263
گزیده شناخت‌نامه قرآن بر پایه قرآن و حدیث

گزیده شناخت‌نامه قرآن بر پایه قرآن و حدیث
262

ويژگى‏هاى معارف قرآن

مفاهيم قرآن ، چه در بخش معرفت‏هاى بنيادين و بينش‏ها و چه در بخش نظام‏هاى ارزشى و دستورالعمل‏هاى رفتارى ، ويژگى‏هايى دارند كه قرآن را از مكتوبات بشر و ديگر كتب منسوب به اديان ممتاز مى‏سازند .
الف - خِردپذيرى و خِردپرورى : اصول معارف و مفاهيم قرآن ، بر پايه عقل و منطق استوارند . اساس تعاليم اسلام ، بر مدار جهل‏ستيزى و عقل‏انگيزى ، ۱ تقليدزدايى ، ۲ پندارسوزى و دانش‏سازى ۳ مى‏چرخد .
توحيد و يكتاباورى - كه مطلع‏الغزل دعوت تمام انبيا و شرايع آسمانى است - ، تبيين‏كننده عقلانى و بنياد استوار تمام نظام‏هاى تشريعى و ارزشى قرآن است . بايدها و مسئوليت‏آفرينى نظام‏هاى ارزشى و رفتارى كه در فلسفه اخلاق و فلسفه حقوقْ مورد كاوش و تحقيق است ، مبناى خلل‏ناپذير خويش را تنها مى‏تواند در پرتو نگرش توحيدى و يگانه‏باورى معنا بيابد .
ب - هماهنگى با فطرت و سرشت مشترك انسان : از جمله ويژگى‏هايى كه مى‏توان از خصوصيات معارف قرآن برشمرد ، هماهنگى آنها با سرشت طبيعى و آفرينش فطرى همه انسان‏هاست . از همين روى ، اين مفاهيم ، از فراگيرى و جامعيت خاصى نسبت به همه نيازهاى ثابت و متغير براى همه مخاطبان انسانى با هر رنگ و نژاد ، و در هر زمين و هر زمان برخوردار است (جامعيتِ همگانى ، هميشگى و همه‏جايى) :
(فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِى فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَ لِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ . ۴
روى خود را با گرايش تمام به حق ، به سوى اين دين كن ، با همان سرشتى كه خدا مردم را بر آن سرشته است . آفرينش خدا تغييرپذير نيست . اين است همان دين پايدار، ولى بيشتر مردم نمى‏دانند)
.
ج - واقع‏گرايى و اعتدال : در فاصله پهناور ايدئولوژى‏هاى آرمان‏گرايانه محض تا طبيعت‏پرستى خالص ، قرآن اين هنر را از خود نشان مى‏دهد كه با نگرش واقع‏بينانه به حقيقت وجود انسان و سرنوشت طولانى وى ، اهداف زندگى او را در يك طبقه‏بندى منظّمِ مقدّماتى ، متوسط ، عالى و نهايى ، سامان و انتظام بخشد تا تمام استعدادهاى ذاتى او پرورش يابد و خاستگاه‏هاى وجودى او به شيوه‏اى معتدل و هماهنگ ارضا گردد .
بر اساس همين بينش واقع‏بينانه است كه از يك سو ، دنياگريزى و سركوب تمايلات طبيعى و مادى از نگاه قرآن مطرود است :
(قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِى أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَ الطَّيِّبَتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِىَ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ فِى الْحَيَوةِ الدُّنْيَا خَالِصَةً يَوْمَ الْقِيَمَةِ كَذَ لِكَ نُفَصِّلُ الأَْيَتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ . ۵
