345
گزیده شناخت‌نامه قرآن بر پایه قرآن و حدیث

اسب سوارى به نام امين

در مكاشفه يوحنّا خبر مى‏دهد كه اسب سوارى با نام «امين» مى‏آيد كه به حق و راه برپايى عدل ، مبارزه مى‏كند . ۱

واكنش يهوديان و مسيحيان در مقابل بشارت‏هاى موجود در كتاب مقدّس

برخى از دانشمندان يهودى و مسيحى مدعى شده‏اند كه ادعاهاى مسلمانان در مورد بشارت‏هاى عهدين در مورد پيامبر اكرم ، بى‏اساس است و مدعى شده‏اند كه در كتاب مقدّس ، كوچك‏ترين اشاره‏اى در مورد پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه وآله وجود ندارد . ابن ميمون ، دانشمند برجسته يهودى ، در نامه‏اى به هم‏كيشان خود در يمن مى‏نويسد :
شما در نامه خويش اشاره كرده‏ايد كه وكيل (ظاهراً مقصود يك يهودى است كه به اسلام گرويده بوده است) گروهى از مردم را اغوا كرده و گفته است كه چند آيه از كتاب مقدّس به محمّد اشاره مى‏كند مانند «او را بسيار كثير گردانم» ۲ و «از جبل فاران درخشان گرديد» ۳ و «نبى‏اى از ميان تو» ۴ و وعده [خدا] در مورد اسماعيل [مبنى بر اين‏] كه امّتى عظيم از او پديد آورم . ۵ اين استدلال‏ها به قدرى بازگو شده كه صورت زننده‏اى پيدا كرده است . اين كافى نيست كه بگوييم آنها همگى ضعيف هستند ، اما بايد گفت كه استدلال به اين آيات ، خنده‏آور و به غايت بيهوده است . زيرا اينها امورى نيستند كه ذهن كسى را آشفته كنند . توده‏هاى بى‏سواد و خود آن مرتدان كه ديگران را با اين عبارات فريب مى‏دهند ، به آنها معتقد نيستند، يا اين كه براى سرگرمى ، آنها را چنين نمايش مى‏دهند . هدف آنان از مطرح كردن اين آيات، خودشيرينى نزد غير اهل كتاب است تا وانمود كنند كه به وجود اشاراتى به قرآن و محمّد در تورات معتقدند . ولى خود مسلمانان به استدلال‏هاى اين افراد ايمان ندارند . آنان اين امور را نمى‏پذيرند و به آنها اشاره نمى‏كنند ؛ زيرا مغالطه آنها روشن است‏ .
وى در ادامه مى‏نويسد :
از آن جا كه مسلمانان نمى‏توانند حتى يك شاهد يا اشاره‏اى يا حتى تلميحى به پيامبر خويش در سراسر عهد عتيق پيدا كنند كه به كارشان بيايد ، مجبور شده‏اند ما را متهم كنند و بگويند : «شما متن تورات را تغيير داده و هر اثرى از نام محمّد را از آن زدوده‏ايد» . آنان نمى‏توانند چيزى قوى‏تر از اين استدلال زشت كه نادرستى آن به آسانى بر ما و همه جويندگان حقيقت آشكار است ، پيدا كنند . اولاً كتاب مقدّس صدها سال پيش از ظهور محمّد ، به زبان‏هاى سريانى ، يونانى ، فارسى و لاتينى ترجمه شده است . ثانياً شرق و غرب در مورد متن كتاب مقدّس ، سنّت واحدى دارند كه در نتيجه آن هيچ تفاوتى، حتى در اعراب گذارى آن، مطلقاً يافت نمى‏شود ؛ زيرا سراسر كتاب صحيح است . همچنين هيچ تفاوتى كه بر معنا تأثير بگذارد ، در آن وجود ندارد . پس انگيزه آنان براى چنين اتهامى فقدان هر اشاره‏اى به محمّد در تورات است . ۶
بايد گفت كه ابن ميمون در اين ردّيه ، هيچ دليلى بر ردّ استدلال‏هاى مخالفان خود نياورده است جز آن كه با ادبياتى غير علمى و همراه با تمسخر و توهين ، بر انكارهاى خود پاى فشرده است . علاوه بر اين ، وى مدعى شده كه مسلمانان هيچ گاه به آيات مذكور در تورات استدلال نكرده‏اند ، در حالى كه در روايات شيعه و سنى از همان سده‏هاى اوليه اسلامى ، به اين آيات و نظاير آن استشهاد شده است . علاوه بر آن ، مى‏دانيم كه در سرزمين حجاز ، يهوديان و نصرانيان فراوانى كه عالمان كشيش هم در ميان آنها زياد بودند ، زندگى مى‏كردند . اگر آن طور كه ابن ميمون مى‏گويد هيچ اشاره‏اى به پيامبر اسلام در كتاب مقدّس نبود ، يهوديان و مسيحيان كتاب‏هاى خود را نزد پيامبر صلى اللَّه عليه وآله مى‏آوردند و مى‏گفتند اسم خود را نشان بده و اگر آن حضرت از چنين كارى عاجز مى‏ماند ، موضوع از سوى آن افراد نشر مى‏يافت و حتى عقايد مسلمانان را نيز سست مى‏كرد . اين در حالى است كه هيچ گونه گزارش تاريخى ، نه در ميان منابع مسلمانان و نه يهوديان و مسيحيان دال بر اين معنا وجود ندارد كه آنها در اين مورد با پيامبر محاجّه كرده باشند ؛ در حالى كه بر عكس ، عده بسيارى از يهوديان و مسيحيان آمدند و اعتراف كردند كه نام گرامى آن حضرت و نيز اوصاف آن بزرگوار و آيين گرامى و پيروان او ، در كتاب‏هايشان موجود است . اين نكته مهمى است كه برخى از دانشمندان غربى كه سابقه‏اى در مسيحيت داشته‏اند بر آن تأكيد كرده‏اند . نيل رابينسون مى‏گويد : «مسيحيان معاصر پيامبر اسلام ، بر خلاف هم‏كيشان غربى امروزى خود ، مطالب قرآن را امورى پريشان و جعلى تلقى نمى‏كردند ، بلكه آنها را معتبر مى‏يافتند» . ۷ ويليام مونتگمرى وات ، دانشمند برجسته مسيحى معاصر مى‏نويسد : «ما از ديدگاه‏هاى دقيق مسيحيانى كه در مكّه مى‏زيسته‏اند يا به آن جا سفر مى‏كرده‏اند عملاً چيزى نمى‏دانيم ، ولى مى‏بايد بپذيريم كه بينش قرآنى از اعتقادات آنان ، عمدتاً صحيح بوده و نيز بر حسب ظاهر ، اين بينش آن قدر واقعيت داشته كه براى [حضرت‏] محمّد در مراوداتش با گروه‏هاى مسيحى مكّه و ساير مسيحيانِ ساكن مناطق ديگر عربستان ، مخصوصاً در برخورد دو سال آخر عمر او با مسيحيان ، به اندازه كافى تأثير گذاشته است» . ۸
در پايان ، يادآور مى‏شود كه در باره نشانى بشارت‏هاى مربوط به پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه وآله در تورات و انجيل ، كتاب‏هاى مفصّلى به رشته تحرير درآمده است كه تعدادى از آنها به قلم نومسلمانانى نوشته شده كه قبلاً در شمار دانشمندان و رهبران مذهبى يهود يا نصارا بوده‏اند .

