عشق ناروا، نه تنها گوش و چشم و قلب فرد را با پرده غفلت میپوشانَد، بلکه معیارهای سنجش آنها را نیز مختل میکند. این جاست که فرد عاشق، زشتترینها چهرهها را جذّاب میبیند و گوشخراشترین صداها را دلنوازترین میشنود. چنین کسی، با دلی بیمار، خود را به دست نااهلان میسپارد و میرود.
سه. سرگردانی در گمراهی
انسان در تمام مراحل زندگشاش، به دنبال رسیدن به شادکامی و لذّت پایدار خویش است و برای رسیدن به این نقطه، تلاش میکند تا جایی که ممکن است دچار اشتباه نشود.
اکنون جای این سؤال است که انسانها در کجا و در کدام مرحله، مرتکب اشتباه و خطا میشوند؟ پاسخ، این است که انسان، ممکن است در مراحل مختلف حرکت خود تا رسیدن به هدف، در دام اشتباه بیفتد. مثل اشتباه در تشخیص مصداق شادکامی و یا اشتباه در تشخیص راهی که انسان را به سعادت جاودانه میرسانَد.
بر اساس گفتار یاد شده، مشاهده میکنیم که بیشتر اوقات، انسان، هدف نهایی را به طور کلی میشناسد؛ ولی در تشخیص مصادیق آن، دچار اشتباه میشود. در این صورت، در راهی وارد میشود که به بیراهه منتهی میگردد. ولی در عین حال، انگیزه اصلی او در این حرکت، کششی است که به سوی هدف صحیح دارد. چه کسی را میتوان یافت که هدفش در زندگی، رسیدن به شادکامی و سعادتی لذّتبخش نباشد؟ طی کننده مسیر غلط نیز خواهان شادکامی و سعادت خواهد بود؛ ولی خطا در تشخیص مصداقِ هدف، او را گمراه کرده است.