873
واقعه عاشورا(در منابع کهن)

چه بسيار روزگارهاى گذشته‏اى را كه در وجود من زنده كردند، و چه انسان‏هايى را كه ريزه‏خوار سفره من گرداندند! پس تيرهاى قضا و قدر، قصد من نمودند و گردش روزگار بر من رشك بُرد. آن عزيزان، در لباس غرباء در ميان دشمنان در آمده، هدف تيرهاى عداوت قرار گرفته‏اند، و با قطع انگشتان آن عزيزان مكارم قطعه‏قطعه شده، و مناقب براى فقدان چهره‏هاى تابان آنان شِكوه‏ها سر داده، محاسن با زوال اعضاى آنان زوال‏پذير گرديده، و از ترس لرزه احكام به ناله در آمدند.

پس، از ترس خدا بپرهيزيد، از خون او كه در آن جنگ‏ها ريخته شد، و از آن كمال كه با آن حوادث پرچمش سرنگون گرديد.

اگر من مساعدت خردمندان را از كف دادم و نابخردى خردها در برخورد با مصيبت‏زده، ترك و رهايم كردند، پس مرا راه سعادتى است از سنن فرسوده و اعلام فرو افتاده، كه چون من ندبه كنند، و درد و رنج آنها چون درد و رنج من باشد.

پس اگر مى‏شنيديد كه چه سان زبان حال نمازها بر آنان نوحه مى‏كند، و چگونه انسان گوشه‏گير، بر آنان ناله دارد و رازها و نيّات مكارم مشتاق آنان، و باد زمين كرامت‏ها بر آنان وزيده، محراب‏هاى مساجد بر آنان گريسته، ناودان‏ها بر آنان ندبه كرده‏اند، هر آينه، شنيدن آن داعيه نازله شما را دردمند كرده، و تقصيرتان را در اين مصيبت فراگير مى‏دانستيد.

بلكه اگر درد و درهم‏شكستنم و خالى بودن مجالس و آثارم را مى‏نگريستيد، مى‏ديديد آنچه را كه قلب صبور را به درد آورده، و اندوه‏ها را در سينه‏ها به هيجان در آورده است. آن كه بر من رشك برده، شماتتم كرده و پنجه‏هاى خطرها بر من چيره گرديد.

وا شوقاه! به سوى منزلى كه آنان مسكن گزيده، و اقامتگاهى كه در آن اقامت كرده و وطن خود ساختند. اى كاش من انسانى بودم كه آنان را از شمشيرها حفظ مى‏كردم و از آنان حرارت نيزه‏ها و تيرها را دور مى‏ساختم، و ميان آن عزيزان و فرومايگان، مانع مى‏شدم، و تيرهاى دشمنان را از آنان دفع مى‏كردم!

و هلاّ اكنون كه شرف اين هميارى واجب از دستم رفت! جايگاه اين اجسام خون‏چكانم، و سزاوار حفظ شمايل آن عزيزان از بلايايم، و مصون از وحشت هجران دشمنان!


واقعه عاشورا(در منابع کهن)
872

فقصدني فيهم سهم الحمام، وحسدني عليهم حكم الأيّام، فأصبحوا غرباء بين الأعداء، وغرضاً لسهام الاعتداء، وأصبحت المكارم تقطع بقطع أناملهم، والمناقب تشكو لفقد شمائلهم، والمحاسن تزول بزوال أعضائهم، والأحكام تنوح لوحشة أرجائهم.

فياللّه‏ من ورع اُريق دمه في تلك الحروب، وكمال نكس علمه بتلك الخطوب!

ولئن عدمت مساعدة أهل المعقول، وخذلني عند المصاب جهل العقول، فإنّ لي مسعداً من السنن الدارسة والأعلام الطامسة، فإنّها تندب كندبي وتجد مثل وجدي وكربي.

فلو سمعتم كيف ينوح عليهم لسان حال الصلوات، ويحنّ إليهم إنسان ۲۳۱

الخلوات، وتشتاقهم طويّة المكارم، وترتاح إليهم أندية الأكارم، وتبكيهم محاريب المساجد، وتناديهم ميازيب الفوائد، لشجاكم سماع تلك الواعية النازلة، وعرفتم تقصيركم في هذه المصيبة الشاملة.

بل، لو رأيتم وجدي وانكساري وخلوّ مجالسي وآثاري، لرأيتم ما يوجع قلب الصبور ويهيج أحزان الصدور، ولقد شمت بي من كان يحسدني من الديار، وظفرت بي أكفّ الأخطار.

فيا شوقاه إلى منزل سكنوه، ومنهل أقاموا عنده واستوطنوه، ليتني كنت إنساناً أقيهم حزّ السيوف، وأدفع عنهم حرّ الحتوف، وأحول بينهم وبين أهل الشن‏آن، وأردّ عنهم سهام العدوان.

وهلاّ إذ فاتني شرف تلك المواساة الواجبة، كنت محلاًّ لضمّ جسومهم الشاحبة، وأهلاً لحفظ شمائلهم من البلاء، ومصوناً من روعة هذا الهجر والقلاء.

  • نام منبع :
    واقعه عاشورا(در منابع کهن)
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران پژوهشکده علوم و معارف حدیث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 39175
صفحه از 1023
پرینت  ارسال به