1.مكاشفه يوحنا : باب ۱۹ ، آيه ۱۱ .

2.پيدايش : باب ۲۰ ، آيه ۱۷ .

3.تثنيه : باب ۲ ، آيه ۳۳ .

4.تثنيه : باب ۱۵ ، آيه ۱۸ .

5.يهود ، مسيحيت و اسلام : ج ۳ ص ۲۸۵ - ۲۸۶ (به نقل از ابن ميمون در رساله به يمن) .

6.عيسى در قرآن ، عيساى تاريخى و اسطوره تجسد : ص ۱۴۹ .

7.برخورد آراى مسلمانان و مسيحيان : ص ۴۳ .


گزیده شناخت‌نامه قرآن بر پایه قرآن و حدیث
344

پيامبرى كه چشم به راهش بودند

در انجيل يوحنّا آمده است :
روزى سران قوم يهود از شهر اورشليم ، چند تن از كاهنان را نزد يحيى فرستادند تا بدانند آيا او ادعا مى‏كند كه مسيح است يا نه . يحيى ، روشن و بى‏پرده اظهار داشت : نه ! من مسيح نيستم . پرسيدند : خوب ، پس كه هستيد؟ آيا الياس پيغمبريد؟ جواب داد : نه! پرسيدند : آيا شما آن پيغمبر نيستيد كه ما چشم به راهش هستيم؟ باز هم جواب داد : نه! ۱
در باب هفتم از همين انجيل آمده است :
وقتى عيسى به ميان مردم آمد و معجزات خود را آشكار ساخت ، مردم در مورد وى اختلاف كردند ؛ عده‏اى گفتند كه او مسيح است و عده‏اى ديگر گفتند كه او به راستى همان پيامبرى است كه چشم به راهش بوده‏ايم . ۲
به راستى اين پيامبر كه يهوديان در عصر حضرت عيسى عليه السلام چشم به راهش بوده‏اند چه كسى مى‏توانست باشد؟ او همان پيامبرى است كه خداوند در تورات وعده ظهورش را داده كه مانند حضرت موسى عليه السلام است و از نسل برادران بنى‏اسرائيل است . از اين عبارات به خوبى معلوم مى‏شود كه پيشگويى‏هاى پيامبران عهد عتيق ، هم در مورد حضرت عيسى عليه السلام و دوره عهد جديد بوده ، و هم در مورد حضرت محمّد صلى اللَّه عليه وآله و دوره عهد نهايى و ختم نبوت .

1.يوحنا : باب ۱ ، آيه ۱۹ - ۲۱ .

2.يوحنا : باب ۷ ، آيه ۴۰ - ۴۱ .

  • نام منبع :
    گزیده شناخت‌نامه قرآن بر پایه قرآن و حدیث
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همکاری: جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1392
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 24337
صفحه از 597
پرینت  ارسال به