فصل پنجم : داستانهايى از بركات قرآن و تأثير آن در جانها
۵ / ۱
ايمان نجاشى
قرآن
(و قطعاً كسانى را كه گفتند: «ما نصرانى هستيم»، نزديكترينِ مردم در دوستى با مؤمنان خواهى يافت ؛ زيرا برخى از آنان ، دانشمندان و رُهبانانى اند كه تكبّر نمىورزند). ۱
حديث
۱۷۰.تفسير الطبرى - به نقل از ابن عبّاس - : پيامبر خدا صلى اللَّه عليه وآله زمانى كه در مكّه بود ، چون نگران جان ياران خود از سوى مشركان بود ، جعفر بن ابى طالب و ابن مسعود و عثمان بن مَظعون را با گروهى از يارانش به سوى نجاشى ، پادشاه حبشه ، فرستاد . مشركان ، با شنيدن اين خبر ، عمرو بن عاص را با گروهى ديگر ، روانه حبشه كردند و اين عدّه ، زودتر از ياران پيامبر صلى اللَّه عليه وآله بر نجاشى وارد شدند و گفتند : در ميان ما ، مردى ظهور كرده است كه قريش را بىخِرد و نادان مىخواند و مىگويد كه پيامبر است . گروهى را نيز به سوى تو فرستاده است تا مردمانت را عليه تو بشورانَد . بنا بر اين ، مايل بوديم كه نزد تو بياييم و خبر آنها را به تو بدهيم .
نجاشى گفت : اگر نزد من آمدند ، در سخنان آنان ، انديشه خواهم كرد .
پس ياران پيامبر خدا صلى اللَّه عليه وآله آمدند و بر درگاه نجاشى ايستادند و گفتند : آيا به دوستان خدا ، اجازه ورود مىدهى؟
نجاشى گفت : به آنان اجازه دهيد . خوش آمدند دوستان خدا!
چون بر او وارد شدند ، سلام كردند . نمايندگان قريش گفتند : شهريارا! مىبينى كه ما به تو راست گفتيم . آنها به درودى كه بر تو گفته مىشود ، بر تو درود نفرستادند .
نجاشى به آنها گفت : چرا با درود خودم ، بر من درود نگفتيد؟
مسلمانان گفتند : ما با درود اهل بهشت و درود فرشتگان ، بر تو درود گفتيم .
نجاشى گفت : پيامبر شما ، در باره عيسى و مادرش ، چه مىگويد؟
[جعفر] گفت : مىگويد كه او ، بنده خدا و كلمه و روحى از جانب خدا بود كه در مريم افكند ، و مريم را نيز باكره پاكدامن مىداند .
نجاشى ، چوبى نازك از روى زمين برداشت و گفت : عيسى و مادرش ، با آنچه پيامبرِ شما گفته است ، به اندازه اين چوب ، تفاوت ندارند .
مشركان ، از اين سخن نجاشى ، ناراحت شدند و رنگِ صورتشان پريد . نجاشى به مسلمانان گفت : آيا از آنچه بر شما نازل شده است ، چيزى از حفظ داريد؟
گفتند : آرى .
نجاشى گفت : بخوانيد !
آنان شروع به خواندن كردند . در آن جمع ، عدّهاى از كشيشان و راهبان و ديگر مسيحيان ، حضور داشتند . هر آيهاى كه مىخواندند ، گروهى از كشيشان و راهبان ، از شنيدن حق ، اشك از چشمانشان سرازير مىشد . خداوند متعال فرمود : (زيرا برخى از آنان ، كشيشان و راهبانى هستند كه تكبّر نمىورزند. و هر گاه آنچه را بر پيامبر ، نازل شده است ، شنيدند...) . ۲
1.مائده : آيه ۸۲ : (وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُم مَّوَدَّةً لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّا نَصَرَى ذَ لِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ) .
