۲. ادلّه رِوايى
گروههاى مختلفى از احاديث پيامبر صلى اللَّه عليه وآله و اهل بيت عليهم السلام به طور مستقل يا به صورت انضمامى ، دلالت روشنى بر مصونيت قرآن از تحريف دارند ، از جمله :
يك. تعيين قرآن به عنوان ميزان سنجش روايات : پارهاى از روايات ، قرآن را به عنوان معيار بازشناخت روايات ناسره از سره معرفى كردهاند . اين روايات كه به «روايات عرض اخبار بر قرآن» موسوم اند ، به گونه التزامى گواهى مىدهند كه هيچ تحريفى به قرآن راه نيافته است . روايات يادشده ، دو دستهاند :
الف - رواياتى كه به طور مطلق بر عرضه احاديث بر قرآن تأكيد دارند ؛
ب - رواياتى كه ناظر به احاديث متعارض اند و موافقت با قرآن را وجه ترجيح دانستهاند . اين دست از روايات ، به صورت گسترده در جوامع حديثى شيعه و به صورت محدود در جوامع حديثى اهل سنّت آمدهاند . به عنوان نمونه امام صادق عليه السلام به نقل از پيامبر صلى اللَّه عليه وآله فرموده است :
فَما وافَقَ كِتابَ اللَّهِ فَخُذوهُ و ما خَالَفَ كِتابَ اللَّهِ فَدَعوهُ . ۱
هر چه موافق قرآن است ، بِدان عمل كنيد و هر آنچه را مخالف آن است ، رها سازيد .
پيشْفرض ضرورت عرضه احاديث بر قرآن ، اين است كه قرآن به عنوان معيار تمييز روايات سره از ناسره ، خود ، از هر گونه آسيب ، جعل و دستبرد ، مصون و پيراسته باشد . به عبارت ديگر ، ميزان بازشناخت روايات سره ، قرآن است و در صورتى كه تحريفى به قرآن راه يافته باشد ، نمىتوان يقين كرد كه خود از ناسره پاك است و ارجاع احاديث به معيارى كه سلامت خود آن معلوم نيست ، معنا ندارد . همين طور اگر مصون از كاستى و دستبرد نبود ، به طور مطلق نمىتوانست سنجهاى براى احاديث مشكوك باشد ؛ زيرا با عنايت به گستردگى حجم احاديث و مضبوط نبودن موارد و گونههاى مقتضى ترديد در روايات ، هرگونه كاستى در قرآن مىتواند به اطلاق مورد اشاره در سنجه بودن قرآن براى احاديث آسيب برساند . بنا بر اين ، دلالت روشن اين دسته احاديث ، جاى تشكيك ندارد .
دو. مرجعيت قرآن در وضعيت فتنه: بنا بر رواياتى معتبر ، مسلمانان هنگام پيش آمدن فتنهها بايد به قرآن رجوع كنند . اين روايات ، هيچ قيدى ندارند و مسلمانان را به صورت عام و مطلق ، مأمور به رجوع به قرآن مىكنند ، مانند روايت پيامبر صلى اللَّه عليه وآله كه مىفرمايد :
إذَا التَبَسَت عَلَيكُمُ الفِتَنُ كَقِطَعِ اللَّيلِ المُظلِمِ فَعَلَيكُم بِالقُرآنِ .
هر گاه فتنهها همچون پارههاى شب تار، شما را فرا گرفت ، به قرآن روى آوريد . ۲
همچنين :
القُرآنُ هُدىً مِنَ الضَّلالَةِ ، وتِبيانٌ مِنَ العَمى ، وَ... وما عَدَلَ أحَدٌ عَنِ القُرآنِ إلّا إلَى النّارِ . ۳
قرآن ، راهنمايىاى است در گمراهى ، و بينايىاى در كورى، و... هيچ كس از قرآن منحرف نمىشود ، مگر آن كه به سوى دوزخ ، رهسپار مىگردد .
اين گونه روايات را مىتوان از دلايل روايىِ تحريفناپذيرى قرآن دانست ؛ زيرا اگر امكان تحريف قرآن فراهم باشد و قرآن ، خود ، دستخوش فتنه گردد ، نمىتوان آن را به طور مطلق و بدون قيد ، پناهگاه مسلمانان در تمام فتنهها دانست .
