میرفت»۱ و نیز در توصیف زراره، بُرید بن معاویه، محمّد مسلم و ابو بصیر فرمود: «اگر این چهار نفر نبودند، آثار نبوّت قطع میشد و از دست میرفت».۲
تربیتشدگان مکتب امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام از نظر کمّیت و کیفیت، با دورههای پیش، قابل مقایسه نیستند. امام باقر علیه السلام به اندازهای به شاگردان خود توجه داشت که در آستانهٔ شهادت خویش سفارش تعلیم و تربیت آنها را به امام صادق علیه السلام نمود. امام صادق علیه السلام نیز در پاسخ پدر، فرمود: «آنان را به گونهای پرورش میدهم و پس از خود برجای مینهم که در علوم دینی به کمال برسند و هر جا که باشند، به علم دیگری نیازمند نباشند».۳
امام صادق علیه السلام بر پایهٔ این عهد، شاگردان خویش را به بهترین شیوه و به صورت تخصّصی تربیت نمود. در گزارشی، هشام بن سالم روایت میکند که مردی از اهالی شام برای مناظره با امام صادق علیه السلام در جمع علمی ایشان حضور مییابد و درخواست مناظره با ایشان را مطرح میکند. امام علیه السلام، او را به شاگردان خویش ارجاع میدهد. وی در ابتدا نمیپذیرد و میگوید: «تنها قصد مناظره با خودت را دارم»؛ امّا هنگامی که امام در جواب او میفرماید: «بر هر یک از این شاگردان من غلبه یافتی، مانند آن است که بر من ظفر یافتهای»، مرد شامی نیز پیشنهاد امام را قبول میکند. سپس در علوم قرآنی با حمران، در ادبیات عرب با ابان بن تغلب، در فقه با زراره، در کلام و عقاید با مؤمن طاق، در مباحث توحید با هشام بن سالم و در مباحث امامت با هشام بن حَکم مناظره و بحث مینماید. توانایی شاگردان، لبخند رضایت را بر لبان مبارک امام علیه السلام مینشانَد. مرد شامی ـکه خود اهل علم و دانش بود ـ نزد امام اعتراف میکند که از هماوردی با شاگردان ایشان درمانده است.۴
اَبان بن تغلب، یکی از این ستارههای پُرفروغ دانش و فرزانگی است. شخصیت اَبان و منزلت او نزد امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام، از متون مختلف روایی و تاریخی، مشهود