بايد پا را مسح كرد يا آن را شست . البته در موارد فراوان‏ترى ، نوع اعراب و بيان نقش كلمات ، در تفسير آيات شريفه در دو بُعد معارف كلامى و فقهى اثر گذار بوده و برداشت‏هايى متفاوت را در پى داشته است . چنين به نظر مى‏رسد كه بخشى از اختلافات كلامى و فقهى مذاهب اسلامى ، از اختلاف در اعراب آيات سرچشمه گرفته است .

1.تاريخ تفسير و نحو : ص‏۱۳۷ - ۱۴۶.

2.براى تفصيل در اين باره ر.ك : دائرة المعارف بزرگ اسلامى : ج‏۹ ص‏۳۷۰ - ۳۷۴؛ درآمدى بر تاريخ علوم قرآن : ص‏۱۱۴ - ۱۱۵.

3.كتاب المصاحف: ص ۱۶۲؛ المقنع: ص ۱۲۴ - ۱۲۶؛ رسم الخطّ مصحف: ص ۴۹۲ .

4.الإتقان فى علوم القرآن : ج‏۲ ص‏۳۷۸؛ القرآن الكريم و أثره فى الدراسات النحوية : ص‏۲۶۶ - ۲۶۷.

5.القرآن الكريم و أثره فى الدراسات النحوية : ص‏۸۸ ؛ تاريخ نحو : ص‏۳۴ - ۵۱.

6.القرآن الكريم و أثره فى الدراسات النحوية: ص ۸۸؛ تاريخ نحو: ص ۳۴ - ۵۱.

7.القرآن الكريم و أثره فى الدراسات النحوية: : ص‏۹۴ ، ۱۲۲ ، ۱۳۳ - ۱۳۶.

8.الإنصاف : ص‏۴۶۳ به بعد ، ۴۷۴ ، ۵۲۴ به بعد ، ۴۴ به بعد.

9.الإنصاف: ص ۴۴، ۴۶۳، ۴۷۴ و ۵۲۴ .

10.الإنصاف : ص‏۴۶۳ به بعد ، ۴۷۴ به بعد ، ۵۲۴ به بعد ، ۱۹۵ به بعد ، ۴۴ به بعد.

11.آل عمران : آيه ۷ .

12.مائده : آيه ۶ .


گزیده شناخت‌نامه قرآن بر پایه قرآن و حدیث
474
  • نام منبع :
    گزیده شناخت‌نامه قرآن بر پایه قرآن و حدیث
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همکاری: جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1392
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 24324
صفحه از 597
پرینت  ارسال به