253
گزیده شناخت‌نامه قرآن بر پایه قرآن و حدیث

۲ - ۳ . قرآن، تاريخ و فلسفه تاريخ‏

در آثار سنّتى مربوط به وجوه اعجاز قرآن ، نمونه‏هايى چند از مَلاحم به عنوان اعجاز قرآن در غيبگويى ، نامبردار و برجسته مى‏شوند كه نمونه آن ، خبر پيروزى روميان و شادمانى مؤمنان در آينده‏اى نه چندان دور است :
(الم * غُلِبَتِ الرُّومُ * فِى أَدْنَى الْأَرْضِ وَ هُم مِّن بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ * فِى بِضْعِ سِنِينَ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِن قَبْلُ وَ مِن بَعْدُ وَ يَوْمَئِذٍ يَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ . ۱
الف - لام - ميم . روميان در نزديك‏ترين نقطه زمين مغلوب شدند و آنان به زودى پس از شكست ، پيروز مى‏شوند ، در ظرف چند سال . كارها در گذشته و آينده از آن خداوند است . و آن روز مؤمنان شادمان مى‏شوند)
.
لكن به نظر مى‏رسد ، مسئله اساسى‏تر از اين ، نگرش متافيزيكى (غير مادّى) قرآن به فرايند جامعه بشرى و فراز و فرود آن است . در تحليل قرآن ، زندگى انسان در روى زمين ، بر اساس سنّت‏هاى الهى و نوع ويژه‏اى از روابط علّى - معلولى جريان مى‏يابد كه در چارچوب تحليل‏هاى علمى - تجربى و حتى عقلى - استدلالى نمى‏گنجد . اين تحليل ، همان است كه مى‏توان از آن به تحليل متافيزيكى (غيرمادّى) تعبير كرد . در ادامه ، به زوايايى از اين نگرش قرآنى كه مربوط به گذشته و آينده جامعه بشرى است ، اشاره مى‏شود .
گزارش تاريخ حيات بشر و تبيين فلسفه تاريخ و سنن حاكم بر سرنوشت جامعه انسانى ، نيز از بخش‏هاى شيوا و دلكش قرآن كريم است . قرآن ، رازهاى مدفون در اعماق خاموش تاريخ اقوام و امم درگذشته و صحنه‏هاى ناآشناى كتاب بسته سرگذشت پيشينيان ، همچون انديشه‏هاى ذهنى يوسف در چاه و زندان ، گفت‏وگوهاى مخفيانه اصحاب كهف ، موسى و خضر ، ابراهيم و اسماعيل ، آدم و حوا و . . . را به منظور آثار تربيتى و عبرت‏آموزى آن به نمايش گذاشته است :
(تِلْكَ مِنْ أَنبَآءِ الْغَيْبِ نُوحِيهَآ إِلَيْكَ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَآ أَنتَ وَ لَا قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ . ۲
آن از خبرهاى غيبى است كه به تو وحى كرديم . نه تو و نه قومت ، پيش از اين ، نمى‏توانستيد آن را بدانيد . پس شكيبايى كن كه فرجام از آن پرهيزكاران است)
.
قرآن حقيقت‏هاى واژگونه در تاريخ را اصلاح و تحريف‏هايى كه با دست عصيانگر زر و زور و تزوير بر جبين پاكى و پاكان نشسته بود ، زدود :
(مَا كَانَ إِبْرَ هِيمُ يَهُودِيًّا وَلَا نَصْرَانِيًّا وَلَكِن كَانَ حَنِيفًا مُّسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ . ۳
ابراهيم‏نه يهودى و نه نصرانى بود،بلكه راستگو و تسليم‏شده بود و از مشركان‏نبود)
.
(وَإِذْ قَالَ اللَّهُ يَعِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ ءَأَنتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِى وَأُمِّىَ إِلَهَيْنِ مِن دُونِ اللَّهِ قَالَ سُبْحَنَكَ مَا يَكُونُ لِى أَنْ أَقُولَ مَا لَيْسَ لِى بِحَقٍ‏ّ إِن كُنتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ مَا فِى نَفْسِى وَلَآ أَعْلَمُ مَا فِى نَفْسِكَ إِنَّكَ أَنتَ عَلَّمُ الْغُيُوبِ . ۴
