965
واقعه عاشورا(در منابع کهن)

و اين را كه يحيى بن الحسن، مسندا برايم گفته است كه: عبيد اللّه‏ بن على، همراه حسين به شهادت رسيد نيز خطا مى‏دانم ؛ زيرا برايم حتم است كه عبيد اللّه‏ در روز «مذار» به دست اصحاب مختار بن ابى عبيده كشته شد، ومن مقبره او را در مذار ديده‏ام.

ابو بكر بن حسين بن على بن ابى‏طالب عليه‏السلام

مادرش كنيز بود و نامش ثبت نشده است.

مدائنى، مسندا از ابومِخنَف، از سليمان بن ابى‏راشد نقل كرده است كه: عبد اللّه‏ ابن عُقبه غَنَوى، او را به قتل رساند. و در حديث جابر جُعفى از ابوجعفر (امام باقر عليه‏السلام) گويد: عُقبه غَنَوى، او را به قتل رساند.

و منظور سليمان بن قَتّه در اين بيت، هموست:

و نزد طايفه «غنى» قطره‏اى از خونمان [براى تقاص] مانده است،

و در «اسد» نيز قطره‏اى ديگر از خونمان هست كه فراموشمان نمى‏شود.

قاسم بن حسن بن على بن ابى طالب عليه‏السلام

او برادر پدر و مادرىِ ابو بكر بن الحسن است كه پيش از او كشته شد.

از حميد بن مسلم نقل است كه گفت: پسر جوانى [از سپاه حسين] به عزم ما، پاى به معركه نهاد كه رخسارش همچون پاره ماه بود. در دستانش شمشير بود و پيراهن و جامه‏اى به تن و نعلينى به پا داشت كه بند يكى از دو نعلين، پاره شده، و هنوز از خاطرم نرفته كه نعلينِ چپ بود.

پس با ديدن او عمرو بن سعيد ازدى گفت: به خدا قسم كه الآن بر او يورش خواهم برد ! پس به او گفتم: سبحان اللّه‏! چرا تو قصد او دارى؟ او را همان‏ها كه محاصره‏اش كرده‏اند، خواهند كشت! ولى او همان سخن را گفت و آن غلام هنوز سر خود را برنگردانده بود كه با شمشير، ضربتى بر او فرود آورد كه بلافاصله بر زمين افتاد و در آن حال، فرياد مى‏زد: «اى عمو!».

راوى گويد: به خدا سوگند ناگاه حسين بن على همچون بازى شكارى، ظاهر شد و مانند شيرى خشمناك حمله آورد و عمرو را با ضربت شمشير كوفت و چون ملعون خواست جلوى ضربه را با دست بگيرد، آن را از مرفق بُريد و به گوشه‏اى رهايش ساخت. در اين حال، لشكر ابن سعد يورش برد تا آن ملعون را از دست حسين درآوردند؛ ولى شدّت يورش به حدّى بود كه خود آن ملعون، زير پاى اسبان رفت و به هلاكت رسيد. خدا او را لعنت كند و رسوايش سازد !


واقعه عاشورا(در منابع کهن)
964

وذكر يحيى بن الحسن فيما حدّثني به أحمد بن سعيد أنّ أبا بكر بن عبيد اللّه‏ الطلحي حدّثه عن أبيه أنّ عبيد اللّه‏ بن عليّ قتل مع الحسين، وهذا خطأ، وإنّما قتل عبيد اللّه‏ يوم المدار، قتله أصحاب المختار بن أبي عبيدة، وقد رأيته بالمدار.

وأبو بكر... بن الحسين بن عليّ بن أبي طالب عليهماالسلام

واُمّه اُمّ ولد، ولا تعرف اُمّه. ذكر المدائني في إسنادنا عنه، عن أبي مخنف، عن سليمان بن أبي راشد أنّ عبداللّه‏ بن عقبة الغنوي قتله.

وفي حديث عمرو بن شمر عن جابر عن أبي جعفر: أنّ عقبة الغنوي قتله.

وإيّاه عنى سليمان بن قتّة بقوله:

وَعِندَ غَنيٍّ قَطرةٌ مِن دِمائنا

وَ في أسد اُخرى تُعَدُّ وتذكر

والقاسم بن الحسن بن عليّ بن أبي طالب عليهماالسلام

وهو أخو أبي بكر بن الحسن المقتول قبله لأبيه واُمّه.

حدّثني أحمد بن عيسى، قال: حدّثنا الحسين بن نصر، قال: حدّثنا أبي، قال: ۹۳

حدّثنا عمر بن سعد، عن أبي مخنف، عن سليمان بن أبي راشد، عن حميد بن مسلم، قال: خرج إلينا غلام كأنّ وجهه شقّة قمر، في يده السيف، وعليه قميص وإزار ونعلان، قد انقطع شسع أحدهما، ما أَنسَ أنّها اليسرى، فقال عمرو بن سعيد بن نفيل الأزدي: واللّه‏، لأشدنَّ عليه، فقلت له: سبحان اللّه‏! وما تريد إلى ذلك؟ يكفيك قتله هؤاء الذين تراهم قد احتوشوه من كلّ جانب، قال: واللّه‏، لأشدنّ عليه، فما ولّى وجهه حتّى ضرب رأس الغلام بالسيف، فوقع الغلام لوجهه، وصاح: يا عمّاه.

قال: فو اللّه‏، لتجلّى الحسين كما يتجلّى الصقر، ثمّ شدّ شدّة الليث إذا غضب، فضرب عمراً بالسيف فاتّقاه بساعده فأطنّها من لدن المرفق، ثمّ تنحّى عنه، وحملت خيل عمر بن سعد فاستنقذوه من الحسين، ولمّا حملت الخيل استقبلته بصدورها، وجالت، فتوطّأته، فلم يرم حتّى مات (لعنه اللّه‏ وأخزاه). فلمّا تجلّت الغبرة إذا بالحسين على رأس الغلام وهو يفحص برجليه، وحسين يقول: بعداً لقوم قتلوك، خصمهم فيك‏يوم القيامة رسول اللّه‏ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله، ثمّ قال: عزّ على عمّك أن تدعوه فلا يجيبك، أو يجيبك ثمّ لا تنفعك إجابته، يوم كثر واتره، وقلّ ناصره، ثمّ احتمله على صدره، وكأنّي أنظر إلى رجلي الغلام تخطّان في الأرض، حتّى ألقاه مع ابنه عليّ بن الحسين، فسألت عن الغلام، فقالوا:

  • نام منبع :
    واقعه عاشورا(در منابع کهن)
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران پژوهشکده علوم و معارف حدیث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 38845
صفحه از 1023
پرینت  ارسال به