در همين زمينه، امام خميني (۱۳۸۲ش) با بيان حديثي از امام صادق عليه السلام در باره خوف و رجا، توضيح ميدهد که انسان (عارف به حقايق و آگاه از نسبت بين ممکن و ذات واجب)، داراي دو نظر است: يکي نظر به نقصان ذاتي و محدوديتهاي فراوان خود، و ديگر، نظر به کمال واجب و رحمت و عنايت و لطف بسيط و واسعه او. ايشان نتيجه ميگيرند: «پس، انسان هميشه بايد بين اين دو نظر، متردّد باشد: نه نظر از نقص خود و تقصير و قصور از قيام به عبوديت ببندد؛ نه نظر از سعه رحمت و احاطه عنايت و شمول نعمت و الطاف حق ـ جل جلاله ـ بپوشد» (ص ۲۲۳).۱
خواجه عبد الله انصاري در رساله صد ميدان، در تفسير آيه شريف (يَدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً ) ۲آورده است: «رغبت و رهبت دو قدم ايماناند که بدان رود، که به يک قدم نتوان رفت، و دوستي سر آن» (ص ۴۳). وي در جاي ديگري از اين رساله آورده است: «مريد، آن است که در ميان بيم و اميد، راه محبّت پيمايد» (ص ۱۱).
با توجّه به آنچه تاکنون در باره ضرورت توأم بودن خوف و رجا بيان شد، مشخّص ميشود که چرا خداوند متعال، تبشير و انذار را همواره همراه با يکديگر و به عنوان رسالت پيامبران الهي، اعلام نموده است. به عبارت ديگر، در قرآن کريم، تقريباً هر جا که صحبت از رسالت تبشيري شده، انذار هم آمده است و هر جا رسالت انذاري مطرح شده، تبشير هم آمده است. براي نمونه، در سوره بقره آمده است: (خداوند، پيامبران را برانگيخت تا مردم را بشارت و بيم دهند)۳ و يا در سوره
1.در حديثي از امام سجاد عليه السلام نقل است كه: اذا رايت مولاي ذنوبي فزعت و اذا رأيت كرمک طمعت؛ مولاي من! هرگاه گناهانم را ميبينم، بيتاب ميشوم و هرگاه كَرَم تو را ميبينم، طمع ميكنم (بحار الأنوار،
ج ۹۵، ص ۸۳، ح ۲، به نقل از: محمّدي ريشهري، ۱۳۷۸ش، ح ۱۱۲۳۵).
2.. سورۀ انبياء، آيۀ ۹۰.
3.. (فَبَعَثَ اللهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ...) (سورۀ بقره، آيۀ ۲۱۳).