به ياد آر زمانى را كه خداوند به عيسى بن مريم گفت : آيا تو به مردم گفتى : من و مادرم را دو معبود به جاى خدا بگيريد ؟ عيسى گفت : تو منزّهى ، مرا نزيبد كه آنچه حقم نيست بگويم . وانگهى اگر گفته بودم ، تو مى‏دانستى و آنچه در جان من هست مى‏دانى ، اما آنچه در پيش توست من نمى‏دانم . كه تو دانا به رازهاى نهانى)
.
تاريخ‏شناسى قرآن ، در واقع تبيين زندگى صالحان و طالحان ، شرح مَنش‏ها و كُنش‏ها و معرفى الگوهاى نيك و بد است و نه شرح احوال فرمانروايان و چشم‏پركنان .
قرآن در نگرش تاريخى خويش ، زاويه‏اى تازه را گشوده و به سنّت‏هاى قطعى در روند فلسفه تاريخ و عوامل شكوفايى و افول جوامع انسانى و پيروزى نهايى سپاه حق بر باطل ، هم توجه جدى كرده است ؛ زاويه‏اى كه در تحليل علمى - تجربى هيچ دانشمند و جامعه‏شناسى نمى‏گنجد .
بر همين اساس بود كه پيامبر ، پيروزى خود را در برابر تمام دشمنان توانمند ، نويد داد :
(أَمْ يَقُولُونَ نَحْنُ جَمِيعٌ مُّنتَصِرٌ * سَيُهْزَمُ الْجَمْعُ وَ يُوَلُّونَ الدُّبُرَ . ۵
يا مى‏گويند ما همگى انتقام‏گيرنده هستيم . زودا كه اين جمع در هم شكسته شود و پشت كنند)
.
(يُرِيدُونَ لِيُطْفُِواْ نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَ هِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكَفِرُونَ * هُوَ الَّذِى أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى‏ وَ دِينِ الْحَقِ‏ّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ . ۶
مى‏خواهند با دهانشان نور خدا را خاموش كنند ، و خداوند نورش را تمام كننده است ؛ هر چند كافران خوش ندارند . او است آن كه پيامبرش را با هدايت و دين حق فرستاد ، تا آن را بر همه دين‏ها فائق گرداند ؛ هر چند مشركان خوش ندارند)
.
(إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ فِى الْحَيَوةِ الدُّنْيَا وَ يَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَدُ . ۷
ما يارى مى‏كنيم فرستادگانمان را و آنان را كه در زندگى دنيايى ايمان آوردند ، و در روزى كه گواهان بر پا خيزند)
.
(كَذَ لِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَ الْبَطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَآءً وَأَمَّا مَا يَنفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِى الْأَرْضِ . ۸
اين چنين خداوند حق و باطل را مثل مى‏كند : اما كف ، بيرون افتاده، از ميان مى‏رود ، ولى آنچه براى مردم سودمند است در زمين ماندگار مى‏شود)
.
(إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحَفِظُونَ . ۹
ما ذكر را فرو فرستاديم ، و ما پاسدار آنيم)
.
(إِنَّ الأَْرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَن يَشَآءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ . ۱۰
زمين براى خداست. آن را به هر كس از بندگانش كه بخواهد ، مى‏دهد ، و سرانجام به پرهيزگاران اختصاص دارد)
.

