875
واقعه عاشورا(در منابع کهن)

پس آه و آه، اگر من جايگاه آن اجساد اين جوان‏مردان و بخشندگان شَوَم. تمام توان خود را براى حفظ آنان به كار مى‏گيرم، و به پيمان‏هاى ديرين وفا مى‏نمايم، و بعضى از حقوق اوّليه آنان را ادا مى‏كنم و با توانم آنان را از وقايع، وقايه باشم، و چون بنده فرمانبر در خدمت آنان بوده‏ام و چون مستطيع و توانمند، جهدم را به كار مى‏گيرم، و براى آن چهره‏ها و حلقه‏هاى پيوند، فرش اكرام و اجلال مى‏گسترم، ديگر به آرزويم كه معانقه با آنان است رسيده، و تاريكى خود را با اشراقشان منوّر مى‏سازم.

شوق دستيابى بدين آرزوها از وجودم زبانه مى‏كِشد و اضطراب و قلق براى غيبت اهل و ساكنانم روحم را رنج مى‏دهد. پس هيچ ناله‏اى آن گونه كه مى‏خواهم رسانيمت، و هر دوايى جز آنان شفايم نخواهد داد، و اين منم كه براى فقدان آن عزيزان، لباس حزن به تن كرده‏ام و بعد از آنان انس من به جلباب اندوه است، و نوميدم از اين كه شكيب و صبر بتواند وضعم را به اصلاح آورد و از اين روست كه مى‏گويم: اى اميد و تسليت روزگار و ايّام وعده‏گاه با تو روز رستخيز!

و چه زيبا سرود ابن قتّه ـ عليه الرحمة ـ آن گاه كه بر آن منازل مشرّفه گذشت:

بر منازل آل محمّد گذشتم

و آن را چون روزهاى آغازين نديدم.

خدا آن ديار و مردمانش را پراكنده نسازد

هر چند بر خلاف خواسته‏ام اكنون از آنان تهى شده است.

همانا شهداى كربلا از آل هاشم،

گردن‏ها را فرود آورده و موجب خوارى مسلمين شدند.

و آن بزرگان، پناه ديگران بودند

و اكنون صاحب مصيبت‏اند و آن مصيبت‏ها بزرگ و جليل‏اند.

مگر نديدى كه آفتاب بيمار است

براى فقدان حسين و شهرها مى‏لرزند؟!

و تو اى شنونده! راه پيشوايان حاملان كتاب را در اين مصيبت در پيش گير».

از مولانا زين العابدين عليه‏السلام ـ او كه صاحب حلمى است كه توصيف به كنهش راه ندارد ـ رسيده كه او براى اين مصيبت، بسيار مى‏گريست و شكوا بسيار مى‏كرد.

از امام صادق عليه‏السلام روايت شده كه فرمود: «به راستى كه زين العابدين عليه‏السلام چهل سال بر پدر گريست. روزها صائم بود و شب‏ها را به عبادت قيام فرمود. چون خادم، افطارى وى را از آب و غذا مى‏آورد و نزدش مى‏نهاد و عرض مى‏كرد: مولايم تناول فرماييد، مى‏فرمود: "فرزند رسول را گرسنه كشتند. فرزند رسول اللّه‏ را با لب تشنه كشتند"، و مرتبا تكرار مى‏كرد و مى‏گريست تا غذايش از اشك چشم، تر مى‏شد، و با آب امتزاج مى‏يافت. اين، برنامه هميشگى امام بود تا به رفيق اعلى پيوست».


واقعه عاشورا(در منابع کهن)
874

فآه ثمّ آه، لو كنت مَخطَأ لتلك الأجساد ومحطّاً لنفوس اُولئك الأجواد، لبذلت في حفظها غاية المجهود، ووفيت لها بقديم العهود، وقضيت له بعض الحقوق الأوائل، ووقيتها جهدي من وقع تلك الجنادل وخدمتها خدمة العبد المطيع، وبذلت لها جهد المستطيع، وفرشت لتلك الخدود والأوصال فراش الإكرام والإجلال، وكنت أبلغ منيتي من اعتناقها، وأنور ظلمتي بإشراقها.

فيا شوقاه إلى تلك الأماني! ويا قلقاه لغيبة أهلي وسكّاني! فكلّ حنين يقصر عن ۲۳۲

حنيني، وكلّ دواء غيرهم لا يشفيني، وها أنا قد لبست لفقدهم أثواب الأحزان، وأنست من بعدهم بجلباب الأشجان، ويئست أن يلمّ بي التجلّد والصبر، وقلت: يا سلوة الأيّام موعدك الحشر.

ولقد أحسن ابن قتّة (رحمة اللّه‏ عليه)، وقد بكى على المنازل المشار إليها، فقال:

مَرَرتُ عَلى أَبياتِ آلِ مُحَمَّدٍ

فَلَم أَرَها أَمثالَها يَومَ حَلَّتِ

فَلا يُبعِدُ اللّه‏ُ الدِيارَ وأهلَها

وَإِن أَصبَحَت مِنهُمُ بِرَغمي تَخَلَّتِ

أَلا إنَّ قَتلى الطَفِّ مِن آلِ هاشِمٍ

أَذَلَّتْ رِقابَ المُسلِمينَ فَذَلَّتِ

وَكانوا غِياثاً ثُمّ أَضحوا رَزِيّةً

لَقَد عَظُمَت تَلكَ الرزايا وَجَلَّتِ

أَلم تَرَ أَنَّ الشَمسَ أَضحَت مَريضَةً

لِفَقدِ حُسَينٍ والبِلادِ اقشَعَرَّتِ

فاسلك أيّها السامع بهذا المصاب مسلك القدوة من حملة الكتاب.

فقد روي عن مولانا زين العابدين عليه‏السلام ـ وهو ذو الحلم الذي لا يبلغ الوصف إليه ـ أنّه كان كثير البكاء لتلك البلوى، عظيم البثّ والشكوى.

فروي عن الصادق عليه‏السلام أنّه قال: إنّ زين العابدين عليه‏السلام بكى على أبيه أربعين سنة، صائماً نهاره قائماً ليله، فإذا حضره الإفطار جاء غلامه بطعامه وشرابه، فيضعه بين يديه، فيقول: كُلْ يا مولاي، فيقول: قتل ابن رسول اللّه‏ جائعاً، قتل ابن رسول اللّه‏ ۲۳۳

  • نام منبع :
    واقعه عاشورا(در منابع کهن)
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران پژوهشکده علوم و معارف حدیث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 38952
صفحه از 1023
پرینت  ارسال به