اول. اهتمام سخت مسلمانان به حفظ و نگارش كامل قرآن
از شواهد متقن تاريخى بر مىآيد كه عرب معاصر ظهور اسلام ، از حافظه توانمندى برخوردار بوده و توانايى آن را داشته است كه قصيدههاى بلند و ديوان شعر شاعران خود را به سينه بسپارد . پس از بعثت پيامبر اكرم ، علاقه عرب به شعر و سخن فصيح ، بليغ و زيبا و نيز تشويق و دستور پيامبر صلى اللَّه عليه وآله موجب شد تا به حفظ قرآن - كه هم به لحاظ محتوا و هم قالبِ ظاهر ، آنان را به شدّت ، مجذوب كرده بود - با شور و عشق ، همّت بگمارند . بدين سان مسلمانان در آغاز ، به فرمان پيامبر براى صيانت قرآن ، از حافظه خويش كمك گرفتند . اما پيامبر بدين كار بسنده نكرد و افرادى را نيز كه نوشتن مىدانستند و «كاتبان وحى» خوانده مىشوند ، مأمور نگارش قرآن كرد . بدين رو ، اهتمام فوقالعاده پيامبر اكرم و مسلمانان به كتابت ، حفظ و قرائت قرآن را مىتوان از روشنترين نشانههاى سلامت قرآن از تحريف دانست . ۱ پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه وآله پس از دريافت وحى ، بدون فوت وقت ، كاتبان را فرا مىخواند و آيات نازل شده ، به دست آنان نگاشته مىشدند . از اين رو ، مىتوان به يقين مدّعى شد كه قرآن كريم در پايان عصر پيامبر ، مجموعهاى مدوّن و مكتوب (به همين شكل فعلى) بوده است ، نه پراكنده و شفاهى . ۲
پس از رواج كتابت ، كار حفظ قرآن نيز همچنان ادامه يافت و آن حضرت افزون بر تشويق مسلمانان به كتابت قرآن ، آنان را به حفظ نيز ترغيب مىكرد و خود به تفسير و تبيين آيات مىپرداخت . صاحبنظرانى كه در زمينه تاريخ قرآن به تحقيق پرداختهاند ، اذعان دارند كه حفظ قرآن در ميان مسلمانان رواج بسيارى داشته است . جاذبه درونى قرآن و تشويق پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه وآله به امر حفظ ، از مهمترين عوامل اهتمام مسلمانان به حفظ شمرده شدهاند . ۳ از جمله شواهد كثرت حافظان قرآن در ميان مسلمانان ، شهادت جمع كثيرى از آنان در جنگ ردّه در دوران خليفه اوّل است . ۴ برخى شمار آنان را تا هفتصد تن نقل كردهاند و حتى علت روى آوردن به تدوين قرآن را كشته شدن چنين شمارى از حافظان قرآن دانستهاند . ۵
خليفه دوم مدّعى بود كه آيه رجم ، در دوران پيامبر صلى اللَّه عليه وآله به عنوان آيهاى از قرآن تلاوت مىشده و او بر افزودن آن به قرآن اصرار داشت . بر اساس روايتى ، عمر اعلام كرد كه اگر نگران ملامت مردم نبود ، آيه رجم را به قرآن مىافزود . ۶ مكتوب و عمومى بودن قرآن به گونهاى كه خليفهاى همچون عمر با همه انگيزه و اصرارش ، در مقابل نظارت عمومى ، حتّى از افزودن يك آيه بر قرآن نيز خود را درمانده مىبيند ، نشاندهنده فضاى فرهنگى فراگير در سرزمين وحى است ؛ فضايى كه اساساً امكان هرگونه كاهش يا افزايش را در باره قرآن ، منتفى مىسازد .
همچنين زمانى كه عثمان به كتابت قرآن و هماهنگ كردن مصاحف پرداخت ، شمارى از طرفداران حكومت كوشيدند «واو» اوّل در (وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنفِقُونَهَا فِى سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ ؛ آنان كه طلا و نقره را مىاندوزند و آن را در راه خدا انفاق نمىنمايند ، به عذابى دردناك بشارتشان ده) را حذف كنند . با اين كار ، آنان مىخواستند اين فقره آيه ، وصف اَحبار و رُهبانى باشد كه در فقره پيش ، از آنان ياد شده است (نه جملهاى مستأنفه كه در مقام نكوهش انباشتن طلا و نقره ، در باره همه ، اعم از كافر و مسلمان است) و در نتيجه با حذف «واو» ، آيه در خصوص انباشتن ثروت توسط حاكمان اسلامى و وعده عذاب الهى بر ايشان ساكت باشد . اما صحابى بزرگ پيامبر صلى اللَّه عليه وآله ، ابىّ بن كعب به شدت مخالفت كرد و با مخالفت او نتوانستند واو را حذف كنند . ۷ روشن است كه ابىّ بن كعب ، تنها در سايه عمومى بودن نصوص قرآن و با حمايت افكار عمومى مسلمانان مىتوانست مانع از اين اقدام خليفه مقتدر شود .
1.ر.ك: مجمع البيان: ج ۱ ص ۴۳.
2.ر.ك: الذخيرة فى علم الكلام: ص ۳۶۳.
3.البيان: ص۲۱۶؛ سلامة القرآن من التحريف: ص ۳۴.
4.فتوح البلدان : ج ۱ ص ۱۰۶ و ۱۱۱ .
5.صحيح البخارى : ج ۵ ص ۲۱۰ و ج ۶ ص ۹۸، تاريخ اليعقوبى : ج ۲ ص ۱۳۵ .
6.صحيح البخارى : ج ۸ ص ۱۳ و ج ۴ ص ۱۸۶ و ج ۵ ص ۱۷۰ و ج ۸ ص ۲۲ و ۲۶ .
7.الدرّ المنثور : ج ۳ ص ۲۳۲.