193
معنا و منزلت عقل در کلام امامیه

فِی کِتَابِهِ فَقَالَ‏ فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذِینَ یسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ‏ فَیتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ‏ أُولئِکَ الَّذِینَ هَداهُمُ اللَّهُ‏ وَأُولئِکَ هُمْ أُولُوا الْأَلْباب» به‌خوبی نقش عقل در اقرار و تصدیق به معرفت را نشان می‌دهد.

البته، از هشام بن حکم و اصحابش تبیین متفاوتی گزارش شده است. به گفته او هرچند معرفت اضطراری است، ولی این معرفت پس از استدلال و نظر بالفعل می‌شود.۱ بنابراین، از نظر او استدلال عقلی و نظر برای حصول معرفت الهی بر انسان‌ها لازم است. شواهدی نیز به نفع این گزارش در منابع امامیه موجود است. بنا به گزارشی که هشام بن سالم آن را نقل کرده است، تفاوت دیدگاه دو متکلم بزرگ امامی یعنی مؤمن طاق و هشام بن حکم در بحث معرفت خداوند آشکار می‌شود. هشام بن سالم در مجلسی پس از شنیدن سخن مؤمن طاق درباره معرفت خداوند - که پیشتر آن را بیان کردیم - نزد هشام بن حکم می‌رود و همان پرسش را از او می‌پرسد. هشام بن حکم جوابی متفاوت می‌دهد و می‌گوید خداوند را به‌واسطه تأمل در نفس خود شناخته‌ است؛ زیرا نفس انسان مجموعه‌ای از اجزای ترکیبی است که خداوند آن را به صورت‌های مختلف ترکیب کرده است و عقلاً محال است که مصنوعی بی‌صانع و صورتی بدون مصوّری که از جمیع جهات با آن متفاوت است، به وجود آید.۲

1.. «الفرقة الرابعة منهم اصحاب هشام بن الحكم يزعمون ان المعرفة كلها اضطرار بايجاب الخلقة وانها لا تقع الا بعد النظر والاستدلال يعنون بما لا يقع منها الا بعد النظر والاستدلال‏ العلم باللّه عزوجل» (‏اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۵۲).

2.. «حَدَّثَنَا هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ قَالَ: حَضَرْتُ مُحَمَّدَ بْنَ النُّعْمَانِ‏ الْأَحْوَلَ فَقَامَ إِلَيْهِ رَجُلٌ فَقَالَ لَهُ بِمَ عَرَفْتَ رَبَّكَ قَالَ بِتَوْفِيقِهِ وَإِرْشَادِهِ وَتَعْرِيفِهِ وَهِدَايَتِهِ قَالَ فَخَرَجْتُ مِنْ عِنْدِهِ فَلَقِيتُ هِشَامَ بْنَ الْحَكَمِ فَقُلْتُ لَهُ مَا أَقُولُ لِمَنْ يَسْأَلُنِي فَيَقُولُ لِي بِمَ عَرَفْتَ رَبَّكَ فَقَالَ إِنْ سَأَلَ سَائِلٌ فَقَالَ بِمَ عَرَفْتَ رَبَّكَ قُلْتُ عَرَفْتُ اللَّهَ جَلَّ جَلَالُهُ بِنَفْسِي‏ لِأَنَّهَا أَقْرَبُ الْأَشْيَاءِ إِلَيَّ وَذَلِكَ أَنِّي أَجِدُهَا أَبْعَاضاً مُجْتَمِعَةً وَأَجْزَاءً مُؤْتَلِفَةً ظَاهِرَةَ التَّرْكِيبِ مُتَبَيِّنَةَ الصَّنْعَةِ مَبْنِيَّةً عَلَى ضُرُوبٍ مِنَ التَّخْطِيطِ وَالتَّصْوِيرِ زَائِدَةً مِنْ بَعْدِ نُقْصَانٍ وَنَاقِصَةً مِنْ بَعْدِ زِيَادَةٍ قَدْ أُنْشِئَ لَهَا حَوَاسُّ مُخْتَلِفَةٌ وَجَوَارِحُ مُتَبَايِنَةٌ مِنْ بَصَرٍ وَسَمْعٍ وَشَامٍّ وَذَائِقٍ وَلَامِسٍ مَجْبُولَةً عَلَى الضَّعْفِ وَالنَّقْص‌وَ الْمَهَانَةِ لَا تُدْرِكُ وَاحِدَةٌ مِنْهَا مُدْرَكَ صَاحِبَتِهَا وَلَا تَقْوَى عَلَى ذَلِكَ عَاجِزَةً عِنْدَ اجْتِلَابِ الْمَنَافِعِ إِلَيْهَا وَدَفْعِ الْمَضَارِّ عَنْهَا وَاسْتَحَالَ فِي الْعُقُولِ‏ وُجُودُ تَأْلِيفٍ لَا مُؤَلِّفَ لَهُ وَثَبَاتِ صُورَةٍ لَا مُصَوِّرَ لَهَا فَعَلِمْتُ أَنَّ لَهَا خَالِقاً خَلَقَهَا وَمُصَوِّراً صَوَّرَهَا مُخَالِفاً لَهَا عَلَى جَمِيعِ جِهَاتِهَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَ‏ وَفِي أَنْفُسِكُمْ أَ فَلا تُبْصِرُونَ» (شیخ صدوق، التوحید، ص۲۸۹).


