مفهوم معجزه
معجزه ، از مصدر «اعجاز» ، مشتق از ريشه ثلاثى مجرّد «عجز» ، به معناى : درماندگى ، ناتوانى و نيز پايان هر چيز است . ۱ اعجاز ، به معناى : ناتوان ساختن يا ناتوان يافتن ديگرى است . ۲ با توجّه به كتب لغت و كاربرد اين كلمه مىتوان گفت : مفهوم اصلى در مادّه اين واژه چيزى مقابل قدرت است . هر دو واژه «معجز» و «معجزه» ، اسم فاعل مفرد به معناى ناتوان كننده اند و جمع آنها «معجزات» است :
(وَاعْلَمُواْ أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِى اللَّهِ . ۳
بدانيد كه شما ناتوان كننده خداوند نيستيد) .
معجزه در اصطلاح علم كلام ، كار خارقالعاده و همراه با تحدّى و سالم از معارضه است كه خداوند آن را به دست پيامبرش پديد مىآورد تا نشان راستى رسالت وى باشد . ۴
قرآن، آيتِ الهى
قرآن خود را آيت روشن و معجزه بيّن پيامبر خاتم مىشمارد :
(وَقَالُواْ لَوْلَآ أُنزِلَ عَلَيْهِ ءَايَتٌ مِّن رَّبِّهِ قُلْ إِنَّمَا الْأَيَتُ عِندَ اللَّهِ وَ إِنَّمَآ أَنَا نَذِيرٌ مُّبِينٌ * أَوَ لَمْ يَكْفِهِمْ أَنَّآ أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَبَ يُتْلَى عَلَيْهِمْ إِنَّ فِى ذَ لِكَ لَرَحْمَةً وَ ذِكْرَى لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ . ۵
گفتند : چرا بر او نشانههايى از سوى پروردگارش نازل نشده است ؟ بگو : نشانهها در پيشگاه خداوند است ، و من قطعاً بيم دهنده آشكارم . آيا براى آنان كافى نبود كه ما بر تو كتاب را فرستاديم كه بر آنها تلاوت مىشود . همانا در اين ، رحمت و پندى است براى گروهى كه ايمان مىآورند) .
اين آيه ، به صراحت دلالت دارد كه قرآن مجيد از جهت معجزه بودن ، كافى و بلكه در حدّ اعلا درجه اعجاز است ؛ زيرا خداوند ، آن را بىنياز كننده از تمام معجزات شمرده است و «كفايت» در آيه پيشگفته ، به معناى رسيدن به مرتبهاى است كه ديگر نيازى به غير آن باقى نماند . ۶
قرآن به اين اندازه اكتفا نكرده ، از مخالفان خويش و بلكه همه مردم جهان در طول تاريخ مىخواهد كه اگر در الهى بودن آن ترديد دارند ، تمام نيروى فكرى ، معنوى و مادّى خود را بر روى هم گذارند و با يكديگر همكارى كنند تا مانند آن را بسازند! اين حقيقت ، همان چيزى است كه متكلّمان مسلمان از آن به «تحدّى ۷ (دعوت به گفتوگو ، مبارزه و معارضه)» ياد مىكنند : ۸(أَمْ يَقُولُونَ تَقَوَّلَهُ بَل لَّا يُؤْمِنُونَ * فَلْيَأْتُواْ بِحَدِيثٍ مِّثْلِهِ إِن كَانُواْ صَدِقِينَ . ۹
يا مىگويند قرآن را به خدا افترا بسته؛ بلكه آنان ايمان ندارند. اگر راست مىگويند، سخنى همانند آن بياوريد).
و نيز آيات :
(أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُواْ بِعَشْرِ سُوَرٍ مِّثْلِهِ مُفْتَرَيَتٍ وَ ادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ صَدِقِينَ * فَإِلَّمْ يَسْتَجِيبُواْ لَكُمْ فَاعْلَمُواْ أَنَّمَآ أُنزِلَ بِعِلْمِ اللَّهِ . ۱۰
يا مىگويند: دين (قرآن) را به دروغ ساخته است. بگو: اگر راست مىگوييد، ده سوره برساخته مانند آن بياوريد و غير از خدا هر كه را مىتوانيد، فرا بخوانيد. پس اگر شما را اجابت نكردند، بدانيد كه آنچه نازل شده است، به علم خداست).
(قُلْ فَأْتُواْ بِكِتَبٍ مِّنْ عِندِ اللَّهِ هُوَ أَهْدَى مِنْهُمَآ أَتَّبِعْهُ إِن كُنتُمْ صَدِقِينَ . ۱۱
بگو: پس اگر راست مىگوييد، كتابى از جانب خدا بياوريد كه از اين دو هدايتكنندهتر باشد تا پيروىاش كنم).
در نقلى از امام رضا عليه السلام آمده است كه خداوند - تبارك تعالى - قرآن را با همين حروفى فرو فرستاد كه همه عرب با آن سر و كار داشتند . سپس فرمود :
(قُل لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنسُ وَ الْجِنُّ عَلَى أَن يَأْتُواْ بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْءَانِ لَا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا . ۱۲
بگو : اگر آدميان و پريان گرد آيند تا همانند اين قرآن را بياورند ، نتوانند مثل آن را بياورند هر چند پشتيبان هم باشند).
از آيات تحدّى نيز روشن مىشود كه قرآن ، معجزهاى فكرى - فرهنگى است كه به حضور شخص پيامبر وابسته نيست ؛ بلكه وجودِ هميشه پا بر جاى اين كتاب در ميان بشر ، معرّف حقانيت آن است .
1.معجم مقاييس اللّغة : ج۲ ص۲۲۱ ماده «عجز».
2.مفردات ألفاظ القرآن : ص۵۴۷ ماده «عجز».
3.توبه : آيه ۲.
4.ر . ك : شرح المصطلحات الكلامية ، جمعى از نويسندگان ، ص ۳۳۴ .
5.عنكبوت : آيه ۵۰ - ۵۱.
6.مجمع البيان : ج۸ ص۳۵.
7.ر . ك : ص ۱۸۶ (تحدّى قرآن).
8.المغنى في أبواب التوحيد والعدل : ج۱۶ ص۲۳۶.
9.طور : آيه ۳۳ - ۳۴ .
10.هود : آيه ۱۳ - ۱۴.
11.قصص : آيه ۴۹.
12.ر . ك : اسرا : آيه ۸۸ .