871
واقعه عاشورا(در منابع کهن)

به خدا كه اگر پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله به جاى سفارش در باره ما دستور جنگ مى‏داد، افزون از اين جنايت‏ها كه به ما شد، نمى‏گرديد. إِنَّا للّه‏ِِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ. از مصيبتى چنين عظيم، و اوجع و افجع و افظع و امرّ، نزد خدا شكوه مى‏بريم. حقّا كه او قدرتمند صاحبْ‏انتقام است.

راوى گويد: صوحان پسر صعصعة بن صوحان كه زمينگير بود، از امام به دليل بيمارى فلج از عدم حضور در كربلا پوزش خواست. امام عذرش را پذيرفت و از حُسن نيّت او سپاس گزارد و براى پدرش طلب رحمت فرمود.

مؤلف و جامع اين كتاب، علىّ بن موسى بن جعفر بن محمّد بن طاووس مى‏گويد: پس از آن، امام زين العابدين ـ صلوات اللّه‏ عليه ـ با اهل و عيال به مدينه كوچيد، و به خانه‏هاى قوم و رجال خود نظر افكند، دريافت كه آن منازل، با زبان حال نوحه مى‏كنند، و راز درون خود را با جارى كردن قطرات اشك براى از دست دادن مردان و حاميان خود آشكار مى‏سازند، و چون زنانِ بچّه مرده، ناله سر مى‏دهند، و بر مصارع شهداى خويش اندوهشان را دامن مى‏زنند، و براى عزيزانش ناله وا ويلا و وا ثكلاه، سر مى‏دهند و مى‏گويند: اى قوم! مرا بر نوحه‏سرايى يارى رسانيد و بر اين مصيبت‏هاى گران، ياورى‏ام كنيد؛ چه، آن گروه كه من براى فراق آنان ندبه كردم و دلم در گرو مكارم اخلاق آنان قرار گرفت، افسانه شبانه‏روز من‏اند، و انوار تاريكى‏هايم و سحرگاهان من و ريسمان شرف و افتخارم، و مايه نيرو و كاميابى‏ام، و جانشين آفتاب‏ها و ماهتاب‏هاى من اند.

چه بسا [آن بزرگواران] با اكرام خود، سايه وحشت را از من رهانيده، چه قدر با انعام خود بنيان حرمتم را سخت پى ريخته، و چه شب‏هاى فراموش ناشدنى در سحرگاهان، گوش‏هايم مناجات آنان را شنيده، و با نهادن اسرارشان در نزد من بهره‏ورم كرده‏اند.

چه روزهاى زيبا كه با آراستن محافل سرايم را معمور و آباد داشتند و با فضايل خود سرشتم را خوش‏بو، چوب خشك مرا با آب عهود و پيمان‏هايشان سرسبز كردند و نحوست را از من با جمال سعد خود زدودند. چه نهال‏هاى مناقبى برايم نشاندند، و جايگاهم را از حادثه‏ها حراست فرمودند. چه قدر در خدمت آنان شب را به صبح رساندم در حالى كه بر كوشك‏ها فخر مى‏كردم، و جامه سُرور و شادمانى بر تن مى‏كشيدم!


واقعه عاشورا(در منابع کهن)
870

واللّه‏، لو أنّ النبي صلى‏الله‏عليه‏و‏آله تقدّم إليهم في قتالنا كما تقدّم إليهم في الوصاية بنا لما ۲۲۹

زادوا على ما فعلوا بنا، فإنّا للّه‏ وأنّا إليه راجعون! من مصيبة ما أعظمها وأوجعها، وأفجعها وأكظّها، وأفظعها وأمرّها وأفدحها!! فعند اللّه‏ نحتسب فيما أصابنا وأبلغ بنا، إنّه عزيز ذو انتقام.

قال الراوي: فقام صوحان بن صعصعة بن صوحان ـ وكان زمناً ـ فاعتذر إليه صلوات اللّه‏ عليه بما عنده من زمانة رجليه، فأجابه بقبول معذرته وحسن الظنّ به، وشكر له وترحّم على أبيه.

قال عليّ بن موسى بن جعفر بن محمّد بن طاووس جامع هذا الكتاب: ثمّ إنّه صلوات اللّه‏ عليه رحل إلى المدينة بأهله وعياله، نظر إلى منازل قومه ورجاله، فوجد تلك المنازل تنوح بلسان أحوالها، وتبوح بإعلان الدموع وإرسالها، لفقد حماتها ورجالها، وتندب عليهم ندب الثواكل، وتسأل عنهم أهل المناهل، وتهيج أحزانه على مصارع قتلاه، وتنادي لأجلهم: وا ثكلاه! وتقول:

يا قوم، أعينوني على النياحة والعويل، وساعدوني على المصاب الجليل، فإنّ القوم الذين أندب لفراقهم وأحنّ إلى كرم أخلاقهم، كانوا سمار ليلي ونهاري، وأنوار ظلمي وأسحاري، وأطناب شرفي وافتخاري، وأسباب قوّتي وانتصاري، والخلف من شموسي وأقماري.

۲۳۰

كم ليلة شرّدوا بإكرامهم وحشتي، وشيّدوا بإنعامهم حرمتي، وأسمعوني مناجاة أسحارهم، وأمتعوني بإيداع أسرارهم؟! وكم يوم عمّروا ربعي بمحافلهم، وعطّروا طبعي بفضائلهم، وأورقوا عودي بماء عهودهم، وأذهبوا نحوسي بنماء سعودهم؟! وكم غرسوا لي من المناقب، وحرسوا محلّي من النوائب؟

وكم أصبحت بهم أتشرّف على المنازل والقصور، وأميس في ثوب الجذل والسرور؟ وكم أعاشوا في شعابي من أموات الدهور، وكم انتاشوا على أعتابي من رفات المحذور؟

  • نام منبع :
    واقعه عاشورا(در منابع کهن)
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران پژوهشکده علوم و معارف حدیث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 39269
صفحه از 1023
پرینت  ارسال به