177
گزیده شناخت‌نامه نماز

گزیده شناخت‌نامه نماز
176

۷ / ۲

برخى از رازهاى نماز

۲۴۹.بحار الأنوار - به نقل از جابر بن عبد اللَّه انصارى - : همراه مولايمان امير مؤمنان عليه السلام بودم كه ديد مردى به نماز ايستاده است. به او فرمود: «اى مرد! آيا حقيقت نماز را مى‏دانى؟» .
گفت : اى مولاى من ! آيا نماز حقيقتى غير از عبادت دارد؟
فرمود: «آرى. سوگند به كسى كه محمّد را به نبوّت بر انگيخت ، هيچ پيامبرى را به كارى از كارها برنينگيخته، جز اين كه متشابه و تأويل و تنزيل دارد و همه اينها به عبادت، ره‏نمون مى‏كنند».
آن مرد گفت : اى مولاى من ! مرا از آن آگاه كن.
فرمود: «حقيقتِ [ هفت ] تكبير آغازين تو كه با آن ، كارهايى را بر خود حرام مى‏كنى ، اين است: هنگام تكبير اوّل، در انديشه‏ات مى‏گويى: خدا بزرگ‏تر از آن است كه به برخاستن و نشستن توصيف شود. در تكبير دوم، توصيف به حركت و سكون و در تكبير سوم، وصف جسم بودن يا تشبيه به چيزى كردن يا با چيزى مقايسه كردن را از او نفى مى‏كنى . در تكبير چهارم ، در دلت مى‏گذرانى كه [ خدا بزرگ‏تر از آن است كه ]حالت‏هاى گوناگون بر او عارض شوند يا بيمارى‏ها او را بيازارند، و در تكبير پنجم ، با خود مى‏گويى: [ خدا بزرگ‏تر از آن است كه ] به جوهر و عرض بودن توصيف شود، يا در چيزى حلول كند يا چيزى در او حلول كند. در تكبير ششم ، در دلت مى‏گذرانى كه [ خدا بزرگ‏تر از آن است كه ] صفات موجودات حادث (پديد آمده) را مانند نابودى و جا به جايى و دگرگونى از حالتى به حالتى، بر او روا بدارى، و در تكبير هفتم، در دلت مى‏گذرانى كه [ خدا بزرگ‏تر از آن است كه ]حواس پنجگانه او را دريابند.
و حقيقتِ كشيدن گردن در ركوع ، آن است كه در دلت بگذرانى: به تو ايمان آوردم، حتّى اگر گردنم زده شود. و حقيقت سر برداشتن از ركوع ، هنگامى كه مى‏گويى: "خدا به آن كه او را بستايد، گوش مى‏دهد . سپاس، مخصوص پروردگار جهانيان است"، اين است: پروردگارى كه مرا از عدم به وجود آورد.
حقيقت سجده نخست ، آن است كه در حال سجده در دلت بگذرانى: مرا از آن (خاك) آفريدى، و حقيقت سر برداشتن تو [ اين است كه ] : و مرا از آن (خاك) بيرون كشيدى ، و [ حقيقتِ ]سجده دوم [ اين است كه ] : و مرا به آن باز مى‏گردانى ، و در سر برداشتن [ دوم ] در دلت مى‏گذرانى: و بار ديگر ، مرا از آن بيرون مى‏كشى.
حقيقت نشستن بر سمت چپت و بلند كردن پاى راستت و افكندن آن بر پاى چپت ، اين است كه در دلت مى‏گذرانى: خدايا ! همانا من حق را بر پا كردم و باطل را ميراندم.
حقيقت تشهّدت ، نو كردن ايمان و بازگشت به اسلام و اقرار به رستاخيز پس از مرگ است و حقيقت تحيّت‏ها ، بزرگداشت پروردگار سبحان و بزرگ دانستن او از هر چه ستمكاران مى‏گويند و كجروان توصيف مى‏كنند، و حقيقت گفته‏ات: "سلام بر شما و نيز رحمت و بركات خداوند!" ، جلب رحمت خداوند سبحان است؛ يعنى: اين [ نماز ] امانى براى شما از كيفر روز قيامت است».
سپس امير مؤمنان فرمود: «اگر كسى حقيقت نماز را اين گونه نداند، نمازش ناقص است» . ۱