2.كانَ رَسولُ اللَّهِ صلى اللَّه عليه وآله وهُوَ بِمَكَّةَ خافَ عَلى أصحابِهِ مِنَ المُشرِكينَ ، فَبَعَثَ جَعفَرَ بنَ أبي طالِبٍ وَابنَ مَسعودٍ وعُثمانَ بنَ مَظعونٍ في رَهطٍ مِن أصحابِهِ إلَى النَّجاشِيِّ مَلِكِ الحَبَشَةِ ، فَلَمّا بَلَغَ ذلِكَ المُشرِكينَ بَعَثوا عَمرَو بنَ العاصِ في رَهطٍ مِنهُم ذَكَرَ أنَّهُم سَبَقوا أصحابَ النَّبِيِّ صلى اللَّه عليه وآله إلَى النَّجاشِيِّ ، فَقالوا إنَّهُ خَرَجَ فينا رَجُلٌ سَفَّهَ عُقولَ قُرَيشٍ وأحلامَها ، زَعَمَ أنَّهُ نَبِيٌّ ، وإنَّهُ بَعَثَ إلَيكَ رَهطاً لِيُفسِدوا عَلَيكَ قَومَكَ ، فَأَحبَبنا أن نَأتِيَكَ ونُخبِرَكَ خَبَرَهُم قالَ: إن جاءوني نَظَرتُ فيما يَقولونَ ، فَقَدِمَ أصحابُ رَسولِ اللَّهِ صلى اللَّه عليه وآله فَأَقاموا بِبابِ النَّجاشِيِّ ، فَقالوا أتَأذَنُ لِأَولِياءِ اللَّهِ؟ فَقالَ: اِئذَن لَهُم ، فَمَرحَباً بِأَولِياءِ اللَّهِ ، فَلَمّا دَخَلوا عَلَيهِ سَلَّموا ، فَقالَ لَهُ الرَّهطُ مِنَ المُشرِكينَ: ألا تَرى أيُّهَا المَلِكُ أنّا صَدَقناكَ ، لَم يُحَيّوكَ بِتَحِيَّتِكَ الَّتي تُحَيّا بِها؟ فَقالَ لَهُم: ما مَنَعَكُم أن تُحَيّوني بِتَحِيَّتي ، فَقالوا: إنّا حَيَّيناَك بِتَحِيَّةِ أهلِ الجَنَّةِ وتَحِيَّةِ المَلائِكَةِ ، قالَ لَهُم: ما يَقولُ صاحِبُكُم في عيسى واُمِّهِ؟ قالَ: يَقولُ: هُوَ عَبدُ اللَّهِ وكَلِمَةٌ مِنَ اللَّهِ ألقاها إلى مَريَمَ وروحٌ مِنهُ ، ويَقولُ في مَريَمَ: إنَّهَا العَذراءُ البَتولُ ، قالَ: فَأَخَذَ عوداً مِنَ الأَرضِ فَقالَ: ما زادَ عيسى واُمُّهُ عَلى ما قالَ صاحِبُكُم قَدرَ هذَا العودِ . فَكَرِهَ المُشرِكونَ قَولَهُ ، وتَغَيَّرَت وُجوهُهُم ، قالَ لَهُم: هَل تَعرِفونَ شَيئاً مِمّا اُنزِلَ عَلَيكُم؟ قالوا: نَعَم ، قالَ: اِقرَؤوا ، فَقَرؤوا ، وهُنالِكَ مِنهُم قِسّيسونَ ورُهبانٌ وسائِرُ النَّصارى ، [فَجَعَلَت طائِفَةٌ مِنَ القِسّيسينَ وَالرُّهبانِ كُلَّما قَرَؤوا آيَةً ]انحَدَرَت دُموعُهُم مِمّا عَرَفوا مِنَ الحَقِّ ، قالَ اللَّهُ تَعالى ذِكرُهُ: (ذَ لِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ * وَإِذَا سَمِعُواْ مَا أُنزِلَ إِلَى الرَّسُولِ . . .) الآيَةَ (تفسير الطبرى : ج ۵ جزء ۷ ص ۲ ، الدرّ المنثور : ج ۳ ص ۱۳۱) .