169
معنا و منزلت عقل در کلام امامیه

علت دیگر این بود که محدّث - متکلمان رویکردی درون مذهبی داشتند و کمتر با شبهات و پرسش‌های مذاهب دیگر روبه‌رو بودند و به همین دلیل کمتر به گفت‌وگوهای عقلی پیچیده با ائمه علیهم السلام می‌پرداختند. ضرورت پاسخ‌گویی به مخالفان و دشمنان تشیع ایجاب می‌کرد که متکلمان برای آن‌که در مناظراتشان با مشکلی مواجه نشوند، پیشاپیش با گفت‌وگویی عقلانی با امام، همه جوانب مسئله را بررسی کنند.

پرسش‌های هشام بن حکم از امام صادق علیه السلام‌ یا امام کاظم علیه السلام‌ که گاه خاستگاهی بیرونی دارد و از طرف برخی زنادقه یا معتزلیان برای او مطرح شده است، شاهدی بر این ادعاست. حتی او پیش از مناظره با ابوالهذیل شرط کرد که حتی اگر در مناظره‌اش با او شکست بخورد، پرسش را نزد امام برده و پاسخ امام را دریافت کند.۱ شواهدی مشابه از مؤمن طاق نیز در این باره موجود است.۲

افزون بر دو مورد پیش‌گفته، این گروه بنا به برخی آموزه‌های شیعی هرچند وظیفه

1.. شیخ صدوق، الاعتقادات، ص‌۴۳.

2.. پیشتر در بحث از مؤمن طاق به برخی از این موارد اشاره شد.


معنا و منزلت عقل در کلام امامیه
168

مرتبط با تسلیم بودن در برابر ائمه علیهم السلام که پیشتر به آنها اشاره شد و تنها توسط محدّثان نقل شده است، نیز مؤید این ادعا خواهد بود.

علت عدم ورود این گروه به این پرسش‌ و پاسخ‌ها این بود که همان‌طور که پیشتر هم گفتیم، عقل را از دو جهت محدود می‌دانستند: نخست از جهت کمیت، کیفیت و تمایز بین عقل انسان‌ها۱ و دوم از جهت محدودیت‌های ذاتی عقل در فهم بسیاری از مباحث توحیدی.۲ امام چون عاقل‌ترین انسان‌هاست، از جهت اول محدودیتی ندارد و چون به وحی الهی (با واسطه یا بدون واسطه به‌صورت الهام) مرتبط است، محدودیت‌های ذاتی عقل در محتوای آموزه‌های او تأثیر نخواهد گذاشت و سخنان او در این موارد بر آموزه‌های الهی مبتنی خواهد بود و به همین دلیل به جز مواردی نادر که از بدیهیات عقلی است، محدّث - متکلمان به خود حق نمی‌دادند که به سنجش عقلانی سخنان ائمه علیهم السلام روی آورند. این در حالی است که متکلمان محدودیت‌های ذاتی عقل را تنها به ذات خداوند مربوط می‌دانستند۳ و در دیگر مباحث؛ مانند اسماء و صفات الهی هیچ محدودیتی برای عقل قائل نبودند.۴

1.. «عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ رَسُولُ الله صلی الله علیه و اله‌ مَا قَسَمَ اللَّهُ لِلْعِبَادِ شَيْئاً أَفْضَلَ مِنَ الْعَقْلِ فَنَوْمُ الْعَاقِلِ‏ أَفْضَلُ مِنْ سَهَرِ الْجَاهِلِ وَإِقَامَةُ الْعَاقِلِ أَفْضَلُ مِنْ شُخُوص‌الْجَاهِلِ وَلَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِيّاً وَلَا رَسُولًا حَتَّى يَسْتَكْمِلَ الْعَقْلَ وَيَكُونَ عَقْلُهُ أَفْضَلَ مِنْ جَمِيعِ عُقُولِ أُمَّتِهِ» (کلینی، کافی، ج۱، ص‌۱۲- ۱۳)؛ همچنین در روایتی دیگر تلویحاً به این بحث اشاره شده است: «أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام‌ قَالَ: مَا كَلَّمَ رَسُولُ الله صلی الله علیه و اله‌ الْعِبَادَ بِكُنْهِ عَقْلِهِ قَطُّ وَقَالَ قَالَ رَسُولُ الله صلی الله علیه و اله‌ إِنَّا مَعَاشِرَ الْأَنْبِيَاءِ أُمِرْنَا أَنْ نُكَلِّمَ النَّاسَ عَلَى‏ قَدْرِ عُقُولِهِمْ‏» (برقی، ‌المحاسن، ج۱، ص۱۹۱).

