107
نقدی بر گفتمان شر ق‌شناسی

می‌شود؛ زیرا در این روش همه چیز بر اساس ظواهر تاریخی است. از این رو می‌بینیم که مستشرقان پیامبر اسلام صلی الله علیه و اله را با پیامبران فارس، مانند زرتشت و مانی، مقایسه می‌کنند و با این کار نبوت محمدی صلی الله علیه و اله را ضمن رسالت‌های تاریخی دیگر تفسیر و محو می‌کنند. ریشه این کار را می‌توان در پیشنیه فکری و تعصب دینی مستشرق جست.۱

روش تحلیلی: در این روش یک پدیده فکری به مجموعه‌ای از عناصر تفکیک می‌شود؛ این مجموعه از عوامل یا وقایعی ناهمگون تشکیل شده است که در شکل‌گیری آن پدیده فکری نقش داشته‌اند. به بیان دیگر، در این روش پدیده فکری به عناصر اجتماعی، سیاسی یا دینی شکل‌دهنده آن پدیده تفکیک می‌شود. به‌کارگیری این روش در مطالعات اسلامی نتایج نادرستی به دست خواهد داد؛‌ زیرا مستشرق تحت تأثیر طبیعت، فرهنگ و دینی است که در آن نشو و نما داشته است. روش تحلیلی در بررسی مسیحیت کارآیی دارد و می‌تواند عوامل مسیحیت را به دینی و غیر دینی تقسیم کند؛ زیرا مسیحیت فقط به جنبه روحانی نظر دارد و ارتباطی به جنبه دنیایی و مادی ندارد تا به عوامل اقتصادی و سیاسی و اجتماعی نیز نظر داشته باشد. در مطالعه فرقه‌های اسلامی و کیفیت پیدایش آن‌ها نمی‌توان از این روش بهره برد؛ زیرا در دین اسلام فرقی میان عوامل دینی و روحانی با عوامل سیاسی و اقتصادی و اجتماعی نیست [اسلام به هر دو جنبه زندگی بشری توجه دارد]. تعمیم این روش بر سایر مطالعات علوم انسانی، به‌ویژه مطالعات اسلامی، که اصول و نتایجش با مسیحیت تفاوت دارد، اشتباه است. نتیجه اشتباه تعمیم این روش به مطالعات اسلامی این است که تمدن اسلامی به بی‌حاصلی، دین اسلام به انعطاف‌ناپذیری و دیگر آموزه‌های اسلامی به توصیفاتی اشتباه محکوم می‌شوند.۲

روش تقطیع (اسقاطی): در این روش نتیجه تحقیق در چارچوب ذهنیت محقق

1.. حسن حنفی، التراث و التجدید،‌ ص۲۲۸.

2.. همان، ص۷۵.


نقدی بر گفتمان شر ق‌شناسی
106

مستشرقان تمدن اسلامی را بر اساس روش تاریخی مطالعه و تحلیل کردند و تاریخ‌نگاری آنان از اسلام و متفکرانش بر اساس روش عقلی غربی انجام گرفت. از این رو، هنگامی که از پیامبر سخن می‌گویند او را تاجری مرفه، دعوت پیامبر را حرکتی در برابر اشراف‌سالاری قریش، و جهاد و نبردهای حضرت را دارای هدف سیاسی و تلاش برای تسلط بر جزیرة‌العرب می‌دانند. دانشمندان و متفکران اسلامی، مانند ابن‌سینا، غزالی و ابن‌رشد را، چنان‌که در غرب مرسوم است، صاحبان مکتب به شمار می‌آورند و از مکاتب رشدیه، سینویه، غزالیه و اشعریه نام می‌برند؛ درحالی که چنین تقسیمی از لحاظ تاریخی و علمی صحیح نیست.

استفاده از روش تاریخی برای دست‌یابی به بیشترین شناخت و اطلاعات از موضوع تحقیق است و محقق باید هر پدیده علمی (پدیده‌های فکری اسلامی) را بر اساس ریشه‌ها و اصول آن (قرآن و سنت) بررسی کند تا شناختی از چگونگی شکل‌گیری آن به دست آورد؛ در غیر این صورت فقط تطوری تاریخی مد نظر او بوده، تلاشش جز تکرار بیهوده تاریخ نیست.۱ روش تاریخی درباره استشراق، که برای شناخت هرچه بیشتر شرق و زمینه‌سازی برای استعمار این مناطق شکل گرفته است، نیز به نتایج علمی حقیقی منجر نمی‌شود؛ زیرا این روش در خدمت اغراض و اهدافی درآمده که هیچ ارتباطی با واقع‌گرایی علمی ندارد.

روش تاریخی در اروپا برای مطالعه مسیحیت به کار گرفته شد؛ زیرا مسیحیت در محیطی دینی شکل گرفت و متون دینی آن از عوامل خارجی، مثل فرهنگ بابلی، آشوری و گنوسی تأثیر پذیرفت. این روش به محقق اجازه می‌دهد که عناصر اصلی‌ را که به تکوین مسیحیت کمک کرده‌اند، کشف کند؛ اما تطبیق این روش بر موضوعات اسلامی - که موضوعاتی ذهنی هستند، نه تاریخی - نتایجی ناصحیح به دست می‌دهد.۲ به کاربردن این روش منجر به انکار نبوت پیامبر و صدق وحی الاهی

1.. حسن حنفی، التراث و التجدید،‌ ص۶۹.

2.. همان،‌ ص۲۲۷.

  • نام منبع :
    نقدی بر گفتمان شر ق‌شناسی
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1397
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1819
صفحه از 143
پرینت  ارسال به