۲. ادلّه روايى مدّعيان تحريف اوّل. روايات اهل سنّت
محدّث نورى معتقد است كه : «روايات تحريف ، در منابع اهل سنّت نيز راه يافتهاند و مدّعاى آنان بر نَسخ تلاوت برخى آيات ادّعايى ، معنايى جز تحريف ندارد» . در باره وجود اين دست از روايات در منابع اهل سنّت نمىتوان ترديد كرد. برخى قرآنپژوهان، ۲۴ مورد از اين گونه روايات را بررسى كردهاند كه همه آنها به صحابه منتهى مىشوند ، چنان كه مدّعاى حذف چهار آيه رجم ، رغبت ، جهاد و فراش ، از جانب خليفه دوم مطرح شده است . ادّعاى وجود آيه رضعات از سوى عايشه ، كاسته شدن دو آيه از سوره بيّنه و بزرگتر بودن سوره احزاب از سوره بقره ، حذف دو دعاى خلع و حفد از قرآن توسّط اُبَىّ بن كعب ، حذف سورهاى در حدّ سوره برائت توسط ابو موسى اشعرى و برابر شمرده شدن حجم اوّليه سوره برائت با سوره بقره توسط مالك بن انس ، ادعا شدهاند . ۱
در پاسخ اين گزارشهاى تاريخى بايد گفت كه در هيچيك از اينگزارشها نيامده است كه پيامبر صلى اللَّه عليه وآله در باره حذف آياتى از قرآن در دوران رسالت يا پس از آن ، اظهار نظر كرده باشد؛ بلكه منشأ همه آنها دعاوى برخى از صحابه است و از طريق راويانى نقل شدهاند كه بر اساس مبانى رجالى شيعه ، فاقد اعتبارند . البته علاوه بر اين كه اين اخبار فاقد حجّيتِ وجدانى است ، حجّيت تعبّدى و اعتبار آنها نيز مشروط به عدم مخالفت با قرآن است ، حال آن كه اين روايات ، فاقد اين شرط هستند . افزون بر اين ، گذشته از بىاعتبارى سندى ، اين اخبار ، به سهولت ، قابل حمل بر خلط حديث قدسى - يعنى وحىهاى غير قرآنى نازل شده بر پيامبر صلى اللَّه عليه وآله - با وحى قرآنى از سوى برخى صحابيان اند ؛ ۲ يعنى آيات مورد ادّعا ، ديدگاهى شاذ در ميان توده صحابه تلقّى مىشدند ، به گونهاى كه نه در مصحف اصلى - كه اساس ساير مصاحف بود - يافت مىشدند و نه در نسخههايى كه در اختيار صحابيان بود . از اين رو ، با همه نفوذ و اقتدارى كه اين افراد در صحابه داشتند ، نمىتوانستند سخن خود را جا بيندازند . آيا با چنين نقلهايى مىتوان چنان مدّعاى سنگينى را در باره قرآن - يعنى بزرگترين سند اسلام - اثبات نمود؟
گذشته از پاسخهاى مبنايى ما ، اهل سنّت نيز بنا بر مبانى رجالى و حديثشناختى خويش بايد به اين دست روايات ، پاسخ گويند .