241
گزیده شناخت‌نامه نماز

نقد استدلال به اِعراب نصب «أرجلَكم»

از نظر مفسّران و فقيهان شيعى ، اعراب نصب كلمه «أرجلَكم» ، دلالتى بر شستن پاها در وضو ندارد؛ زيرا :
اوّلاً: كلمه «أرجلكم» توسط قاريان متعدّدى همچون : ابن كثير ، حمزه ، ابو عمرو و عاصم در روايت ابو بكر از او، مجرور خوانده شده است. در اين صورت ، بى ترديد ، «أرجلكم» ، معطوف بر «رؤوسكم (سرهايتان)» بوده و حكم مسح سر به پاها سرايت داده مى‏شود.
ثانياً: در قرائت‏هايى كه «أرجلَكم» منصوب است مانند قرائت نافع ، ابن عامر و عاصم در روايت حفص از او، نيز همچنان حكم پاها مسح است؛ زيرا «أرجلَكم» ، عطف بر محلّ نصب «رؤوسكم» است.
توضيح ، اين كه : واژه «امسحوا» به خودى خود ، متعدّى است و براى منصوب ساختن مفعول خود ، نيازمند حرف جر نيست. بر اين اساس ، «با»ى افزوده شده به واژه «رؤوسكم»، به اصطلاح ، «با»ى تبعيضيّه است كه نشان مى‏دهد مسحِ بخشى از سر ، كافى است ، چنان كه پيروان اهل بيت عليهم السلام به تبعيّت از خاندان رسالت، مسح سر را چنين انجام مى‏دهند. بنا بر اين ، كلمه «رؤوسكم» در محلّ نصب است و منصوب شدن «أرجلَكم» ، ناشى از عطف آن بر محلّ ياد شده است. فخر رازى در تفسير خود، ذيل آيه وضو ، اين تركيب را پذيرفته و آن را مذهب مشهور نحويان خوانده است . ۱ از سوى ديگر ، حسب قواعد دانش نحو، با وجود عامل اِعرابى نزديك‏تر، تا قرينه‏اى نباشد ، روا نيست اِعراب كلمه‏اى را تحت تأثير عامل دورتر بدانيم. از اين رو در آيه وضو، كلمه «فامسحوا» كه به «رؤوسكم» نزديك‏تر است ، مجالى را براى تأثيرگذارى عامل دورتر يعنى «فاغسلوا» باقى نمى‏گذارد. از اين رو ، از ابن عبّاس چنين نقل شده است كه:
اِنّ الناسَ أبَوا إلّا الغَسلَ و لا أجِدُ فى كتابِ اللَّه إلّا المَسحَ‏ . ۲
مردم [ در اثر تبليغات صورت گرفته ] جز شستن [ پاها ] را نپذيرفتند، در حالى كه در كتاب خدا، جز مسح [ پاها ] را نمى‏يابم‏.
همچنان كه در باره وى ، گفته شده است كه:

1.ر . ك : تفسير الفخر الرازى : ج ۱۱ ص ۱۶۱. گفتنى است فخر رازى با وجود اعتراف به اين كه آيه وضو بر مسح پاها دلالت دارد ، همچنان به شستن پاها معتقد است. وى دليل خود را رواياتى مى‏داند كه اهل سنّت در اين باره، نقل كرده‏اند.

2.سنن ابن ماجة: ج ۱ ص ۱۵۶ ح ۴۵۸.


گزیده شناخت‌نامه نماز
240

نگاهى به روايت عبد اللَّه بن عمرو

روايت صحيح البخارى از عبد اللَّه فرزند عمرو بن العاص در باره شستن پاها در وضو ، اين چنين است:
تخلّف [ عنّا ] النبى صلى اللَّه عليه وآله فى سفرة سافرناها ، فأدركنا و قد أرهقتنا الصلاة و نحن نتوضّأ ، فجعلنا نمسح على أرجلنا، فنادى بأعلى صوته: وَيلٌ لِلأَعقابِ مِنَ النّارِ! مرّتين أو ثلاثاً. ۱
در سفرى بوديم كه پيامبر صلى اللَّه عليه وآله از ما عقب ماند و سپس به ما رسيد، در حالى كه زمان نماز فرا رسيده بود و ما وضو مى‏گرفتيم و پاهايمان را مسح مى‏كرديم . پس با صداى كاملاً بلند ، دو يا سه بار ندا داد: واى از آتش بر پاشنه‏هاى پا!
اين روايت با فرض صحّت، دلالتى بر شستن پا در وضو ندارد و به نظر مى‏رسد كه ناظر به وضعيت اعراب تازه‏مسلمان شده‏اى باشد كه به دليل انس با فرهنگ جاهلى ، چه بسا به استفاده از پاپوش‏هاى مناسب خو نكرده بودند، علاوه بر اين كه شايد به حسب عادات جاهلى ، ايستاده نيز بول مى‏كردند و طبعاً دچار آلودگى و نجس شدن پاها مى‏شدند. از سوى ديگر ، به هيچ وجه بعيد نيست كه در آن شرايط فرهنگى، آنان با همان آلودگى پاهاى خود، به نماز مى‏ايستادند؛ كارى كه مى‏توانست نقد هدايتگرانه پيامبر خدا صلى اللَّه عليه وآله را متوجّه خود سازد.
بر اين اساس ، فرموده پيامبر صلى اللَّه عليه وآله را بايد تلاشى در راستاى اصلاح اين عادت ناپسند و تشويق به سمت تطهير پاهاى آلوده ، در آستانه نماز ارزيابى كرد. اما اين كه «مسح پا» كه به تصريح راوى تا آن روز ، جزئى از وضو بوده، با اين سخن پيامبر خدا صلى اللَّه عليه وآله جاى خود را به «شستن پا» داده باشد ، ادّعايى است كه بيش از پندار راوى، مؤيّد ديگرى ندارد و دلالتى در روايت فوق نسبت به آن، به چشم نمى‏خورد.
گفتنى است در تأكيد بر سنّت نبوى در مسح كردن پاها در وضو، آيه وضو - كه در ابتداى اين پژوهش آورديم - نيز آشكارا به مسح پاها و نه شستن آنها فرمان مى‏دهد.
اين ، در حالى است كه اهل سنّت، افزون بر روايات عثمان و برخى افراد ديگر كه ادّعا كرده‏اند پيامبر خدا صلى اللَّه عليه وآله در وضو، پاهاى خود را مى‏شسته، اِعراب نصب واژه «أرجُلَكم (پاهايتان)» در آيه وضو را مستند قرآنى خود قرار داده و آن را نشانه عطف اين كلمه بر واژه منصوب «وُجوهَكم (صورت‏هايتان)» دانسته‏اند. طبعاً در اين فرض، حكم شستن صورت به معطوفٌ عليه يعنى پاها نيز سرايت مى‏كند.

1.صحيح البخارى: ج ۱ ص ۳۳ ح ۶۰ .

  • نام منبع :
    گزیده شناخت‌نامه نماز
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد محمدی ری شهری، با همکاری مرتضی خوش‌نصیب،
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1392
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 24115
صفحه از 356
پرینت  ارسال به