ب - ايمان آوردن ظاهرى و سپس كفر ورزيدن
قرآن
(و جماعتى از اهل كتاب گفتند: در آغاز روز ، به آنچه بر مؤمنان نازل شد، ايمان بياوريد و در پايان آن [ روز ] ، انكار كنيد . شايد آنان [ از اسلام ] برگردند). ۱
حديث
۱۰۴.تفسير مجاهد:(در آغاز روز ، به آنچه بر مؤمنان نازل شد، ايمان بياوريد و در پايان آن [ روز ] ، انكار كنيد) . اينان ، يهوديان بودند كه در آغاز روز ، نماز صبح را با پيامبر خدا صلى اللَّه عليه وآله مىخواندند و در پايان روز ، به كفر مىگراييدند ، تا با اين ترفند ، به مردم وانمود كنند كه اوّل ، پيرو ايشان بودهاند . سپس برايشان معلوم شده كه وى ، گمراه است . ۲
ج - ريشخند كردن
قرآن
(و چون از نشانههاى ما چيزى بداند، آن را به ريشخند مىگيرد. آنان ، عذابى خفّتآور خواهند داشت ). ۳
حديث
۱۰۵.تفسير القمّى : اين سخن خداى متعال : (منافقان بيم دارند از اين كه [ مبادا ] سورهاى در باره آنان نازل شود كه به ايشان (مسلمانان) از آنچه در دلهايشان هست ، خبر دهد. بگو: «ريشخند كنيد . بى ترديد ، خداوند ، آنچه را [ كه از آن ]مىترسيد ، بر ملا خواهد كرد»)۴ . امام عليه السلام فرمود : هنگامى كه پيامبر خدا صلى اللَّه عليه وآله رهسپار جنگ تبوك شد ، عدّهاى از منافقان ، در بين خود صحبت مىكردند و مىگفتند : آيا محمّد فكر مىكند كه جنگ با روميان ، مانند جنگ با ديگران است ؟ يك نفر از آنان هم باز نخواهد گشت!
يكى از منافقان گفت : همين حالاست كه خدا به محمّد ، خبر دهد كه ما چه مىگوييم و در دلهاى ما ، چه مىگذرد و در اين باره ، [در] قرآنى كه مردم آن را مىخوانند ، به او [چيزى ]نازل كند !
آنها اين سخن را از سرِ تمسخر مىگفتند . پس پيامبر خدا صلى اللَّه عليه وآله به عمّار بن ياسر فرمود : «خودت را به آن عدّه برسان كه سوختند!» .
عمّار ، خودش را به آنها رساند و گفت : شما چه گفتهايد؟
گفتند : چيزى نگفتهايم . فقط حرفهايى از سرِ شوخى و مزاح مىگفتيم .
پس خداوند ، اين آيات را فرو فرستاد : (و اگر از ايشان بپرسى، مسلّماً خواهند گفت: «ما فقط ، شوخى و بازى مىكرديم» . بگو: «آيا خدا و آيات او و پيامبرش را ريشخند مىكرديد؟!» . عذر نياوريد . شما بعد از ايمانتان ، كافر شدهايد. اگر از گروهى از شما در گذريم، گروهى [ ديگر ]را عذاب خواهيم كرد ؛ چرا كه آنان ، تبهكار بودند) . ۵
1.آل عمران: آيه ۷۲ : ( وَقَالَت طَّائِفَةٌ مِّنْ أَهْلِ الْكِتَبِ ءَامِنُواْ بِالَّذِى أُنزِلَ عَلَى الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَجْهَ النَّهَارِ وَاكْفُرُواْ ءَاخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ) .
2.( ءَامِنُواْ بِالَّذِى أُنزِلَ عَلَى الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَجْهَ النَّهَارِ وَاكْفُرُواْ ءَاخِرَهُ): هُمُ اليَهودُ صَلَّوا مَعَ رَسولِ اللَّهِ صلى اللَّه عليه وآله أوَّلَ النَّهارِ صَلاةَ الفَجرِ وكَفَروا آخِرَ النَّهارِ مَكراً مِنهُم ، لِيُرُوا النّاسَ أنَّهُ قَد بَدَت لَهُم مِنهُ الضَّلالَةُ بَعدَ أن كانُوا اتَّبَعوهُ (تفسير مجاهد : ج ۱ ص ۱۲۸) .
3.جاثيه: آيه ۹ : ( وَ إِذَا عَلِمَ مِنْ ءَايَتِنَا شَيًْا اتَّخَذَهَا هُزُوًا أُوْلَل-ِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ) . و نيز ، ر.ك : نساء: آيه ۱۴۰ ، انعام: آيه ۵ و ۱۰ ، حجر : آيه ۱۱ و ۹۵ ، كهف: آيه ۱۰۶ ، روم: آيه ۱۰ .
4.توبه: آيه ۶۵ و ۶۶ .
5.قَولُهُ تَعالى: ( يَحْذَرُ الْمُنَفِقُونَ أَن تُنَزَّلَ عَلَيْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُم بِمَا فِى قُلُوبِهِمْ قُلِ اسْتَهْزِءُواْ إِنَّ اللَّهَ مُخْرِجٌ مَّا تَحْذَرُونَ ) قالَ: كانَ قَومٌ مِنَ المُنافِقينَ لَمّا خَرَجَ رَسولُ اللَّهِ صلى اللَّه عليه وآله إلى تَبوكَ كانوا يَتَحَدَّثونَ فيما بَينَهُم ويَقولونَ: أيَرى مُحَمَّدٌ أنَّ حَربَ الرّومِ مِثلُ حَربِ غَيرِهِم ، لا يَرجِعُ مِنهُم أحَدٌ أبَداً.
فَقالَ بَعضُهُم: ما أخلَقَهُ أن يُخبِرَ اللَّهُ مُحَمَّداً بِما كُنّا فيهِ وبِما في قُلوبِنا ، ويُنَزِّلَ عَلَيهِ بِهذا قُرآناً يَقرَؤُهُ النّاسُ ، وقالوا هذا عَلى حَدِّ الاِستِهزاءِ.
فَقالَ رَسولُ اللَّهِ صلى اللَّه عليه وآله لِعَمّارِ بنِ ياسِرٍ : اِلحَقِ القَومَ فَإِنَّهُم قَدِ احتَرَقوا ، فَلَحِقَهُم عَمّارٌ فَقالَ: ما قُلتُم؟ قالوا: ما قُلنا شَيئاً ، إنَّما كُنّا نَقولُ شَيئاً عَلى حَدِّ اللَّعبِ وَالمِزاحِ ، فَأَنزَلَ اللَّهُ: (وَلَئِن سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا نَخُوضُ وَنَلْعَبُ قُلْ أَبِاللَّهِ وَءَايَتِهِ وَرَسُولِهِ كُنتُمْ تَسْتَهْزِءُونَ * لَا تَعْتَذِرُواْ قَدْ كَفَرْتُم بَعْدَ إِيمَنِكُمْ إِن نَّعْفُ عَن طَائِفَةٍ مِّنكُمْ نُعَذِّبْ طَائِفَةً بِأَنَّهُمْ كَانُواْ مُجْرِمِينَ )(تفسير القمّى : ج ۱ ص ۳۰۰ ، بحار الأنوار : ج ۲۱ ص ۲۲۱ ح ۴) .