۴. بلند خواندن بسم اللَّه
يكى از ويژگىهاى «بسم اللَّه الرحمن الرحيم» ، تأكيد بر بلند خواندن آن در نمازهاست كه در اصطلاح از آن به «جهر به بسمله» ياد مىشود. در اين باره چند نكته، قابل توجّه است:
«جهر به بَسمَله» در سنّت نبوى صلى اللَّه عليه وآله
بر اساس احاديث مستفيض ۱ كه در منابع روايى شيعى و اهل سنّت آمده ، پيامبر خدا صلى اللَّه عليه وآله و اهل بيت ايشان ، در همه نمازها حتّى نمازهايى كه آهسته خواندن آنها واجب است، «بسم اللَّه الرحمن الرحيم» را با صداى بلند قرائت مىكردند.
از اين رو، فقيهان اماميّه بر وجوب جهر به بسمله در نمازهاى صبح و مغرب و عشا و جمعه و بر مطلوبيت آن در ساير نمازها، اجماع دارند.
سنّت «جهر به بَسمَله»، در عمل صحابه
علاوه بر امير مؤمنان عليه السلام، ديگر صحابه و حتّى خلفاى سهگانه نيز سنّت جهر به بسمله را رعايت مىكردهاند. در نقلهاى معتبر از جمعى از صحابه كه پشت سر پيامبر خدا صلى اللَّه عليه وآله و امير مؤمنان عليه السلام، ابو بكر و عمر و عثمان، نماز گزاردهاند ، چنين آمده كه همگى بسمله را به جهر مىخواندهاند. عمّار، اَ نَس، عبد اللَّه بن مسعود، عبد اللَّه بن عمر، عبد اللَّه بن زبير و عايشه از اين جمله اند. فخر رازى مىگويد :
آشكار كردن ذكر خدا، نشانه آن است كه شخص به آن ذكر افتخار مىكند و به انكار كسى كه منكر آن است، اهمّيتى نمىدهد. بى ترديد، چنين چيزى از نظر عقل ، پسنديده است . طبعاً از نظر شرع نيز اين گونه است... با اين وصف ، مخفى داشتن چنين چيزى چگونه براى خردمندى سزاوار است؟! از اين رو نقل شده كه روش على عليه السلام، بلند خواندن «بسم اللَّه الرحمن الرحيم» در همه نمازها بود .
مىگويم: اين استدلال نزد من ، قوى و در انديشهام، استوار است و مسلّماً با سخن مخالفان از بين نمىرود . ۲
فخر رازى در ادامه چنين مىافزايد:
بيهقى در السنن الكبرى از ابو هريره حكايت كرده است كه پيامبر خدا صلى اللَّه عليه وآله در نماز، «بسم اللَّه الرحمن الرحيم» را بلند مىخواند. پس از آن ، شيخ بيهقى از عمر بن خطّاب ، ابن عبّاس ، ابن عمر و ابن زبير، بلند خواندن بسمله را نقل كرده است ؛ اما اين كه على بن ابى طالب ، بسمله را بلند مىخوانده ، به تواتر ثابت شده است. و هر كس در دينش ، از على بن ابى طالب عليه السلام پيروى كند، بى ترديد ، رهيافته است. دليل اين سخن، فرموده پيامبر خدا صلى اللَّه عليه وآله است كه: «بار الها ! همواره بر گِرد على بگردان ، هر سو كه او رو كند .» . ۳
بر اين اساس، شمارى از نقلهاى منسوب به پيامبر صلى اللَّه عليه وآله و برخى صحابه كه اينان نماز را با صداى آهسته(به اِخفات) مىخواندند ، ۴ تلاشى براى توجيه بدعت بنى اميّه ارزيابى مىشود.
در اين ميان، علاوه بر تعدّد و قوّت چشمگير روايات دسته نخست، اعتراض عمومى اهل مدينه به معاويه در عدم پايبندى به سنّت رايج در بسمله، شاهد گويايى بر استمرار سيرهنبوى در خصوص قرائت بسمله، آن هم با صداى بلند تا آن روزگار بود.
سيوطى در كتاب تفسيرىاش، شافعى در كتاب الاُمّ و دارقطنى و بيهقى در كتابهاى السنن خود ، اقدام بدعتآميز معاويه و اعتراض عمومى به وى را چنان كه در ادامه آوردهايم، حكايت كردهاند . پيشاپيش ، اين نكته شايان توجّه است كه دو موضوع : يكى ، ترك بسمله در نماز، با اين بهانه واهى كه «بسم اللَّه» جزئى از سورهها نيست، و ديگرى، موضوع به جَهر نخواندن «بسم اللَّه»، موضوعاتِ به هم تنيدهاى هستند كه از دو زاويه، نتيجه واحد (يعنى از رونق انداختن اين قطعه وحيانى در نماز) را دنبال مىكنند . سيوطى آورده است :
او (معاويه) به مدينه آمد و با آنان به نماز ايستاد و «بسم اللَّه الرحمن الرحيم» را نخواند و در هنگام فرود آمدن و برخاستن ، تكبير نگفت. چون سلام داد ، مهاجران و انصار ندايش دادند كه: اى معاويه ! آيا از نمازت دزديدى؟ «بسم اللَّه الرحمن الرحيم» كجاست؟ و تكبير كجاست؟ او پس از آن ، هر گاه نماز مىگزارد، «بسم اللَّه الرحمن الرحيم» را براى اُمّ القرآن (سوره حمد) و براى سوره بعد از آن مىخواند و چون به سجده مىرفت ، تكبير مىگفت . ۵
واضح است كه فرياد برآوردن صحابيان و تابعيان ، نشانه آن است كه جزئيّت بسمله براى سوره حمد و ديگر سورهها و نيز بلند خواندن آن در نماز ، نزدشان از مسلّمات به شمار مىآمده؛ زيرا در غير اين صورت، مسلّماً مستندى از سوى معاويه يا وابستگان فكرى وى در توجيه اقدام انجام شده، ارائه مىشد.
1.مستفيض، به حديثى گفته مىشود كه در هر طبقه، چند راوى آن را نقل كردهاند. البته اگر اين تعداد زيادتر باشند ، اصطلاحاً به حديث ، «متواتر» گفته مىشود.
2.تفسير الفخر الرازى: ج ۱ ص ۲۰۹.
3.تفسير الفخر الرازى: ج ۱ ص ۲۱۰.
4.ر . ك: الدرّ المنثور: ج ۱ ص ۲۹.
5.الدرّ المنثور: ج ۱ ص ۲۱.