وی سپس با تکرار سخن معتزله در بحث معرفت ادعا میکند که انسان عاقل با مشاهده اختلاف ادیان و سخنان آنها درباره خداوند و ثواب و عقاب الهی ترسی در او شکل میگیرد و برای دفع ضرر محتمل عقل او حکم به وجوب نظر و استدلال و شناخت خداوند میکند. به نظر او اگر اموری از بیرون، این ترس را در او ایجاد نکند، ممکن است از درون خودش این امارات برایش ایجاد شود و اگر این نیز واقع نشود، ممکن است از طریق ایجاد «خاطر» این ترس در او ایجاد شود. به نظر او «خاطر» کلامی است که خداوند در گوش عاقل ایجاد میکند که متضمن اَماراتی است که بهواسطه آنها ترس از ترک نظر و استدلال در قلب عاقل ایجاد میشود.۱
بنابراین، از نگاه سید مرتضی در عقلیات نیازی به امام و رسولان الهی نیست. این بحث از سویی دیگر در بحث ضرورت ارسال رسل قابل پیگیری است. سید مرتضی ارسال رسولان را واجب میداند، ولی به نظر او نیازمندی انسانها به پیامبران تنها در امور شرعی است که عقل تنها به اجمال از آنها آگاهی دارد و برای تفصیلات امور نیازمند شرع است.۲
سید مرتضی در تبیین ضرورت ارسال رسولان در عین حال که نیازمندی انسانها را به پیامبران محدود به حیطه سمعیات میکند، ولی انجام این تکالیف سمعیه (مانند نماز و روزه) را شرط انجام تکالیف عقلیه (مانند ترک ظلم، رد امانت و...) میداند. برای مثال، عقلاً میدانیم که ظلم قبیح است، اما ظالمانه زندگی نکردن در صورتی ممکن است که تکالیفی از سوی خداوند برای انسان قرار داده شود. انسان با انجام این تکالیف سمعی است که میتواند از ظلم کردن دوری کند.۳
1.. علم الهدی، رسائل، ج۱، ص۱۲۸.
2.. علم الهدی، جمل العلم والعمل، ص۴۰.
3.. «اعلم انه غیر ممتنع ان یعلم الله تعالی أن فی افعال المکلّف ما اذا فعله اختار عنده فعل الواجبات العقلیة او الامتناع من القبائح العقلیة، و فیها ما اذا فعله اختار فعل القبیح او الاخلال بالواجب و اذا علم الله تعالی ذلک فلابد من اعلام المکلف به لیفعل ما یدعوه الی فعل الواجب و یعدل ما یدعوه الی فعل القبیح» (نک: علم الهدی، الذخیرة، ص۳۲۳).