205
گزیده شناخت‌نامه قرآن بر پایه قرآن و حدیث

۱. اعجاز در هندسه ساختارى قرآن‏

قرآن كه جلوه‏اى از جمال بى‏مثال خداى نيكوخصال است ، ۱ افزون بر معانى والا ، مشحون از زيبايى‏ها و دل‏ربايى‏هاى بى كران است كه جان و روان مخاطبان خويش را شاداب مى‏سازد . به گواهى تاريخ و اذعان سخن‏شناسان ، دوستان و بيگانگان ، متن قرآن ، در شيوايى و رسايى بى‏بديل است . هندسه تركيبى كلمات آن و سبك ويژه و نوبنياد آن ، نه پيشينه‏اى داشته است و نه پسينه‏اى دارد .
زبان حقيقت‏گو و آواى دل‏ربا ، بشارات آرام‏بخش و هشدارهاى بيدارگر ، از قرآن چهره‏اى نمودار ساخته كه نام‏آوران عرصه سخن در برابر آن شگفتى نمايند و بگويند : «اين كتاب ، نه شعر است و نه نثر ؛ قرآن ، قرآن است» . ۲
خالد بن عُقبه اموى پس از دو بار تقاضاى قرائت قرآن از پيامبر گرامى اسلام و گوش سپردن به آيه (إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسَنِ) ، ۳ لب به اعتراف گشود كه اين سخن بشر نيست :
وَاللهِ إنّ لَهُ لَحَلاوَةً، و إنّ عليهِ لَطَلاوَةً، و إنّ أوَّلَهُ لَمُغدِقٌ، و إنّ آخِرَهُ لَمُثمِرٌ، و ما يقولُ هذا بَشرٌ .
به خدا سوگند كه از شيرينى و زيبايى خاصى برخوردار است . آغازش، بس گواراست و پايانش، پُربَروبار و اين سخن بشر نيست‏. ۴
نزول قرآن ، مقارن با شكوفاترين روزگار عرب و هنگام رونق فصاحت و بلاغت در زبان عربى و سرزمين عربستان است . هنروران قوم تازى ، در ماه‏هاى حرام ، برجسته‏ترين شاهكارهاى ادبى و فرهنگى خويش را در نمايشگاه فرهنگى - هنرى بازار عكّاظ به نمايش مى‏گذاشتند و داوران و ناقدان سخن ، برترين نمونه‏ها را گزينش و معرفى مى‏كردند . آن برگزيده‏ها ، بر ديوار كعبه آويخته مى‏شدند و مايه مباهبات پديدآورندگانشان به شمار مى‏رفتند . هفت قصيده ، مشهور به «مُعَلّقات سبع» ، از : امرؤ القيس ، طَرَفة بن العبد ، زُهَيربن ابى سُلْمى ، لَبيد بن ربيعه ، عَمرو بن كُلثوم ، عَنْترة بن شَدّاد و حارث بن حِلِّزه ، ۵ سروده‏هايى بودند كه فراتر از آنها كلامى در ادب و هنرعرب نبود . وقتى قرآن فرود آمد و آواى آن به گوش چكامه‏سرايان و سخن‏شناسان رسيد ، سِحر بيان و محفل‏آرايى آن ، چنان دل‏هاى آنان را مسخّر ساخت كه باشگاه ادبى آنان بى‏فروغ گرديد : ۶
لبيد ، سراينده يكى از قصايد هفت‏گانه ، وقتى با قرآن محمدى صلى اللَّه عليه وآله آشنا شد ، آن سان دلداده آن شد كه ديگر شعر نگفت و فرصت خويش را پيوسته در تلاوت قرآن به سر مى‏كرد . وقتى از او پرسيدند كه : چرا شعر نمى‏گويى؟ گفت : «با وجود قرآن ، ديگر نمى‏توانم شعر بگويم . اگر سخنْ اين است ، گفته‏هاى ما همه هجو است . من آن اندازه از قرآن لذّت مى‏جويم كه بالاتر از آن ، سخنى نمى‏شناسم» . ۷
وليد بن مُغيره مخزومى ، امير سخن در ميان مشركان ، وقتى سروش جان‏افزاى كلام پروردگار را شنيد ، با تمام كين‏ورزى و دشمنى‏اش با پيامبر صلى اللَّه عليه وآله و پيام او ، ناگزير ، اعتراف كرد كه اين سخن ، برتر از تراز سخن انسان است :
فَوَاللَّهِ ما هُوَ بِشِعرٍ وَ لا بِسِحرٍ و لا بِهَذّى جُنُونٍ، و اِنّ قَولَهُ مِن كَلامِ اللَّهِ... إنَّ لَهُ لَحَلاوَةً و إنَّ عَلَيهِ لَطَلاوَةً و إنَّ اَعلاهُ لَمُثمِرٌ و إنَّ أسفَلهُ لَمُغدِقٌ و إنَّه يَعلو و لا يُعْلى عَلَيهِ‏. ۸
به خداوند سوگند كه آن ، نه شعر ، نه جادو و نه هذيان ديوانگى است . همانا گفته او از سخنان خداوند است . شيرينى و زيبايى خاصى دارد . فرازش پرباروبرگ و فرودش گواراست . قرآن برترى مى‏يابد ، اما چيزى بر او برترى نمى‏يابد .
اين سخن ، خشم مشركان را برانگيخت و او را ناگزير ساختند تا در نكوهش قرآن سخنى بگويد . از همين رو ، آيه‏اى در شأن او نازل شد :
(ثُمَّ أَدْبَرَ وَ اسْتَكْبَرَ * فَقَالَ إِنْ هَذَآ إِلَّا سِحْرٌ يُؤْثَرُ . ۹
سپس پشت كرد و برترى‏جويى كرد . و گفت : اين جز جادويى اثرگذار نيست)
.
عتبة بن ربيعة ، از بزرگان قريش براى آن كه پيامبر را وا دارد كه از دعوى نبوّت دست بردارد ، به محضر آن جناب آمد . پيامبر صلى اللَّه عليه وآله آيات آغازين سوره فصّلت را بر او تلاوت كرد . وقتى از مجلس پيامبر صلى اللَّه عليه وآله باز گشت ، اظهار داشت : «به خدا سوگند ، سخنى شنيدم كه تا كنون مانند آن را نشنيده‏ام ؛ سخنى كه شعر ، سحر ، كهانت و جز آن نيست ؛ بلكه نبأى عظيم است» . ۱۰
زيبايى‏هاى ساحت رويين قرآن ، تا بدان حد خيره‏كننده و فراگير بود كه برجسته‏ترين دشمنان قرآن چون وليد بن مغيرة ، اخنس بن شريق و عمرو بن هشام را به استراق سمع شبانه وا مى‏داشت! ۱۱ قرآن اشارتى گذرا به گوش‏ايستايى همينان دارد :