1.روم : آيه ۱ - ۴ .

2.هود : آيه ۴۹.

3.آل عمران : آيه ۶۷.

4.مائده : آيه ۱۱۶.

5.قمر : آيه ۴۴ - ۴۵.

6.صف : آيه ۸ - ۹.

7.غافر : آيه ۵۱.

8.رعد : آيه ۱۷ .

9.حجر : آيه ۹.

10.اعراف : آيه ۱۲۸ .


گزیده شناخت‌نامه قرآن بر پایه قرآن و حدیث
252

۲ - ۲. اشاره‏هاى قرآن به اسرار آفرينش‏

طبيعت‏نمايى و اشاره‏هاى علمى قرآن به رازهاى نهفته در دل كاينات ، نمودى ديگر از قلمروهاى شگفتى‏زاى اين كتاب بى‏همتاست . قرآن ، كتابى است كه براى هدايت و تربيت انسان فرود آمده است و كتاب انسان‏پرورى است ، نه طبيعت‏شناسى ؛ ليكن از آن جا كه گوينده آن ، آفريدگار و رازآگاه به اسرار گيتى است ، بالطبع به تناسب موضوعات مورد توجّه ، چهره‏هايى از عرصه وجود در گفتار او تبلور مى‏يابد كه جلوه‏نماى اسرارى از تكوين حيات مى‏گردد :
(قُلْ أَنزَلَهُ الَّذِى يَعْلَمُ السِّرَّ فِى السَّمَوَ تِ وَ الْأَرْضِ . ۱
بگو : آن كه راز را در آسمان‏ها و زمين مى‏داند ، آن را فرو فرستاده است)
.
مطالعه نمونه‏هايى از اين آيات ، زمينه تدبّر و تنبّه خواهد بود .
در تبيين گسترش پيوسته فضاى كيهانى :
(أَوَ لَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُواْ أَنَّ السَّمَوَ تِ وَ الْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَآءِ كُلَّ شَىْ‏ءٍ حَىٍّ أَفَلَا يُؤْمِنُونَ. ۲
آيا كافران نديدند كه آسمان‏ها و زمين به هم پيوسته بودند و ما آنها را از يكديگر باز كرديم و هر چيز زنده‏اى را از آب قرار داديم؟ آيا ايمان نمى‏آورند)
.
(وَ السَّمَآءَ بَنَيْنَهَا بِأَيْيْدٍ وَ إِنَّا لَمُوسِعُونَ . ۳
و ما آسمان را با قدرت بنا كرديم و همواره آن را وسعت مى‏بخشيم)
.
در اشاره به جاذبه عمومى فضاى كيهانى :
(اللَّهُ الَّذِى رَفَعَ السَّمَوَ تِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا . ۴
خدا همان كسى است كه آسمان‏ها را، بدون ستون‏هايى كه ببينيدشان برافراشت)
.
امير بيان نيز جاذبه عمومى را از گواهان آفرينش معرفى مى‏كند :
فَمِن شواهدِ خَلقهِ خَلقُ السَّماواتِ مُوَطَّداتٍ بِلا عَمَدٍ، قائماتٍ بِلا سندٍ . ۵
در اشاره به حركت زمين :
(وَ تَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَ هِىَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِى أَتْقَنَ كُلَّ شَىْ‏ءٍ إِنَّهُ خَبِيرُ بِمَا تَفْعَلُونَ. ۶
و كوه‏ها را مى‏بينى و مى‏پندارى كه بى‏حركت اند، حال آن كه ابرآسا در حركت اند . اين، صنع خدايى است كه هر چيزى را دركمال استوارى پديد آورده است. در حقيقت، او به آنچه انجام مى‏دهيد آگاه است)
.
(وَ أَلْقَى‏ فِى الْأَرْضِ رَوَ سِىَ أَن تَمِيدَ بِكُمْ؛ ۷ و در زمين، كوه‏هايى استوار افكند تا شما را نجنباند).
و يا در اشاره به زوجيت مخلوقات :
(وَ مِن كُلِ‏ّ شَىْ‏ءٍ خَلَقْنَا زَوْجَيْنِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ . ۸
و از هر چيزى، دو جفت آفريديم، شايد كه يادآور شويد)
.
مولاى متقيان ، امير مؤمنان عليه السلام در معناى اين آيه آورده‏اند كه خداوند چيزهاى دور و متباين را فراهم آورد و ميان نزديك‏ها جدايى افكند تا با جدايى افكندن ميان آنها ، به سوى جدا كننده‏شان ، رهنمون شود و با فراهم آوردن آنها نيز بر فراهم آورنده‏شان . ۹

1.فرقان : آيه ۶.

2.انبيا : آيه ۳۰.

3.ذاريات : آيه ۴۷.

4.رعد : آيه ۲.

5.ر . ك : ص ۱۷۶ ح ۸۰ .

6.نمل : آيه ۸۸.

7.نحل : آيه ۱۵.

8.ذاريات : آيه ۴۹.

9.ر . ك : ص ۱۷۵ ح ۷۹ .

  • نام منبع :
    گزیده شناخت‌نامه قرآن بر پایه قرآن و حدیث
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همکاری: جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1392
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 24537
صفحه از 597
پرینت  ارسال به