به رغم وجود روایاتی در منابع حدیثی درباره جایگاه عقل، بزرگان اهل حدیث این روایات را تضعیف کردند. برخورد انکارآمیز احمد بن حنبل با کتاب العقل داوود بن محبر (نخستین کتاب حدیثی در جهان اسلام در موضوع عقل) از مهمترین شواهد بر این رویکرد در اهل حدیث است.۱
ابن جوزی - از بزرگان اهل حدیث - بهگونهای آشکارتر اختلاف متکلمان (بهویژه معتزله) و اهل حدیث را در این موضوع تبیین کرده است. به گفته او معتزلیان پای عقل را از گلیماش درازتر کردند و با عقل به تبیین افعال و صفات الهی پرداختند. از نظر او حکمت خداوند فراتر از عقل بشری است و اشتباه معتزله آن است که افعال خداوند را با افعال انسانها قیاس کردهاند.۲
البته، این جریان در امامیه کمی متفاوت بود. هرچند اختلافاتی میان متکلمان و محدّثان امامیه نیز وجود داشت، ولی محدّثان امامیه روایات عقل را در منابع حدیثی خود نقل کرده و بدان باور داشتند. بررسی نمونه کتاب العقل برقی و کتاب العقل کلینی بهخوبی این توجه را نشان میدهد.
متکلمان امامیه نیز برخلاف معتزله در بیان نظرات و اندیشههای کلامیشان به منابع وحیانی بیتوجه نبودند. این رویکرد سبب شده تا هشام بن حکم در ابتدای مناظره با ابوالهذیل علاف وقتی او از هشام میخواهد که هر کدام مغلوب شد، به مذهب دیگری گردن نهد، چنین پاسخ دهد: «این انصاف نیست! بلکه اگر تو مغلوب شدی، باید به مذهب من در آیی و اگر من مغلوب شدم، به امام خودم