بگو: چه كسى زينت خدا را كه براى بندگانش آفريده و نيز روزى‏هاى پاك را حرام كرده است ؟ بگو : اين روزى‏ها در زندگى دنيايى براى كسانى است كه ايمان آوردند ، و روز قيامت‏خاصّ آنان‏است.اين چنين آيات را براى گروهى‏كه مى‏دانند، بيان‏مى‏كنيم)
.
و هم دنياپرستى و دل‏سپردگى به آن را مورد نكوهش قرار داده است ؛ چرا كه عامل بازدارنده انسان از هدف اصلى و جادوان به شمار مى‏آيد :
(وَ مَا هَذِهِ الْحَيَوةُ الدُّنْيَآ إِلَّا لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْأَخِرَةَ لَهِىَ الْحَيَوَانُ لَوْ كَانُواْ يَعْلَمُونَ . ۶
اين زندگى دنيايى جز سرگرمى و بازيچه نيست ، و سراى آخرت ، زندگى واقعى است . اى كاش مى‏دانستند)
.
در ارزيابى قرآنى ميان دنيا و آخرت ، پديده‏ها و كالاهاى اين جهان همه به عنوان آيه‏هاى الهى و ابزارهاى مفيد و مورد استفاده انسان اند و دنيا مدرسه تربيت و ظرف عبور او به شمار مى‏آيد ، نه جايگاه و مقصد حيات . ۷
بدين سان قرآن ، چهره امّتى معتدل ، واقع‏گرا و خردمند را ترسيم مى‏كند كه براى ديگران الگو و شاخص باشد :
(وَكَذَ لِكَ جَعَلْنَكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَآءَ عَلَى النَّاسِ وَ يَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا . ۸
اين چنين شما را امت ميانه قرار داديم تا گواهان بر مردم باشيد ، و رسول بر شما گواه باشد)
.
آرى اين همه معارف را با آن ويژگى‏ها و امتيازات ، انسانى در يك برهه كوتاه و پرتلاطم از عمر خويش به جامعه بشرى آموخت كه به مكتب نرفته و معلّم نديده بود و هرگزدر عمر خويش شعر نسروده و خط ننوشته بود :
(وَ مَا كُنتَ تَتْلُواْ مِن قَبْلِهِ مِن كِتَبٍ وَ لَا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذًا لَّارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ . ۹
تو پيش از آن ، نه كتابى مى‏خواندى ، و نه با دستت مى‏نوشتى ، و گرنه باطل‏انديشان قطعاً به ترديد مى‏افتادند)
.
د - پيراستگى از اختلاف و تناقض : تاريخ تمدّن و دانش ، آثار علمى بى‏شمار و شاهكارهاى بسيارى را سراغ دارد كه ره آورد تأملات عقلانى و تجربى انسان اند . ژرف انديشان بسيارى پاى بر اين عرصه خاكى ساييده‏اند و آثار ارزشمندى از خود بر جاى گذاشته‏اند ؛ ولى هر يك از آثار علمى ، نشان از نقصان و محدوديتِ آگاهى و معلومات نويسندگان آنها دارد ، و پديدآورندگان آثار بزرگ علمى نيز به نقصان و نارسايى يافته‏هاى خويش اذعان كرده‏اند . امّا در اين ميان ، يك اثر وجود دارد كه دعوى جامعيت ، كمال و حقانيت تمام مطالب خويش را دارد :
(ذَ لِكَ الْكِتَبُ لَا رَيْبَ فِيهِ . ۱۰
اين كتاب ، ترديد در آن نيست)
.
(وَ بِالْحَقِ‏ّ أَنزَلْنَهُ وَ بِالْحَقِ‏ّ نَزَلَ . ۱۱
آن را به حقيقت فرستاديم و به حقيقت هم فرود آمد)
.
اين اثر ، همان قرآن است كه با گذشت چهارده قرن از نزول آن ، دانشمندان و حكمت‏جويان عالم ، در برترى و برازندگى آن در شگفت اند و مرور ايام و پيشرفت روز افزون علوم و معارف بشرى ، درستى و راستى اين ادّعا را بيش از پيش تثبيت مى‏كند . اين حقيقت را قرآن در يكى از آيات استدلالى خويش چنين بيان مى‏كند :
(أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْءَانَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ اخْتِلَفًا كَثِيرًا . ۱۲
آيا در قرآن نمى‏انديشند و اگر از جانب غير از خدا بود، در آن اختلاف‏هاى زياد مى‏يافتند)
.
اختلاف شامل هر نوع اضطراب ، ناهماهنگى ، تعارض و تناقض مى‏شود . ۱۳
توضيح اين نكته لازم است كه اولاً انسان همانند ساير موجودات طبيعى اين عالم ، داراى رشد و تكامل تدريجى و رو به گسترش است و با گذشت زمان ، صاحب تجربه و مهارت بيشترى مى‏گردد (تكامل تدريجى) .
ثانياً با وجود اين ، هيچ فرد انسانى يافت نمى‏شود كه بر همه آفاق احاطه يابد و جامع تمام علوم شود ، بلكه وجود وى همواره ملازم با نايافته‏هاى بى‏شمارى خواهد بود (محدوديت و خطاپذيرى) .
و سرانجام آن كه انسان به حسب محصور بودن در عالم طبيعت ، تحت تأثير اوضاع گوناگون محيط زندگى خويش واقع مى‏شود . ملايمات و ناملايمات ، سلامت و بيمارى ، تنگ‏دستى و بى‏نيازى ، جنگ و صلح و جز آن هر يك ، اثرى ويژه در روان و انديشه وى باقى مى‏گذارد (تأثيرپذيرى) .
حال اگر انسانى را مشاهده كرديم كه در خلال يك دوره ۲۳ ساله متلاطم از عمر خويش ، در وضعيت‏هاى گوناگون تنهايى ، اهانت ، آزار ، تبعيد ، محاصره اقتصادى ، فقر ، جنگ ، شكست ، كشته شدن ياران و عزيزان ، پيروزى ، تشكيل حكومت مقتدرانه و مانند آن را تجربه كرده و در تمام اين حالات ، هماره گفته‏هاى وحيانى وى استوار ، هماهنگ و رسا باشد ، دليل آن است كه سخنان او پرورده فكر او نبوده ، بلكه وحى الهى است .
قرآن ، در گستره‏اى طولانى از زمان و اوضاع بسيار گونه‏گون اجتماعى ، عرضه و تلاوت گرديد . از سوى ديگر ، در باره و در پيرامون آفاق بى‏كران حيات تكاملى انسان‏
سخن راند ؛ اما با اين همه ، دو ركن تشكيل‏دهنده اين متن ، يعنى هندسه تركيبى آيات و سُوَر و محتواى ژرف و بى‏همبر متن آن ، سازگارى ، هماهنگى و تازگى خويش را هماره نگاه داشته است . اين يكسانى اسلوب ومحتوا وتأثيرناپذيرى از وضعيت خارجى و پيراستگى از اختلاف و دگرسانى ، نشان از اين حقيقت دارد كه اين پيام ، وحى الهى است ، نه سخن بشرى . اين ويژگىِ كلام خدا چهره ديگرى از اعجاز قرآن را نشان مى‏دهد .

1.فصّلت : آيه ۳۷؛ يونس : آيه ۱۰۰.

2.نحل : آيه ۴۳.

3.انعام : آيه ۱۱۶؛ مجادله : آيه ۱۱.

4.روم : آيه ۳۰.

5.اعراف : آيه ۳۲.

6.عنكبوت : آيه ۶۴.

7.بقره : آيه ۲۰۰ - ۲۰۲.

8.بقره : آيه ۱۴۳.

9.عنكبوت : آيه ۴۸.

10.بقره : آيه ۲.

11.اسرا : آيه ۱۰۵.

12.نساء : آيه ۸۲.

13.الميزان فى تفسير القرآن : ج‏۱ ص‏۶۶.

  • نام منبع :
    گزیده شناخت‌نامه قرآن بر پایه قرآن و حدیث
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همکاری: جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1392
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 24658
صفحه از 597
پرینت  ارسال به