2.. «عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي نَجْرَانَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام‌ عَنِ التَّوْحِيدِ فَقُلْتُ أَتَوَهَّمُ شَيْئاً فَقَالَ نَعَمْ غَيْرَ مَعْقُولٍ‏ وَلَا مَحْدُودٍ فَمَا وَقَعَ وَهْمُكَ عَلَيْهِ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَهُوَ خِلَافُهُ لَا يُشْبِهُهُ شَيْ‏ءٌ وَلَا تُدْرِكُهُ الْأَوْهَامُ كَيْفَ تُدْرِكُهُ الْأَوْهَامُ وَهُوَ خِلَافُ مَا يُعْقَلُ وَخِلَافُ مَا يُتَصَوَّرُ فِي الْأَوْهَامِ» (کلینی، کافی، ج۱، ص۸۲).

3.. دربارۀ دیدگاه هشام در بحث محدودیت ذاتی عقل در شناخت ذات حق، نک: همان، ص۹۹-۱۰۰.

4.. مباحث و دیدگاه‌های متکلمان امامیه در مباحث صفات و اسماء الاهی شاهدی بر این ادعاست. برای نمونه‌ای از این اختلاف می‌توان به نقل کشّی مراجعه کرد: «جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ حَكِيمٍ الْخَثْعَمِيِّ، قَالَ: اجْتَمَعَ هِشَامُ‏ بْنُ سَالِمٍ وَهِشَامُ بْنُ الْحَكَمِ وَجَمِيلُ بْنُ دَرَّاجٍ وَعَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ الْحَجَّاجِ وَمُحَمَّدُ بْنُ حُمْرَانَ وَسَعِيدُ بْنُ غَزْوَانَ وَنَحْوٌ مِنْ خَمْسَةَ عَشَرَ رَجُلًا مِنْ أَصْحَابِنَا فَسَأَلُوا هِشَامَ بْنَ الْحَكَمِ أَنْ يُنَاظِرَ هِشَامَ بْنَ سَالِمٍ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ التَّوْحِيدِ وَصِفَةِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ وَغَيْرِ ذَلِكَ لِيَنْظُرُوا أَيُّهُمَا أَقْوَى حُجَّةً فَرَضِيَ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ أَنْ يَتَكَلَّمُ عَنْهُ‏ مُحَمَّدُ بْنُ أَبِي عُمَيْرٍ وَرَضِيَ هِشَامُ بْنُ الْحَكَمِ أَنْ يَتَكَلَّمَ عَنْهُ‏ مُحَمَّدُ بْنُ هِشَامٍ فَتَكَالَمَا وَسَاقَ مَا جَرَى بَيْنَهُمَا وَقَالَ، قَالَ عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ الْحَجَّاجِ لِهِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ: كَفَرْتَ وَاللَّهِ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ وَأَلْحَدْتَ فِيهِ وَيْحَكَ مَا قَدَرْتَ أَنْ تُشَبِّهَ بِكَلَامِ رَبِّكَ إِلَّا الْعُودَ يُضْرَبُ‏ بِهِ! قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ حُكَيْمٍ فَكَتَبَ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى علیه السلام‌ يَحْكِي لَهُ مُخَاطَبَتَهُمْ وَكَلَامَهُمْ وَيَسْأَلُهُ أَنْ يُعَلِّمَهُ مَا الْقَوْلُ الَّذِي يَنْبَغِي تَدِينُ‏ اللَّهَ بِهِ مِنْ صِفَةِ الْجَبَّارِ فَأَجَابَهُ فِي عَرْضِ كِتَابِهِ: فَهِمْتُ رَحِمَكَ اللَّهُ رَحِمَكَ اللَّهُ‏ إِنَّ اللَّهَ أَجَلُّ وَأَعْلَى وَأَعْظَمُ مِنْ أَنْ يُبْلَغَ كُنْهُ صِفَتِهِ فَصِفُوهُ بِمَا وَصَفَ بِهِ نَفْسَهُ وَكُفُّوا عَمَّا سِوَى ذَلِك‏» (نک: شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ص۲۷۹- ۲۸۰).

  • نام منبع :
    معنا و منزلت عقل در کلام امامیه
    سایر پدیدآورندگان :
    محمد جعفر رضايي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 23578
صفحه از 297
پرینت  ارسال به