هنگامى كه بنده نماز را در وقتش و با حدودش بخواند ، سپيد و نورانى بالا مىرود و مىگويد: «مرا حفظ كردى . خدا تو را حفظ كند!» و هنگامى كه در غير وقتش و بدون حدودش بخواند، سياه و تاريك بالا مىرود و مىگويد: «مرا تباه كردى، خدا تو را تباه كند!» .
بيشتر تفسيرهاى ديگر نيز به همين دو معنا اشاره كردهاند، هر چند به حلّ اين اختلاف ظاهرى نپرداختهاند. شايد بتوان اين گونه گفت كه مفسّران ، هر دو قول را با هم سازگار و آنها را دو فرد از يك معناى كلّى دانستهاند، بدين معنا كه نمايانترين فرد «تضييع»، همان ترك كلّى نماز است و فرد ديگرش، عدم رعايت حدود و شرايط و اجزاى اصلى آن (مانند وقت) است.
به سخن ديگر، كسى كه نماز را آن اندازه به تأخير مىاندازد كه وقت اداى آن به پايان مىرسد و بايد در خارج از وقت ، قضا كند ، مقصودِ حقيقى نماز را - كه همان ذكر مستمر و مداوم خداوند است - ، تحصيل نكرده و آن را تباه نموده است، بويژه اگر اين كار به صورت عادت در آيد و مكرّر صورت بگيرد. با اين بيان مىتوان روايت امام صادق عليه السلام را ناظر به مصداق اخير تضييع، يعنى در غير وقت خواندن دانست ، بى آن كه مصداق اوّل را نفى كرده باشد ؛ زيرا مصداق اوّل، يعنى ترك كلّى نماز، به روشنى، مصداق تضييع شمرده مىشود و بى ترديد ، زيانهاى آن مانند دچار شدن به غَى و فرجام بد را در پى دارد . به جهت اين آشكارى ، امام عليه السلام نيز از ذكر آن ، صرف نظر كرده و به بيان مصداقهاى ديگر ، پرداخته است.
سخن پايانى ، اين كه : چه بسا بتوان دو تفسير ياد شده را نه ناظر به مصاديق انحصارى ، بلكه در صدد بيان دو مصداق بارزترِ تضييع (تباه كردن) نماز دانست . بر اين اساس ، تضييع مىتواند مصداقهاى نازلترى از قبيل عدم اهتمام غير موجّه به امورى چون اوّل وقت ، جماعت خواندن و ... داشته باشد ، همچنان كه در مقابل ، از اهتمام به اين امور به عنوان نشانههاى محافظت از نماز ، ياد شده است .