ساير ويژگيهاي الگوي نظري، مقايسه آن با ديگر نظريههاي روانشناسي دين و مزاياي اين ديدگاه، ارائه خواهد شد.
بخش سوم گزارش، به موضوع سنجش الگوي نظري مورد اشاره، اختصاص يافته است. در فصل اول اين بخش، «پرسشنامه بام اوّل»ـ که در چارچوب همان الگوي نظري، تهيه شده است ـ ، معرفي شده و چگونگي تهيه و ساخت آزمون، ويژگيهاي شکلي و ساختاري آن، و خصوصيات آماري و روانسنجي آن، به تفصيل، بيان شده است. فصل دوم و پاياني اين بخش نيز نتايج دو پژوهش انجام شده در حوزه سنجش رابطه انسان با خدا با استفاده از «پرسشنامه بام اوّل» و «الگوي نظري سه بُعدي رابطه انسان با خدا»، ارائه خواهند شد.
اميد آنکه اين تلاش ناچيز، مورد توجّه پژوهشگران و علاقهمندان به اين حوزه قرار گيرد و مقدّمهاي براي طرح مباحث گستردهتر در اين حوزه باشد. اين نکته را نيز مايلم به صراحت تأکيد نمايم که گزارش حاضر، از نظر اينجانب، تنها آغازي
ـ و در واقع بهانهاي ـ براي طرح بحث محسوب ميشود و به همين دليل هم عميقاً آرزومندم که پژوهشگران علاقهمند در اين حوزه را به نقد جدّي وا دارد.
محمّدعلي مظاهري