سه. حديث ثقلين: اين حديث ، در ردّ ادعاى تحريف قرآن ، بسيار كارآمد است . با اين حديث ، در سه جهت ، استدلال مىشود : نخست ، اين كه در روايات معتبر و متعدّدى از اين حديث آمده است : «إنّى مُخلِّفٌ فيكُمُ الثَّقلَينِ : كتابَ اللَّه و عِترَتى ...» . ۴ تعبير «مُخَلِّفٌ فيكُم» دلالت بر اين معنا دارد كه پيامبر صلى اللَّه عليه وآله از ميان مردم مىرود ، ولى دو چيز را به جاى خود در ميان امّت بر جاى مىگذارد كه يكى از آن دو كتاب اللَّه است ، نه بخشى از كتاب اللَّه . جمله اسميه هم مفيد ثبات و دوام است . افزون بر اين ، عبارات ذيلِ همين روايات (روايات ثقلين) ، به روشنى نشان از استمرار اين پيش بينى و وعده ضمنى پيامبر خدا صلى اللَّه عليه وآله تا روز قيامت دارد . دوم ، اين كه در اين حديث ، بر لزوم تمسّك به قرآن در همه زمانها تصريح و تأكيد شده و باور به تحريف ، عملاً اين تمسّك را منتفى مىسازد . سوم ، اين كه قول به تحريف ، حُجّيت و اعتبار ظواهر قرآن و در نتيجه تمسّك به آن را نفى مىكند . افتادگى يا تبديل بخشهايى از يك متن ، بى گمان ، فهم استوار آن متن و در نتيجه حجّيت آن و قابليت آن را براى احتجاج ، ناممكن مىسازد ؛ زيرا چه بسا در موارد نياز به تمسّك به قرآن ، حجّت ، در همان بخشِ افتاده يا تبديل شده باشد ، و يا اين بخش ، قرينهاى براى فهم بخشهاى موجود ، بوده باشد . ۵
چهار. استناد اهل بيت به قرآن موجود : بنا بر روايات پر شمار ، اهل بيت عليهم السلام به مناسبتهاى گوناگون ، همواره به قرآن موجود ، استناد و تمسك مىجستهاند ، حتى به آياتى كه مدّعيان تحريف ، تحريف آنها را ادعا كردهاند ، مانند آيه (أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِى الْأَمْرِ مِنكُمْ ؛ از خدا و فرستاده خدا و صاحبان او فرمان بريد) كه روايات اهل بيت عليهم السلام (أُوْلِى الْأَمْرِ) را به امامان دوازدهگانه اهل بيت عليهم السلام تفسير كردهاند . ۶
پنج. احاديث امر به تمسّك، تلاوت، و ختم مصحف موجود: بنا بر رواياتى بسيار ، امامان اهل بيت عليهم السلام مسلمانان را همواره به تمسّك ، تلاوت ، و ختم قرآن موجود ، ترغيب مىكردند و يا با اشاره به همين مصحف شريف ، به آثار و فوايد تكوينى و معنوى ختم قرآن توجّه مىدادند . شيخ طوسى در آغاز تفسير ارزشمند خويش ، التبيان فى تفسير القرآن ، با بيان اين دليل و برخى ادلّه ديگر ، اين دست روايات را «متناصره» خوانده و بيان كرده است كه بحث در باره تحريف ، چنان ضعيف است كه شايسته پاسخ نيست . ۷
روايات مختلفى كه برخى از آنها ياد شد ، با قطعيت تمام ، راه را بر هر گونه تحريف مىبندند و گواهى مىدهند كه قرآن موجود ، همان كتابى است كه بر پيامبر صلى اللَّه عليه وآله نازل شد . عالمان شيعه ، از اين روايات در دو جهت ، سود مىبرند : نخست ، اثبات سلامت قرآن از تحريف و دوم ، ردّ رواياتى كه ظاهر آنها موهم تحريف است ؛ زيرا هنگام تعارض روايات ، آن دسته كه به لحاظ سند يا معنا ضعيف است ، ساقط مىگردد و در اينجا مصداق روايات ضعيف ، روايات دسته دوم است كه موهم تحريف قرآن اند . ۸ علاوه بر اين ، تنافى آنها با قرآن ، مطابق نصوص ، اين روايات را از اعتبار ، ساقط مىگرداند .
1.الكافى : ج ۱ ص ۶۹ ؛ وسائل الشيعة : ج ۲۷ ص ۱۱۰؛ صيانة القرآن من التحريف : ص ۵۱ .
2.ر . ك : ص ۳۹۳ ح ۲۰۹ .
3.ر . ك : ص ۳۹۴ ح ۲۱۳ .
4.يعنى : «من به جا گذارنده دو چيز گرانقدر در ميان شما هستم : كتاب خدا و عترتم ... » (ر .ك : دانشنامه قرآن و حديث : ج۹ ص ۴۱۸) . از حديث ثقلين ، روايتهاى متعدّدى با همين تعبير (مخلّف فيكم) رسيده است (ر .ك : حديث الثقلين ، عسكرى : ص ۱۵ - ۲۷ و ۷۷ و ۱۰۲ ؛ من فقه العترة الطاهرة : ج۱ ص ۱۵ - ۱۹) . در باره حديث ثقلين و روايات مختلف آن ، ر . ك : دانشنامه قرآن و حديث : ج ۹ ص ۴۱۸ - ۴۷۳ (مدخل «اهل بيت» / همتايى با قرآن) ؛ نفحات الأزهار : ج ۱ ؛ جامع أحاديث الشيعة : ج ۱ ص ۱۹ - ۴۹ ؛ حديث الثقلين ، وشنوى .
5.ر.ك: التبيان فى تفسير القرآن : ج ۱ ص ۳؛ البيان : ص ۲۱۱ - ۲۱۴؛ دايرة المعارف قرآن كريم : ج ۶ ص ۳۲۸ .
6.الكافى : ج ۱ ص ۲۷۶ ص ۲۹۵ . نيز ، ر .ك : همين شناختنامه : ص ۱۷۹ (ادلّه تاريخى مدّعيان تحريف) .
7.التبيان فى تفسير القرآن : ج ۱ ص ۳ .
8.سلامة القرآن من التحريف: ص۳۱.