1.كُنتُ مَعَ مولانا أميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام فَرأى‏ رَجُلًا قائمًا يُصَلّي ، فَقالَ لَهُ : يا هذا ، أتَعرِفُ تَأويلَ الصَّلاةِ ؟ فَقالَ : يا مَولايَ ، وهَل لِلصَّلاةِ تَأويلٌ غَيرَ العِبادَةِ ؟ فَقالَ : إي والَّذي بَعَثَ مُحَمَّدًا بِالنُّبُوَّةِ ، وما بَعَثَ اللَّهُ نَبيَّهُ بِأَمرٍ مِنَ الاُمورِ إلّا ولَهُ تَشابُهٌ وتَأويلٌ وتَنزيلٌ ، وكُلُّ ذلِكَ يَدُلُّ عَلَى التَّعَبُّدِ . فَقالَ لَهُ : عَلِّمني ما هُوَ يا مَولايَ . فَقالَ عليه السلام : تأويلُ تَكبيرَتِكَ الاُولى‏ إلى إحرامِكَ أن تُخطِرَ في نَفسِكَ إذا قُلتَ : اللَّهُ أكبَرُ مِن أن يوصَفَ بِقيامٍ أو قُعودٍ ، وفِي الثّانيَةِ : أن يوصَفَ بِحَرَكَةٍ أو جُمودٍ ، وفِي الثّالِثَةِ : أن يوصَفَ بِجِسمٍ أو يُشَبَّهَ بِشَبَهٍ أو يُقاسَ بِقياسٍ ، وتُخطِرَ فِي الرّابِعَةِ : أن تَحِلَّهُ الأَعراضُ أو تولِمَهُ الأَمراضُ ، وتُخطِرَ فِي الخامِسَةِ : أن يوصَفَ بِجَوهَرٍ أو بِعَرَضٍ أو يَحِلَّ شَيئًا أو يَحِلَّ فيهِ شَي‏ءٌ ، وتُخطِرَ فِي السّادِسَةِ : أن يَجوزَ عَلَيهِ ما يَجوزُ عَلَى المُحدَثينَ مِنَ الزَّوالِ والاِنتِقالِ والتَّغَيُّرِ مِن حالٍ إلى‏ حالٍ ، وتُخطِرَ في السّابِعَةِ : أن تَحِلَّهُ الحَواسُّ الخَمسُ . ثُمَّ تَأويلُ مَدِّ عُنُقِكَ فِي الرُّكوعِ تُخطِرُ في نَفسِكَ : آمَنتُ بِكَ ولَو ضُرِبَت عُنُقي . ثُمَّ تَأويلُ رَفعِ رَأسِكَ مِنَ الرُّكوعِ إذا قُلتَ : «سَمِعَ اللَّهُ لِمَن حَمِدَهُ ، الحَمدُ للَّهِ‏ِ رَبِّ العالَمينَ» تَأويلُهُ : الَّذي أخرَجَني مِنَ العَدَمِ إلَى الوُجودِ . وتَأويلُ السَّجدَةِ الاُولى‏ أن تُخطِرَ في نَفسِكَ وأنتَ ساجِدٌ : مِنها خَلَقتَني . ورَفعُ رَأسِكَ تَأويلُهُ : ومِنها أخرَجتَني . والسَّجدَةُ الثّانيَةُ : وفيها تُعيدُني . ورَفعُ رَأسِكَ تُخطِرُ بِقَلبِكَ : ومِنها تُخرِجُني تارَةً اُخرى‏ . وتَأويلُ قُعودِكَ عَلى‏ جانِبِكَ الأَيسَرِ ورَفعِ رِجلِكَ اليُمنى‏ وطَرحِكَ عَلَى اليُسرى‏ ، تُخطِرُ بِقَلبِكَ : اللَّهُمَّ إنّي أقَمتُ الحَقَّ وأمَتُّ الباطِلَ . وتَأويلُ تَشَهُّدِكَ : تَجديدُ الإِيمانِ ومُعاوَدَةُ الإِسلامِ والإِقرارُ بِالبَعثِ بَعدَ المَوتِ . وتَأويلُ قِراءَةِ التَّحيّاتِ : تَمجيدُ الرَّبِّ سُبحانَهُ ، وتَعظيمُهُ عَمّا قالَ الظّالِمونَ ونَعَتَهُ المُلحِدونَ . وتَأويلُ قَولِكَ «السَّلامُ عَلَيكُم ورَحمَةُ اللَّهِ وبَرَكاتُهُ» تَرَحُّمٌ عَنِ اللَّهِ سُبحانَهُ ، فَمَعناها : هذِهِ أمانٌ لَكُم مِن عَذابِ يَومِ القيامَةِ . ثُمَّ قالَ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام : مَن لَم يَعلَم تأويلَ صَلاتِهِ هكَذا فَهيَ خِداجٌ - أي ناقِصَةٌ - (بحار الأنوار : ج ۸۴ ص ۲۵۳ ح ۵۲ ، مستدرك الوسائل : ج ۴ ص ۱۰۷ ح ۴۲۵۲) .

  • نام منبع :
    گزیده شناخت‌نامه نماز
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد محمدی ری شهری، با همکاری مرتضی خوش‌نصیب،
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1392
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 24383
صفحه از 356
پرینت  ارسال به