217
گزیده شناخت‌نامه قرآن بر پایه قرآن و حدیث

گزیده شناخت‌نامه قرآن بر پایه قرآن و حدیث
216

۱ - ۳ . بلاغت و رسايى‏

بلاغت (رسا بودن) را چنين تعريف كرده‏اند : گوينده ، سخن خويش را چنان ادا كند كه در اداى تمام مقصود وى ، بسنده ، مناسب مقام و موقعيت شنونده و مطابق با مقتضاى روحى و روان‏شناختى كلام و محيط و مختصات آن باشد ... . ۱
قرآن از اين ويژگى به كمال بهره‏مند است و از همين روست كه معانى مورد نظر خويش را در ژرفاى جان مخاطبان خود مى‏نشاند و روانشان را تحت تأثير و تسخير خود قرار مى‏دهد .
ايجاز در سخن ، زاويه‏اى از بلاغت شكوهمند قرآن است كه از همان روزگاران نخست ، مورد توجه شنوندگان قرآن قرار گرفته است .
ثعالبى پس از تأكيد بر برترى ايجاز قرآن در مقايسه با سخن ديگران ، از جمله به اين آيه اشاره مى‏كند :
(وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِن قَوْمٍ خِيَانَةً فَانبِذْ إِلَيْهِمْ عَلَى‏ سَوَآءٍ . ۲
اگر نگران خيانتى از سوى گروهى هستى ، پيمانشان را به سويشان بينداز تا طرفين به طور يكسان بدانند پيمان شكسته است )
.
او مى‏نويسد : اگر يكى از برجستگان بلاغت بخواهد همان معانى را كه اين آيه متضمن بيان آن است ادا كند ، نمى‏تواند سخنى به اين كوتاهى بياورد ، و ناگزير سخن را بسط و تفصيل خواهد داد . ۳
طبرسى در شرح آيات :
(وَ قَالَ الَّذِى نَجَا مِنْهُمَا ... فَأَرْسِلُونِ * يُوسُفُ أَيُّهَا الصِّدِّيقُ أَفْتِنَا . ۴
و يكى از آن دو كه نجات يافته بود ... گفت: «مرا (به سراغ آن جوان زندانى) بفرستيد. [او به زندان آمد و چنين گفت: ]يوسف، اى مرد بسيار راستگو، در باره اين خواب اظهار نظر كن)
.
مى‏نويسد : در اين جا ، ايجاز در سخن است و اصل آن چنين است : «فارسلون الى يوسف ، فارسل فاتى يوسف فى السجن و قال له أيها الصديق ؛ مرا به نزد يوسف بفرستيد ، پس او را فرستادند . چون در زندان به نزد يوسف آمد ، گفت : اى راستگو . . .» . ۵
علّامه طباطبايى در تفسير آيتى ديگر به همين نكته دقت كرده است :
(وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِى عَنِّى فَإِنِّى قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُواْ لِى وَلْيُؤْمِنُواْ بِى لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ . ۶
هنگامى‏كه بندگانم از من درخواست كنند ، همانا من نزديكم و دعاى دعاكننده را اجابت مى‏كنم . پس ، از من درخواست اجابت كنيد ، و به من ايمان بياوريد ، تا راه بيابيد)
.
او مى‏نويسد : اين آيه ، هدف مورد نظر را به زيباترين بيان ، ظريف‏ترين اسلوب ، و كوتاه‏ترين عبارت ارائه مى‏دهد كه در عباراتى چنين موجز ، هفت بار ضمير متكلم وحده (اول شخص مفرد) آمده است تا كمال عنايت الهى را در امر نيايش و رابطه انسان با خدا تأكيد كند . با تعبير «عبادى» به جاى «ناس» ، عنايت خاصّ خود را نثار بندگان خويش كرده است . در اين عبارت ، در پاسخ ، هيچ فعلى را واسطه نكرده و نگفته است : «إذا سألك عبادى عنّى فقل : إنه قريب» ، تا قرب معنوى و بى‏واسطه خود را برساند . به آن هم بسنده نكرده و با «إنّ» نيز تأكيد فرموده است كه بدون ترديد ، نزديكم . به جاى فعل «أقربُ» صفت «قريب» را به كار گرفته تا معناى ثبات و افزونىِ قرب را نشان دهد . فعل مضارع «اجيب (= اجابت مى‏كنم) ، دلالت بر استمرار و پيوستگى اجابت الهى دارد . «اذا دعان» يعنى هر گاه كه حقيقتاً مرا بخوانند . همين و بس ؛ بى‏هيچ شرط ديگر . ۷
