۱ - ۵ . تصويرپردازى
پيشتر اشارت رفت كه زيبايى آهنگ قرآن ، پيوندى تنگاتنگ با معانى دارد . متغيّرهاى فونتيك (هجايى و آوايى) با متغيّرهاى سمانتيك (معنايى) پيوند دارند .
حركت و سكون ، مخارج حروف ، مد و شد و غُن ، فواصل و همبستههاى تجويدى و تفاوتهاى هندسى واژگان و فرايندهاى هارمونيك (نظمآميز) آيات و نغمه موسيقى آنها ، متناسب با سياق معانى و محتواى سخن دگرگون مىشوند ؛ اما اين تمام عظمت قرآن نيست ؛ شكوه بىهمبر قرآن در آن است كه به تعبير علامه طباطبايى و مطابق نظريه نظم عبد القاهر ، الفاظ بايد جزء به جزء و ذره به ذره مطابق با معانى تنظيم شوند ، و آن دو نيز بايد با امور واقع مطابقت كنند . بنا بر اين ، برترين سخن آن است كه در آن ، خوشگوارى لفظ ، استوارى سبك و اسلوب و رسانايى معنا ، با هم گرد آيند و هيچ اختلافى ميان اجزاى سخن نباشد . ۱ اين همان چيزى است كه در كار شگفت قرآن جلوه مىكند . قرآن ، ترجمان حقيقتهاى برين و متعالى است نه رسالهاى خيالپردازانه و احساسبرانگيز ؛ اما اين نصّ واقعنما ، در تبيين حقيقت ، آن سان از آرايههاى چشمگير و آذينهاى هوشبر ، بهره دارد كه بىاختيار مخاطبان خويش را به ژرفاهاى معنا سوق مىدهد و عينيت معانى را در منظر آنان به تصوير و تجسيم مىآورد و حسّ برون و شعور درون آنان را تحريك و تسخير مىكند .
طيبى در سده هشتم در ذيل آيه
(فَخَرَّ عَلَيْهِمُ السَّقْفُ مِن فَوْقِهِمْ . ۲
سقف از بالاى سر آنها ، بر آنها فرو ريخت) .
مىنويسد : در اين سخن ، با اطناب عبارت «من فوقهم» - كه با وجود واژه سقف ، به ظاهر غير لازم مىنموده است - آن رويداد دهشتناك را به تصوير آورده است ؛ ليصوّر الحالة الفظيعة الهائلة... . ۳
آيه
(فَأَصْبَحَ فِى الْمَدِينَةِ خَآئِفًا يَتَرَقَّبُ ... . ۴
در شهر ، نگران و چشمانتظار شب را به صبح رساند) .
در عين اين كه با توصيفى احساسبرانگيز ، موقعيت و وضع روحى شخص وصفشده را منعكس مىكند ، در پرتو مخارج حروف ، گزينش و چينش خاصّ كلمات ، نوا و فراز و فرود معنا را به لطافت تمام به تصوير مىكشد .
از ديدگاه احمد احمد بدوى ، هنرنمايى قرآن در تصويرپردازى ، در اين آيه جلوهنمايى مىكند :
(إِنَّا نَخَافُ مِن رَّبِّنَا يَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِيرًا . ۵
از پروردگارمان ، از روز عبوس سخت نگرانيم).
او مىگويد : در اين آيه ، سنگينى روز بازپسين ، از واژهواژه آن احساس مىشود و اوج آن در حرف «طا» كه مخرجى ثقيل دارد ، لمس مىگردد . ۶
در همين زمينه دكتر صبحى صالح مىگويد : ما در پيش روى قرآن با واقعيتى فراتر از سطح واژگان و قواعد ادبى آنها مواجهيم . طيف تعبير در قرآن و الهامات واژگان و تصويرهاى رنگى داستانها و تابلوها و چشماندازهايش ، واقعيتهاى جاندار خارجى را با همه رخدادهايشان به تمامى برمىتابند ، تو گويى قهرمانان اين حوادث هنوز از ميدان حيات به در نرفتهاند و در حال زندگى اند . ۷
قرآن براى تصوير و تجسيم معانى متعالى و فراطبيعى خويش و جاىدهى آنها در فهم مردم ، از نمونههاى عينى ، فراوان تمثيل و تشبيه آورده و از عنصر مجاز ، كنايه و استعاره به وفور استفاده برده است كه از سويى زيبايى پر شكوهى را پديدار مىسازد و از سوى ديگر ، معبر مناسبى براى تفهيم حقايق متعالى است .
1.الميزان فى تفسير القرآن : ج۱ ص۷۲.
2.نحل : آيه ۲۶ .
3.التبيان فى تفسير القرآن : ج۶ ص۳۷۴.
4.قصص : آيه ۱۸.
5.انسان : آيه ۱۰.
6.ر. ك: من بلاغة القرآن : ص۵۸.
7.مباحث فى علوم القرآن : ص۱۲۹.