927
واقعه عاشورا(در منابع کهن)

مرد ديگرى به نام تميم بن حصين فزارى از لشكر عمر بن سعد بيرون آمد و جار كشيد: اى حسين و ياران حسين! آب فرات را ببينيد كه چون شكم ماهى موج زند. به خدا قطره‏اى از آن نچشيد تا جان دهيد !

حسين فرمود: «اين مرد كيست؟». گفتند: تميم بن حصين است.

فرمود: «او و پدرش از اهل دوزخ باشند. خدايا! امروز او را از تشنگى بكش». تشنگى، او را گلوگير كرد تا از اسبش به زمين افتاد و زير سم اسب‏ها خرد شد و مرد ديگرى از قشون عمر بن سعد به نام محمّد بن اشعث كندى پيش آمد و گفت: اى حسين بن فاطمه! تو از طرف رسول خدا چه حرمتى دارى كه ديگران ندارند؟ فرمود: «از اين آيه «خدا برگزيد آدم و نوح و خاندان ابراهيم و خاندان عمران را بر جهانيان ؛ نژادهايى كه از يك‏ديگرند%«$.

سپس فرمود: «به خدا محمّد از خاندان ابراهيم است و عترت رهبر از خاندان محمّدند». فرمود: «اين مرد كيست؟». گفتند: محمّد بن اشعث بن قيس كندى است. حسين سر به آسمان برداشت و گفت: خدايا! به محمّد بن اشعث، خوارى‏اى بده كه هرگز عزيزش نگردانى».

بر او عارضه‏اى رخ داد و از لشكر به كنارى رفت تا خود را وارسد و خدا كژدمى بر او مسلّط كرد و او را گزيد و مكشوف العورت جان داد.

تشنگى بر حسين و يارانش غلبه كرد. يكى از يارانش به نام يزيد (برير) بن خضير همدانى (راوى حديث ابراهيم بن عبد اللّه‏ گويد: او خال ابى اسحاق همدانى بوده) خدمت آن حضرت آمد و عرض كرد: يابن رسول اللّه‏! به من اجازه ده تا بروم و با اين لشكر سخن كنم. به او اجازه داد. نزد آنها رفت و گفت:

اى گروه مردم! به راستى خدا محمّد را فرستاد تا بشير و نذير و داعى به خدا باشد به اجازه او و چراغ فروزنده باشد. اين، آب فرات است كه خوك‏هاى ده‏نشينان و سگانشان در آن غوطه خورند و از فرزند او دريغ داشتيد.


واقعه عاشورا(در منابع کهن)
926

ثمّ برز من عسكر عمر بن سعد رجل آخر، يقال له: تميم بن حصين الفزاري، فنادى: يا حسين ويا أصحاب حسين، أما ترون إلى ماء الفرات يلوح كأنّه بطون الحيّات؟ واللّه‏، لا ذقتم منه قطرة حتّى تذوقوا الموت جرعاً.

فقال الحسين عليه‏السلام: مَن الرجل؟ فقيل: تميم بن حصين. فقال الحسين عليه‏السلام: هذا وأبوه من أهل النار، الّلهمّ اقتل هذا عطشاً في هذا اليوم. قال: فخنقه العطش حتّى سقط عن فرسه، فوطئته الخيل بسنابكها فمات.

ثمّ أقبل رجل آخر من عسكر عمر بن سعد، يقال له: محمّد بن الأشعث بن قيس الكندي، فقال: يا حسين بن فاطمة، أيّة حرمة لك من رسول اللّه‏ ليست لغيرك؟ فتلا الحسين عليه‏السلام هذه الآية: «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى ءَادَمَ وَنُوحًا وَءَالَ إِبْرَاهِيمَ وَءَالَ ۲۱۵

عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ * ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ»۱ الآية، ثمّ قال: واللّه‏، إنّ محمّداً لمن آل إبراهيم، وإنّ العترة الهادية لمن آل محمد، مَن الرجل؟ فقيل: محمّد بن الأشعث بن قيس الكندي، فرفع الحسين عليه‏السلام رأسه إلى السماء، فقال: الّلهمّ أر محمّد بن الأشعث ذلاًّ في هذا اليوم، لا تعزّه بعد هذا اليوم أبداً. فعرض له عارض فخرج من العسكر يتبرّز، فسلّط اللّه‏ عليه عقرباً فلدغته، فمات بادي العورة.

فبلغ العطش من الحسين عليه‏السلام وأصحابه، فدخل عليه رجل من شيعته يقال له: برير بن خضير الهمداني ـ قال إبراهيم بن عبداللّه‏ راوي الحديث: هو خال أبي إسحاق الهمداني ـ فقال: يا بن رسول اللّه‏، أتأذن لي فأخرج إليهم، فاُكلّمهم؟ فأذن له فخرج إليهم، فقال:

يا معشر الناس، إنّ اللّه‏ عز و جل بعث محمّداً بالحقّ بشيراً ونذيراً وداعياً إلى اللّه‏ بإذنه وسراجاً منيراً، وهذا ماء الفرات تقع فيه خنازير السواد وكلابها، وقد حيل بينه وبين ابنه؟!

1.. آل عمران: ۳۳ و ۳۴ .

  • نام منبع :
    واقعه عاشورا(در منابع کهن)
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران پژوهشکده علوم و معارف حدیث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 52353
صفحه از 1023
پرینت  ارسال به