به نمونه ديگرى از ايجاز قرآن در ترسيم صحنه پر شكوه استقبال فرشتگان رحمت از ايمانيان به هنگام ورود به عالم آخرت بنگريد :
(وَالْمَلَئِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِم مِّن كُلِ‏ّ بَابٍ * سَلَمٌ عَلَيْكُم بِمَا صَبَرْتُمْ ؛ ۸
فرشتگان از هر درى بر آنها وارد مى‏شوند: «سلام بر شما كه پايدارى ورزيديد»)
.
تقدير سخن ، چنين است : «قائلين لهم سلام عليكم» يا «يقولون لهم سلام عليكم» ؛ ولى براى ايجاز ، پس از بيان ورود فرشتگان ، بدون فاصله ، تعبير «سلام عليكم» آورده شده و باقى حذف گرديده است .
بلاغت قرآن ، تنها در ايجاز خلاصه نمى‏شود ؛ آن جا كه اطناب ضرورت دارد ، هنر و زيبايى اطناب ، ظاهر مى‏شود :
(وَمَا تِلْكَ بِيَمِينِكَ يَمُوسَى‏ * قَالَ هِىَ عَصَاىَ أَتَوَكَّؤُاْ عَلَيْهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَى‏ غَنَمِى وَ لِىَ فِيهَا مََارِبُ أُخْرَى‏ ؛ ۹
اى موسى ، اين چيست در دستت ؟ گفت : اين چوب‏دستى من است . به آن تكيه مى‏دهم ، و با آن براى گوسفندانم برگ مى‏ريزم ، و كارهاى ديگرى براى من از آن بر مى‏آيد)
.
شب تاريك است و هوا سرد و موسى به دنبال آتشى است كه همسر دردمندش را بدان گرم سازد . ناگه نورى از دور مى‏بيند و به سويش مى‏شتابد . ندايى از غيب مى‏شنود و خويشتن را در محضر حقيقت هستى مى‏بيند . خداوند با او سخن مى‏گويد و از او مى‏پرسد : اى موسى! آنچه به دست دارى چيست؟ موسى فقط مى‏توانست در يك كلمه پاسخ دهد : «عصا» يا بگويد : «اين عصاى من است» ؛ اما به اين بسنده نكرد ، چون نمى‏خواست گفتگويش با محبوب راستين ، فرجام يابد . پيشگاه معشوق و هنگام يافتن گم‏شده ، آستان دلدادگى و مقام اطناب است . از اين رو ، قرآن از زبان موسى گزارش مى‏دهد كه گفت : «اين عصاى من است ، بر آن تكيه مى‏زنم و با آن براى گوسفندانم [از درختان‏] برگ مى‏ريزم ، و مرا در آن نيازها و سودهاى ديگر است» .
گريزهاى زيبا و سزامند كه در كتب ادبى با عنوان «حُسن تخلّص» و «استطراد» و «حسن ختام» نامبردار است ، از جمله جلوه‏هاى بلاغت قرآن است :
(فَدَلَّاهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْءَ تُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ ... يَبَنِى‏ءَادَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِبَاسًا يُوَ رِى سَوْءَ تِكُمْ وَرِيشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَى‏ ذَ لِكَ خَيْرٌ . ۱۰
آن دو را با فريب به سقوط كشاند . وقتى آنها از درخت چشيدند ، زشتى‏هايشان براى خودشان نمايان شد . و به چسبانيدن برگ‏هاى بهشت پرداختند ... اى فرزندان آدم ، ما بر شما لباسى فرو فرستاديم كه زشتى شما را مى‏پوشاند و زينتى است . و لباس تقوا ، بهترين است)
.