1.اعراف : آيه ۱۸۰.

2.مرآة الاسلام، طه حسين : ص ۱۲۵ به بعد.

3.نحل : آيه ۹۰.

4.ر . ك : ص ۱۸۷ ح ۷۷ .

5.تاريخ ابن خلدون : ج‏۱ ص‏۵۸۰؛ الذريعة : ج‏۱۳ ص‏۳۹۲؛ معجم المطبوعات : ج‏۱ ص‏۱۱۲۷.

6.مناهل العرفان : ج‏۲ ص‏۲۳۶.

7.الطبقات الكبرى : ج‏۶ ص‏۳۳؛ تفسير القرطبى : ج‏۱ ص‏۱۵۳.

8.تفسير الطبرى : ج‏۲۹ ص‏۱۹۵؛ المحرر الوجيز : ج‏۵ ص‏۳۹۵؛ قصص الانبياء : ص‏۳۱۷ - ۳۱۸. گفتنى است بيشتر كتاب‏هاى تاريخى ، اين كلام را از وليد بن مغيره نقل كرده‏اند ، امّا برخى اين سخن را به خالد بن عتبه نسبت داده‏اند كه پيش‏تر گذشت . ممكن است وى ، سخن وليد را تكرار كرده باشد (ر.ك : الاستيعاب : ج ۲ ص ۴۳۳ ؛ اُسد الغابة : ج ۲ ص ۹۰ ؛ الإصابة : ج ۲ ص ۲۱۰) .

9.مدّثّر : آيه ۲۳ - ۲۴.

10.السيرة النبوية ، ابن هشام : ج‏۱ ص‏۱۸۹ - ۱۹۰.

11.السيرة النبوية ، ابن هشام : ج‏۲ ص‏۳۳۸ ؛ مجمع البيان : ج‏۶ ص‏۲۵۶.


گزیده شناخت‌نامه قرآن بر پایه قرآن و حدیث
204

جلوه‏هاى اعجاز قرآن

اين نكته جاى درنگ است كه خود قرآن به جز يادكرد عنوان كلى عدم تهافت متن قرآن ، به جهت ويژه‏اى در امر اعجاز تصريح نكرده ، و گويى اين موضوع را در بعد خاصى محدود ندانسته ، شناخت اين ابعاد را به انديشه بشر واگذاشته است و حق همين است كه ما نمى‏توانيم اعجاز قرآن را به جنبه خاصى محدود سازيم .
با اين همه مى‏توان اعجاز قرآن را واجد ويژگى حسى و معنوى دانست ؛ زيرا از سويى ، انديشه و فكر انسان را هدف قرار مى‏دهد و از سويى ديگر ، قلب و حسّ انسان را . از اين رو ، هم حسّ درون را متنبّه مى‏سازد هم حسّ برون را . بالطبع هر يك از اين دو محور مى‏تواند عنوان‏هاى فراوانى را در درون خود نهفته داشته باشد .

  • نام منبع :
    گزیده شناخت‌نامه قرآن بر پایه قرآن و حدیث
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همکاری: جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1392
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 24543
صفحه از 597
پرینت  ارسال به