معنا و منزلت عقل در کلام امامیه
192

مباحث دیگری مانند رهنماشناسی و تفسیر قرآن به محدودیت ذاتی و یا نسبی عقل باور داشتند.

۲. همچنین گفته شد که این گروه در حوزه اعتقادات به نقش تنبیهی ائمه اطهار علیهم السلام معتقد بودند. به همین دلیل مراجعه به سخنان ائمه علیهم السلام را در این موضوعات لازم می‌دانستند و خروج از عبارات و سخنان ائمه علیهم السلام را مجاز نمی‌شمردند؛ هرچند عقل انسان است که سخن امام را تصدیق و اقرار می‌کند.

۳. معرفت اعطایی از سوی خداوند است و انسان‌ها نقشی در حصول آن ندارند.

پس از بیان این سه مقدمه می‌توان چنین تحلیل کرد که خداوند معرفت را در قلب انسان قرار می‌دهد و پیامبران و امامان علیهم السلام انسان‌ها را به این معرفت تنبیه می‌دهند و عقل انسان با عقلانی یافتن‌شان به آنها اقرار می‌کند. اشعری در گزارش دیدگاه امامیه در مسئله ایمان به جدا بودن معرفت از اقرار در اندیشه آنان اشاره می‌کند.۱‏ همین دیدگاه در روایتی از امام علی علیه السلام‌ نیز تبیین شده است:

۰.قُلْتُ یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ مَا الْإِیمَانُ وَمَا الْإِسْلَامُ قَالَ أَمَّا الْإِیمَانُ فَالْإِقْرَارُ بِالْمَعْرِفَةِ وَالْإِسْلَامُ فَمَا أَقْرَرْتَ بِهِ‏ وَالتَّسْلِیمُ وَالطَّاعَةُ لَهُمْ قُلْتُ الْإِیمَانُ الْإِقْرَارُ بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ بِهِ قَالَ مَنْ عَرَّفَهُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَنَبِیهُ وَإِمَامَهُ ثُمَّ أَقَرَّ بِطَاعَتِهِ فَهُوَ مُؤْمِنٌ....۲

درباره نقش عقل در اقرار نیز شواهد بسیاری در منابع امامیه موجود است. این‌که در روایات امامیه کارکرد عقل چنین تعریف شده است که «یعْرَفُ‏ بِهِ‏ الصَّادِقُ‏ عَلَى اللَّهِ فَیصَدِّقُهُ وَالْکَاذِبُ عَلَى اللَّهِ فَیکَذِّبُه‏» یا «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَتَعَالَى بَشَّرَ أَهْلَ‏ الْعَقْلِ‏ وَالْفَهْمِ

1.. «فالفرقة الاولى منهم و هم جمهور الرافضة یزعمون ان الایمان هو الاقرار باللّه وبرسوله‏ وبالامام وبجمیع ما جاء من عندهم فاما المعرفة بذلك فضرورة عندهم فاذا اقرّ وعرف فهو مؤمن مسلم واذا اقرّ ولم یعرف فهو مسلم ولیس بمؤمن» (اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۵۳).

2.. سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس، ج۲، ص۶۱۰-۶۱۱.

  • نام منبع :
    معنا و منزلت عقل در کلام امامیه
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد جعفر رضايي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 23473
صفحه از 297
پرینت  ارسال به