زُراره درباره نظریه استطاعت که اختلافی جدی در مدرسه کوفه بین اصحاب امامیه ایجاد کرد، نیز میتواند شاهدی بر این ادعا باشد؛ برای مثال، نقل شده که او پس از آگاهی از مخالفت امام صادق علیه السلام با سخنان او درباره استطاعت، از باور خود دست نکشید و ادعا کرد که نظریه استطاعت را از آموزههای امام علیه السلام برداشت کرده است.۱
تحلیل گزارشهای موجود نشان میدهد که زُراره در عین اینکه امام علیه السلام را حجّت میداند، ولی اولاً معتقد است که حجیّت نهایی با عقل است و امام باید عقل او را قانع کند و ثانیاً اینکه اگر در گفتوگویی عقلانی با امام به انگارهای باور پیدا کرد، با نقلقول دیگران از امام علیه السلام سخن خود را وانمیگذارد.
هشام بن سالم، دیگر متکلم امامیه در مدرسه کوفه، نیز در فهم و استنباط اندیشههای کلامی دیدگاهی مشابه داشته است. او خود ادعا کرده است که پس از گفتوگویی با امام صادق علیه السلام در مباحث توحید عالمترین مردم در توحید شده است.۲ او در مجالس مختلف اهل بیت علیهم السلام حضور داشته و گاه این مجالس را نقل کرده است،۳ بارها مسائل کلامی را برای فهم پاسخ درست نزد ائمه علیهم السلام مطرح کرده یا کسی را برای چنین پرسشهایی نزد ائمه علیهم السلام فرستاده است.۴ همچنین او هنگامی
1.. شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ص۱۴۷.
2.. شیخ صدوق، التوحید، ص۱۴۶.
3.. برای مثال، او در مجلسی بوده است که عبدالملک بن اعین و معاویة بن وهب از امام دربارۀ حدیث معراج و رؤیت الله میپرسند (خزاز، کفایة الاثر، ص۲۶۰- ۲۶۲). همچنین در جایی دیگر هنگامی که از امام صادق علیه السلام دربارۀ معرفت الله میپرسند هشام بن سالم حضور داشته و پرسش و پاسخ را نقل کرده است (شیخ صدوق، التوحید، ص۲۸۹).
4.. برای مثال، پرسش او از امام صادق علیه السلام دربارۀ حق خداوند بر بندگان (کلینی، کافی، ج۱، ص۵۰)، افضلیت امام حسن یا امام حسین علیهما السلام(شیخ صدوق، کمال الدین، ج۲، ص۴۱۶)، امام غائب یا قائم (ابن ابی زینب، الغیبة، ۲۶۵)، حدیث ابوالخطاب (صفار، بصائر الدرجات، ج۱، ص۳۹۴)، سبّ امام علی علیه السلام توسط مخالفان (کلینی، کافی، ج۷، ص۲۶۹)، احادیث عامه (صفار، بصائر الدرجات، ج۱، ص۳۶۳)، و مسائل بسیاری دربارۀ فقه و احکام و آداب میپرسد. (محمد نبها، مسند هشام بن سالم، ص۵۶- ۵۷).