تمثيل
تمثيل ، خود از انواع تشبيه است و داراى آثارى ويژه است .
(وَ لِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلَى . ۱
براى خداوند نمونه والايى است).
زَمَخشَرى ، مؤلّف الكشّاف ، هنگام شرح آيات ۱۷ - ۲۰ از سوره بقره :
(مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِى اسْتَوْقَدَ نَارًا فَلَمَّآ أَضَآءَتْ .
مَثَل آنان ، همانند كسى است كه آتشى افروخت و وقتى آتش شعلهور شد ... ).
مىگويد : خداوند براى آن كه صفات منافقان را آشكار سازد ، مَثَل مىآورد ؛ چرا كه مَثَل ، در روشن كردن معانى و پردهبرداى از حقايق ، بسيار مؤثر است ؛ به گونهاى كه موضوعات تخيلآميز ، به صورتى محقّق و عينى مشاهده مىشوند . ۲
علامه طباطيايى در تعريف «مَثَل» مىگويد : مَثَل وسيلهاى است كه براى وصف مراد به كار مىرود و مقصود اصلى را با تمثيل و تشبيه به ذهن شنونده نزديك مىسازد . ۳
از نظر علامه طباطبايى ، كاربرد مَثَل در قرآن از اين روست كه آسانترين راه براى تبيين حقايق و دقايق است كه عالِم و عامى هر دو ، و هر يك در سطح و مرتبه خاصّ خود از آن بهرهمند مىشوند ؛ ۴ همچنين به نظر وى زبان تمثيلى ، معانى ناشناختنى را با آنچه شناختنى و معهود ذهن عموم است ، بيان مىكند . از آن جا كه هدايت قرآن فراگير است نه ويژه گروهى خاص ، و در آن سطح فكرى عموم مردم رعايت مىشود و از سويى فهم همگانى بشر ، از لايه محسوسات طبيعى فراتر نمىرود ، پس براى اين كه معانى غير مادى به همگان تفهيم شود ، به كار گيرى امثال ضرورت مىيابند . ۵
مؤلف محترم الميزان با ژرفنگرى خود در شرح آيه (وَ تِلْكَ الْأَمْثَلُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَ مَا يَعْقِلُهَآ إِلَّا الْعَلِمُونَ ؛ ۶ ما اين نمونهها را براى مردم بيان مىكنيم ، و جز عالمان نمىانديشند)مىنويسد : درست است كه مثلهاى قرآن ، عام و براى عموم مردم است ؛ اما به حسب مفادّ آيه نامبرده ، اشراف بر حقيقت معانى و لبّ مقاصد آنها ، ويژه اهل دانش و فرزانگانى است كه با تعقل و تأمل در اين مثلها از رهگذر جمود ظواهر ، به حقيقت امور و مغز معانى ره مىيابند . ۷
1.نحل : آيه ۶۰.
2.الكشّاف : ج۱ ص۱۹۶ - ۱۹۷.
3.الميزان فى تفسير القرآن : ج۱۳ ص۲۰۲ .
4.الميزان فى تفسير القرآن : ج۱۵ ص۱۲۵ .
5.الميزان فى تفسير القرآن : ج۳ ص۶۲ - ۶۳.
6.عنكبوت : آيه ۴۳.
7.الميزان فى تفسير القرآن : ج۱۶ ص۱۳۲.