25
معنا و منزلت عقل در کلام امامیه

روبه‌روست و در حقیقت این پژوهش نقدی بر نظریه‌های او نیز هست. پیشتر نویسنده در مقاله‌ای به طور کلی به نقد دیدگاه امیرمعزّی پرداخته است؛با این حال این اثر به‌طور خاص به بحث عقل خواهد پرداخت.

ویلفرد مادلونگ نیز در مقاله بسیار مهم خود با عنوان «کلام امامیه و معتزله» به تبیین دیدگاه امامیه در موضوع عقل و تحوّل آن در گذر زمان توجه نشان داده است. او هرچند مانند امیرمعزّی به تحول و تطور دیدگاه امامیه در مدرسه بغداد اذعان کرده است، ولی درباره دیدگاه امامیه در دوران نخست تبیینی متفاوت دارد. به گفته او متکلمان نخستین امامیه عقل را تنها ابزاری برای دفاع از سخنان ائمه علیهم السلام می‌دانستند و آن را منبعی مستقل نمی‌انگاشتند. بنا به ادعای او حتی شیخ مفید نیز همین دیدگاه را درباره عقل داشته است و تحول مهم در این مسئله توسط سید مرتضی و شاگردانش اتفاق افتاده است.۱

مکدرموت نیز به تفصیل سعی کرده تا همان دیدگاه مادلونگ را دنبال کند. او در کتاب اندیشه‌های کلامی شیخ مفید به دیدگاه شیخ صدوق، شیخ مفید و سید مرتضی در مقایسه با اندیشه‌های معتزله بغداد و بصره پرداخته است. او در این کتاب همان دیدگاه مادلونگ را پی گرفته و به اثبات رسانده است.۲

مدرسی طباطبایی نیز در کتاب مشهورش مکتب در فرآیند تکامل به طور آشکارتری این ادعا را درباره امامیه دوره حضور بیان کرده است. او در فصل چهارم کتابش که به نقش متکلمان در شکل‌گیری مذهب تشیع مربوط است، با تکیه به برخی شواهد ادعا کرده است که امامیه در اوایل سده دوم هجری غالباً با بحث‌های کلامی مخالف بوده‌اند و «نظر آن بود که چون امام بالاترین و عالی‌ترین مرجع شریعت است همه پرسش‌ها و استفسارات باید به او ارجاع داده

1.. مادلونگ، «کلام امامیه و معتزله»، ص۱۶۶.

2.. مکدرموت، اندیشه‌های کلامی شیخ مفید، ص۵۲۱- ۵۲۲.


معنا و منزلت عقل در کلام امامیه
24

شیخ مفید در ادامه، امامیه را به دو گرایش باطن‌گرایانِ غیرعقل‌گرا و عقل‌گرایان ظاهرگرا تقسیم می‌کند. به نظر او، جریان دوم هرچند از دوره خود امامان و توسط برخی شاگردان ایشان مانند زرارة بن اعین، هشام بن سالم، مؤمن طاق و هشام بن حکم آغاز شده است؛ ولی مصداق نوع‌نمون آنها را می‌توان عالمان مدرسه کلامی بغداد، مانند شیخ مفید و سید مرتضی دانست. این در حالی است که عمده اصحاب امامان و مدرسه قم جریان نخست را نمایندگی می‌کنند. به گفته امیرمعزّی - برخلاف تلقی کسانی چون مدرسی طباطبایی - وجود متکلمانی در میان اصحاب امامان دلیلی بر تأیید ائمه علیهم السلام نسبت به آنها و افکارشان نیست. به نظر او تجویز کلام نیز توسط ائمه علیهم السلام به دلایل و مصالحی خاص مانند تحقیر مخالفان بوده است. این در حالی است که امامان نسبت به کلام و به‌کارگیری استدلال‌های منطقی و جدلی به هر شکل آن (قیاس، رأی و اجتهاد) در امور دینی و مقدس به شدت مخالفت می‌کردند. امیرمعزّی سپس به منابعی که به امامیه غیرعقلانی باطنی وابسته‌اند اشاره کرده است. این منابع در حقیقت از بصائرالدرجات آغاز می‌شود و با اشاره به آثار شیخ صدوق پایان می‌یابد. به نظر او این آثار نماینده دوره اعتقادی پیشا‌فلسفی و پیشا کلامی‌اند.

در نهایت، می‌توان گفت که امیرمعزّی در تاریخ کلام امامیه دو سنت و تفکر را در مقابل هم قرار داده است: نخست، سنت غیرعقلیِ باطنی و دوم، سنت عقلیِ کلامی و جدلی. به نظر او منابع فکری این دو اندیشه با هم متفاوت‌اند. آثار حدیثی امامیه تا سده چهارم همگی نماینده تفکر نخست و آثار متکلمان مدرسه بغداد نماینده تفکر دوم‌اند. به گفته امیرمعزّی حتی زبان این دو سنت فکری نیز با هم متفاوت است؛ زبان سنت غیرعقلی و باطنی امامیه در دوره نخست زبانی اسطوره‌ای و زبان سنت عقلی و کلامی، کلامی و حتی فلسفی است. به نظر می‌رسد نظریه امیرمعزّی هم در تبیین دوره نخست و هم در تبیین دوره دوم با اشکال جدی

  • نام منبع :
    معنا و منزلت عقل در کلام امامیه
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد جعفر رضايي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 23574
صفحه از 297
پرینت  ارسال به