تفسیر از متن آیات بحث میکند و الزاماً بیان هر نوع مراد از آیه، تبیین از نوع تفسیر نیست، مگر این که با تسامح پذیرفته شود که مراد استعمالی، جدی، مقاصدی، و... نیز وظیفه تفسیر است که در این صورت هم پوشانی تفسیر با تأویل و استنطاق رخ خواهد داد.
از این رو در تبیین مفهوم حدیث تفسیری به پرسشهای ذیل باید پاسخ دقیق و روشنی ارائه داد:
- ضابطه تفسیری نامیدن یک حدیث چیست؟
- ویژگیهای برجسته حدیث تفسیری کدام است؟
پاسخ به این پرسشها در تلقی ما از تفسیری بودن یک حدیث و گونهشناسی این قسم از احادیث ضرورت دارد. لذا برای ارایه نظریه معیار در گونهشناسی احادیث تفسیری ضرورتی گریزناپذیر است. تعریف معیار نگارنده از حدیث تفسیری بر پایه مبانی کلامی امامیه چنین است:
حدیثی که موضوع اصلی و محوری آن مدلول متن آیات بوده، کارکرد معنا نمایی نسبت به مدلولِ مقصود آیه داشته باشد و از طریق تبیین روایت، به مدالیل آیه در سطوح مختلف آن آگاهی پیدا کنیم.
از درنگ در این تعریف برمیآید حدیث تفسیری حداقل دارای سه شرط لازم است که تجمیع آنها برای تفسیری خواندن یک حدیث ضروری است. این سه شرط عبارتند از: موضوع حدیث، دلالت حدیث، مصدر حدیث.
موضوع: روایات موجود در جوامع روایی امامیه نشانگر تنوع و تفاوت موضوعی آنها با یکدیگر است. معصومان علیهم السلام در سخنان خود به اقتضای نیاز زمانه، مخاطبان و در خور شأن هدایتی خودشان از موضوعات متنوعی سخن گفتهاند. حال، پرسش این است که با وجود احادیث فراوان در جوامع روایی امامیه در موضوعات و مسائل مختلف فقهی، اخلاقی، اعتقادی، سیاسی و... کدامیک از این احادیث، تفسیری هستند؟ آیا صرف ارتباط ظاهری روایت با قرآن یا گزارش آن ذیل آیات در جوامع حدیثی - تفسیری چون تفسیر العیاشی، تفسیر القمی، نور الثقلین، البرهان،... برای تفسیری دانستن یک حدیث کافی است؟ در پاسخ باید گفت هر حدیثی موضوعی دارد که نقطه ثقل و محوری متن آن بوده و غایت از صدور حدیث نیز اخبار، انشاء یا تبیین همین موضوع است. موضوع حدیث را میتوان امری