نازل شده۱ در سال چهارم بعثت است که به مسأله نهی از سجده بر غیر خدا در فضای شرکآلود مکه در این دوره دلالت دارد. نهی از سجده برای غیر خدا در قالب نهی صریح از سجده بر خورشید و ماه در آیه (وَ مِنْ آٰيَاتِهِ ٱلَّيْلُ وَ ٱلنَّهَارُ وَ ٱلشَّمْسُ وَٱلْقَمَرُ لَا تَسْجُدُوا لِلشَّمْسِ وَ لَا لِلْقَمَرِ وَ ٱسْجُدُوا لِلَّهِ ٱلَّذِى خَلَقَهُنَّ إِن كُنتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ)۲ و به شکل فراگیر و عام در آیه (وَ أَنَّ ٱلْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدْعُوا مَعَ ٱللَّهِ أَحَدًا) آمده است. مفهوم این دو آیه نشان میدهند که پنداره سجده بر غیر خدا در دوره نزول قرآن در عهد مکی رواج داشته است و قرآن خط بطلان بر آن کشیده است. حال سه پرسش جدی درباره حدیث جواد علیه السلام فراروی ما قرار دارد:
یک. حدیث استنطاق امام جواد علیه السلام از چه میزان اعتبار سندی و مصدری برخوردار است؟
دو. آیه (وَ أَنَّ ٱلْمَسَاجِدَ لِلَّهِ...) چگونه بر تعیین محدوده قطع دست سارق در (فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمَا...) دلالت دارد؟
سه. بر فرض وجود رابطه دلالی میان آیات (وَ أَنَّ ٱلْمَسَاجِدَ لِلَّهِ...) و (فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمَا...) ادله اعتبار این استنطاق و حکم مستنبط از آن چیست؟
نگارنده با محوریت این پرسشها به پژوهشی نشر یافته به زبان عربی و فارسی دست نیافت. هر چند اشاراتی کوتاه و گذرا به اصل وجود چنین روایتی شده است، اما دریغ از بحث استدلالی و مستوفای از آن که چندان اقبال نیافته است و دلایل احتمالی آن در ادامه خواهد آمد. از اشارات کوتاه درباره حدیث امام جواد علیه السلام میتوان به تفسیر المیزان اشاره کرد. علامه طباطبایی - که چندان متمایل به طرح مباحث فقهی نیست - بعد از گزارش روایت امام جواد علیه السلام درباره محتوای آن چنین مینویسد:
این داستان از طرق دیگری نیز گزارش شده است. این حدیث را به طور کامل هر چند طولانی را از این رو نقل کردم که مشتمل بر مباحث قرآنی دقیقی است که در فهم آیات قرآن ما را یاری میرساند.۳