فصل ششم : خواصّ برخى سورهها و آيهها
۶ / ۱
خواصّ فاتحة الكتاب
۱۷۷.پيامبر خدا صلى اللَّه عليه وآله: فاتحة الكتاب ، شفاى هر دردى ۱ است . ۲
۱۷۸.پيامبر خدا صلى اللَّه عليه وآله: اگر سوره حمد ، هفتاد مرتبه بر مُردهاى خوانده شد و روح به او باز گشت ، جاى تعجّب ندارد . ۳
۱۷۹.پيامبر خدا صلى اللَّه عليه وآله: سوره حمد ، بر هيچ دردى هفتاد مرتبه خوانده نمىشود ، مگر اين كه آن درد ، آرام مىگردد . ۴
۱۸۰.صحيح البخارى - به نقل از ابو سعيد خُدرى - : جمعى از ياران پيامبر صلى اللَّه عليه وآله بر تيرهاى از تيرههاى عرب ، وارد شدند ؛ ولى آن تيره ، از ايشان پذيرايى نكردند . در همين حال ، رئيس آن تيره را مار گَزيد . آن عربها گفتند : آيا دارو يا رقيهاى ۵ با خود داريد؟
ياران پيامبر صلى اللَّه عليه وآله گفتند : شما از ما پذيرايى نكرديد ؛ ما هم كارى نمىكنيم ، مگر آن كه برايمان ، مزدى قرار دهيد .
عربها ، رَمهاى گوسفند را مزد آنان قرار دادند . پس يكى از ايشان شروع به خواندن اُمّ القرآن (سوره فاتحه) كرد و آب دهانش را جمع مىكرد و بر محلّ گَزيدگى مىانداخت ، تا اين كه آن مرد ، شفا يافت . عربها ، گوسفندان را آوردند . ياران پيامبر صلى اللَّه عليه وآله گفتند : نمىگيريم تا از پيامبر صلى اللَّه عليه وآله [در باره آن ]بپرسيم .
آنها از پيامبر صلى اللَّه عليه وآله پرسيدند . ايشان خنديد و فرمود : «عجب رقيهاى! گوسفندها را بگيريد و براى من هم سهمى قرار دهيد !» . ۶
1.سورهها ، آيات و ديگر عوامل معنوى همانند داروهاى مادّىاند كه زمينه شفا را فراهم مىآورند ، نه آن كه هميشه و حتى جايى كه مصلحت نيست نيز ، اثر كنند .
2.في فاتِحَةِ الكِتابِ شِفاءٌ مِن كُلِّ داءٍ (سنن الدارمى : ج ۲ ص ۹۰۲ ح ۳۲۴۷ ، شعب الإيمان : ج ۲ ص ۴۵۰ ح ۲۳۷۰) .
3.لَو قُرِئَتِ الحَمدُ عَلى مَيِّتٍ سَبعينَ مَرَّةً فَرُدَّت فيهِ الرّوحُ ما كانَ ذلِكَ بِعَجَبٍ (الدعوات : ص ۱۸۸ ح ۵۲۲ ، الكافى : ج ۲ ص ۶۲۳ ح ۱۶) .
4.ما قُرِئَتِ الحَمدُ عَلى وَجَعٍ سَبعينَ مَرَّةً إلّا سَكَنَ (الدعوات : ص ۱۸۸ ح ۵۲۲ ، الكافى : ج ۲ ص ۶۲۳ ح ۱۵) .
5.رقيه: افسون يا تعويذَى است كه با آن ، شخصى را كه مبتلا به تب و غش و آفتهايى از اين قبيل شده باشد ، افسون مىكنند تا بهبود يابد .
6.إنَّ ناساً مِن أصحابِ النَّبيِّ صلى اللَّه عليه وآله ، أتَوا عَلى حَيٍّ مِن أحياءِ العَرَبِ فَلَم يَقروهُم ، فَبَينَما هُم كَذلكَ إذ لُدِغَ سَيِّدُ اُولئكَ ، فَقالوا: هَل مَعَكُم مِن دَواءٍ أو راقٍ؟ فَقالوا: إنّكُم لَم تَقرونا وَلا نَفعَلُ حتّى تَجعَلوا لَنا جُعلاً ، فَجَعلوا لَهُم قَطيعاً مِنَ الشّاةِ ، فَجَعَل يَقرَأُ بِاُمِّ القُرآنِ ، وَيَجمَعَ بُزاقَهُ وَيَتفَلُ فَبَرِأَ ، فَأَتوا بِالشّاةٍ ، فَقالوا: لا نأخُذُهُ حَتّى نَسأَلَ النَّبيَّ صلى اللَّه عليه وآله ، فَسَأَلوهُ فَضَحِكَ وَقالَ: وَما أدراكَ أنَّها رُقْيَةٌ ؟ خُذوها وَاضرِبوا لي بِسَهمٍ ! (صحيح البخارى : ج ۵ ص ۲۱۶۶ ح ۵۴۰۴ ، صحيح مسلم : ج ۴ ص ۱۷۲۷ ح ۶۵) .