در اين آيات ، سخن از بهشت‏زيستى آدم و همسر او حوّاست تا اين كه شيطان به وسوسه مى‏پردازد . . . و سرانجام آدم و همسرش متوجه برهنگى خويش مى‏شوند و به پوشانيدن خود با برگ درختان بهشتى مبادرت مى‏ورزند . در ادامه اين آيات ، اشارتى در نهايت تناسب ، به «نعمت لباس و آراستگى ظاهرى» شده و در پى آن به «لباس پارسايى و خودآرايى باطنى» گريز زده شده است .
از فروع ديگر بلاغت قرآنى ، زبان جدّى و همراه با «تأكيد» آن است ، با اين كه رسم بلاغت اين است كه از تأكيد بى‏مورد پرهيز شود ، راز اين همه سوگندها و تأكيدهاى گوناگون در قرآن آن است كه اين كتاب از حقايق برين هستى كه فراسوى افق‏هاى محدود و محسوس آدمى است خبر مى‏دهد و انسان را به حياتى متعالى و فراتر از زندگى عادى و هدف‏هايى برتر از خواسته‏هاى حقير فرا مى‏خواند :
(يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اسْتَجِيبُواْ لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُمْ لِمَا يُحْيِيكُمْ . ۱۱
هان اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد ، هرگاه خداوند و پيامبر شما را به چيزى كه به شما حيات مى‏بخشد فرا مى‏خوانند ، آنان را اجابت كنيد)
.
و اين امر چيزى است كه انسان از آن طفره مى‏رود ، آن را ناديده مى‏گيرد ، به فراموشى مى‏سپارد ، از آن غفلت مى‏ورزد و شانه خالى مى‏كند و براى توجيه گريزپايى خود از مسئوليت ، لجاجت مى‏ورزد .
بدين جهت ، قرآن به جا و به اقتضاى نياز ، از تأكيد بهره مى‏جويد و با زبان جدّى و تكان‏دهنده و كوبه‏هاى پيوسته خود ، بر كالبد زمين‏گير او شوك وارد مى‏كند و او را به حركت و پويايى مى‏كشاند .
در سوره كوتاه عصر و راز تأكيدهاى پى در پى آن تأمل كنيد :
(وَ الْعَصْرِ * إِنَّ الْإِنسَنَ لَفِى خُسْرٍ * إِلَّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّلِحَتِ وَ تَوَاصَوْاْ بِالْحَقِ‏ّ وَ تَوَاصَوْاْ بِالصَّبْرِ . ۱۲
سوگند به عصر ، انسان قطعاً در حال زيان‏كارى است ، مگر آنان كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته انجام دادند ، و به حق و صبر توصيه كردند)
.
۱ . سوگند (والعصر) . ۲ . إنّ (همانا) . ۳ . الف و لام جنس بر روى انسان (همه آدميزادگان در زيان اند) . ۴ . لام تأكيد (لَ) . ۵ . «فى» براى ظرفيت (انسان زيان نمى‏كند ؛ بلكه غرق در زيان است) . ۶ . كاربرد نكره (خُسرٍ ، زيان سهمگين ، بسيار هولناك) . ۷ . لَفى خُسرٍ (خبر إنّ به صورت اسميه آمده است ، نه فعليه ، تا نسبت به ثبات و استمرار زيانكارى هشدار دهد) .

1.ر. ك: البلاغة الواضحة : ص‏۸ - ۹ .

2.انفال : آيه ۵۸.

3.الإعجاز و الإيجاز : ص‏۲۰ - ۲۱.

4.يوسف : آيه ۴۵ - ۴۶.

5.مجمع البيان : ج‏۵ ص‏۴۱۰.

6.بقره : آيه ۱۸۶.

7.الميزان فى تفسير القرآن : ج‏۲ ص‏۳۱ - ۳۲.

8.رعد : آيه ۲۳ - ۲۴.

9.طه : آيه ۱۷ - ۱۸.

10.اعراف : آيه ۲۲ - ۲۶.

11.انفال : آيه ۲۴.

12.عصر : آيه ۱ - ۳.

  • نام منبع :
    گزیده شناخت‌نامه قرآن بر پایه قرآن و حدیث
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همکاری: جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1392
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 24692
صفحه از 597
پرینت  ارسال به