929
واقعه عاشورا(در منابع کهن)

در جواب گفتند: اى برير! بسيار سخن دراز كردى ؛ بس كن. بايد حسين تشنگى كشد چنانچه كسانى پيش از او تشنه ماندند.

حسين فرمود: «برير بنشين» و خود از جا جست و بر شمشير تكيه داد و به آواز بلند فرياد كرد و فرمود: «شما را به خدا آيا مرا مى‏شناسيد؟!». گفتند آرى؛ تو زاده رسول خدايى و سبط او.

فرمود: «شما را به خدا مى‏دانيد جدّم رسول خداست؟!». گفتند: به خدا آرى!

فرمود: «به خدا مى‏دانيد مادرم فاطمه دختر محمّد است؟!». گفتند: به خدا آرى!

فرمود: «شما را به خدا مى‏دانيد كه پدرم على بن ابى طالب است؟!». گفتند: به خدا آرى!

فرمود: «مى‏دانيد جدّه‏ام خديجه دختر خويلد، اوّلْ زن اين امّت است؟». گفتند: به خدا آرى!

فرمود: «شما را به خدا مى‏دانيد سيّد شهدا حمزه، عموى پدر من است؟!».

گفتند: به خدا آرى!

فرمود: «مى‏دانيد جعفر طيّار در بهشت عمّ من است؟!». گفتند: به خدا آرى!

فرمود: «شما را به خدا مى‏دانيد اين شمشير رسول خداست به كمرم؟!». گفتند: به خدا آرى!

فرمود: «شما را به خدا مى‏دانيد اين عمامه رسول خداست بر سر من؟!». گفتند: به خدا آرى!

فرمود: «شما را به خدا مى‏دانيد على در مسلمانى پيش از همه است و در علم و حلم، برتر از همه است و ولىّ هر مؤمن و مؤمنه است؟!». گفتند: به خدا آرى!

فرمود: «پس براى چه خون مرا حلال دانيد و با آن كه پدرم فرداى قيامت بر سر حوض است و مردانى را از آن بر كنار سازد، مانند شترانى كه از سر آب رانند و پرچم حمد روز قيامت به دست جدّ من است؟!

گفتند: همه اينها را مى‏دانيم و از تو دست بر نداريم تا از تشنگى بميرى.


واقعه عاشورا(در منابع کهن)
928

فقالوا: يا برير، قد أكثرت الكلام فاكفف، فواللّه‏، ليعطش الحسين كما عطش مَن كان قبله.

فقال الحسين عليه‏السلام: اقعد يا برير.

ثمّ وثب الحسين عليه‏السلام متوكّئاً على سيفه، فنادى بأعلى صوته، فقال: أنشُدُكُم اللّه‏، هل تعرفوني؟ قالوا: نعم، أنت ابن رسول اللّه‏ وسبطه.

قال: أنشُدُكُم اللّه‏، هل تعلمون أنّ جدّي رسول اللّه‏ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ؟ قالوا: الّلهمّ نعم.

قال: أنشُدُكُم اللّه‏، هل تعلمون أنّ اُمّي فاطمة بنت محمّد صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ؟ قالوا: الّلهمّ نعم.

قال: أنشدكم اللّه‏، هل تعلمون أنّ أبي عليّ بن أبي طالب عليه‏السلام ؟ قالوا: الّلهمّ نعم.

قال: أنشُدُكُم اللّه‏، هل تعلمون أنّ جدّتي خديجة بنت خويلد، أوّل نساء هذه الاُمّة إسلاماً؟ قالوا: الّلهمّ نعم.

قال: أنشُدُكُم اللّه‏، هل تعلمون أنّ سيّد الشهداء حمزة عمّ أبي؟ قالوا: الّلهمّ نعم.

قال: فأنشُدُكُم اللّه‏، هل تعلمون أنّ جعفراً الطيّار في الجنّة عمّي؟ قالوا: الّلهمّ نعم.

۲۱۶

قال: فأنشُدُكُم اللّه‏، هل تعلمون أنّ هذا سيف رسول اللّه‏ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله، وأنا متقلّده؟ قالوا: الّلهمّ نعم.

قال: فأنشُدُكُم اللّه‏، هل تعلمون أنّ هذه عمامة رسول اللّه‏ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله أنا لابسها؟ قالوا: الّلهمّ نعم.

قال: فأنشُدكُم اللّه‏، هل تعلمون أنّ عليّاً كان أوّلهم إسلاماً، وأعلمهم علماً، وأعظمهم حلماً، وأنّه وليّ كلّ مؤمن ومؤمنة؟ قالوا: الّلهمّ نعم.

قال: فَبِمَ تستحلّون دمي، وأبي الذائد عن الحوض غداً، يذود عنه رجالاً كما يذاد البعير الصادي عن الماء، ولواء الحمد في يدي جدّي يوم القيامة؟!

قالوا: قد علمنا ذلك كلّه، ونحن غير تاركيك حتّى تذوق الموت عطشاً.

  • نام منبع :
    واقعه عاشورا(در منابع کهن)
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران پژوهشکده علوم و معارف حدیث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 39292
صفحه از 1023
پرینت  ارسال به