نظريه نهايى
با توجه به قوّت سندى و دلالى رواياتى كه نسيان قرآن را مكروه و نه حرام مىشمارند ، و نيز سيره مسلمانان و فتواى فقيهان متعدد از يك سو ، و ضعف سندى و دلالى روايات موهم حرمت از سوى ديگر ، مىتوان تنهاكراهت نسيان را اثبات نمود . گفتنى است كه فقيهان پيشين شيعه ، كمتر از حكم نسيان سخن گفتهاند ، هر چند برخى به نفى حرمت تصريح كردهاند . ۱ شايد آنان نياز نمىديدند كه مسئلهاى غير فقهى را كه حكم لزومى ندارد ، در كتب فقهى بياورند . در ميان اهل تسنّن نيز هر چند حرمت نسيان طرفدارانى دارد ، اما بيشتر آنان مسئله را در مباحث شرح الحديث و آداب القرآن و نه فقه مطرح كردهاند كه بسى محتمل است به معناى لزومى نبودن حكم مساله در نظر ايشان باشد . ۲
بر اين پايه ، روايات شديد اللحنى مانند : روايت صدوق رحمة اللَّه عليه : «مَن تَعَلَّمَ القُرآنَ ثُمَّ نَسِيَهُ مُتَعَمِّداً لَقَى اللَّهُ يَومَ القيامَةِ مَغلولاً . . .» . ۳ و يا روايت نبوى «مَن تَعَلَّمَ القُرآنَ ثُمَّ نَسِيَهُ ، لَقيَ اللَّهُ سُبحانَهُ وَهو أجذم» ، «يُسَلِّطُ اللَّهُ - عَزَّ وجَلَّ - عَلَيهِ بِكُلِّ آيَةٍ مِنهُ نَسِيَها حَيَّةً تَكونُ قَرينَتَهُ إلى النّارِ» و «عَرَضَت عَلَىّ ذُنوبُ أُمّتى فَلَم أَرِ ذَنباً أَعَظَمُ مِن سُورَةٍ ... أُوتيها رَجُلٌ ثُمَّ نَسِيَها» ، را ناظر به نسيان معمول و رايج نمىدانيم ؛ زيرا اگر چنين بود ، شايسته مىنمود كه پيامبر صلى اللَّه عليه وآله و امامان اهل بيت ، آنها را فراز آورده و بر آنها در هميشه و همه جا تأكيد كنند ، فقيهان به مضمون آنها حكم دهند و نسيان قرآن را حرام بخوانند! و توده مسلمانان در طول تاريخ ، به آن عمل كنند . از اين رو مىتوان اين دسته روايات را ناظر به ترك عملى و نسيان آموزههاى هدايتى قرآن دانست كه گونهاى پشت سر انداختن و فراموشى از سر بى اعتنايى و مهجور نمودن قرآن است .
1.روضة المتقين : ج۹ ص۳۶۴؛ الأمالى ، سيد مرتضى : ج۱ ص۶؛ المجازات النبوية : ص۲۴۶ - ۲۴۷؛ استفتائات السيد السيستانى : ص۱۳۸.
2.ر. ك: فتح البارى : ج۹ ص۷۰؛ المجموع، محيى الدين نووى : ج۲ ص۱۶۹.
3.ر . ك : الأمالى ، صدوق : ص۵۱۳؛ ثواب الأعمال : ص۲۸۲.