869
واقعه عاشورا(در منابع کهن)

امام زين العابدين عليه‏السلام با دست، فرمان سكوت داد، همگان از ناله باز ايستادند.

[خطبه امام زين العابدين عليه‏السلام در بيرون مدينه]

امام زين العابدين عليه‏السلام فرمود: «حمد مر خداى رب العالمين راست، خداى رحمان و رحيم، مالك روز جزا، آفريننده همه آفريدگان؛ او كه دور مى‏گردد و اوجش از آسمان‏هاى بالا در مى‏گذرد، و نزديك مى‏گردد تا جايى كه زمزمه از او پنهان نماند. او را بر عظائم امور و بر فجائع دهر، و درد فاجعه‏ها، و تلخى‏هاى سرزنش‏ها، و مصائب بزرگ و فراگير و دشوار و در هم كوبنده مى‏ستاييم.

اى مردم! همانا خدا ـ كه حمد مر او را باد ـ ما را به مصائبى گران، و شكافى بزرگ در اسلام مبتلا فرمود. ابو عبد اللّه‏ عليه‏السلام و عترت و يارانش به شهادت رسيدند، و زنان و دخترانش به اسارت رفتند. سرِ مبارك او را بر نيزه‏ها در شهرها گردانيدند، و اين، آن رزيّه و مصيبتى است كه مانند ندارد.

ايّها الناس! كدام مرد از شماست كه بعد از اين شادمانى كند، يا كدام چشم است كه از ريزش اشك خويشتن بدارد و از گريه بخل ورزد؟!

به تحقيق كه براى شهادت او هفت آسمان به گريه درآمدند، درياها با خروش امواج بر او گريستند، و آسمان‏ها با اركان خود، و زمين با نواحى خود، و درختان با شاخه‏هايشان، ماهيان در اعماق درياها و همه فرشتگان مقرّب و سماواتيان براى او آب در ديده گرداندند.

ايّها الناس! كدام قلب است كه در قتل او شكافته نشود، يا كدام دل كه به سويش مايل نگرديد يا كدام گوش كه اين ثلمه وارده بر اسلام را بشنود و كر نگردد؟

ايّها الناس! صبح كرديم در حالى كه مطرود و پراكنده و رانده و دور افتاده از شهر و ديار گرديديم. گويى از فرزندان تُرك يا كابُليم، آن هم بى‏هيچ گناهى يا ناروايى كه مرتكب شده باشيم يا رخنه‏اى به اسلام وارد كرده باشيم، چنين چيزى را در پيشينيان نشنيده‏ايم. اين چيزى جز دروغ‏بافى نيست.


واقعه عاشورا(در منابع کهن)
868

فقال عليه‏السلام: الحمد للّه‏ ربّ العالمين، الرحمن الرحيم، مالك يوم الدين، بارئ الخلائق أجمعين، الذي بعد فارتفع في السموات العلى، وقرب فشهد النجوى، نحمده على عظائم الاُمور، وفجائع الدهور، وألم الفواجع، ومضاضة اللواذع، وجليل الرزء، وعظيم المصائب الفاظعة، الكاظّة الفادحة الجائحة.

۲۲۸

أيّها القوم، إنّ اللّه‏ تعالى ـ وله الحمد ـ ابتلانا بمصائب جليلة، وثلمة في الإسلام عظيمة: قتل أبو عبداللّه‏ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله وعترته، وسبي نساؤ‏ه وصبيته، وداروا برأسه في البلدان من فوق عامل السنان، وهذه الرزيّة التي لا مثلها رزيّة.

أيّها الناس، فأيّ رجالات منكم يسرّون بعد قتله؟! أم أيّة عين منكم تحبس دمعها وتضنّ عن انهمالها؟!

فلقد بكت السبع الشداد لقتله، وبكت البحار بأمواجها، والسموات بأركانها، والأرض بأرجائها، والأشجار بأغصانها، والحيتان في لجج البحار، والملائكة المقرّبون وأهل السموات أجمعون!!!

أيّها الناس، أيّ قلب لا ينصدع لقتله؟! أم أيّ فؤاد لا يحنّ إليه؟! أم أيّ سمع يسمع هذه الثلمة التي ثلمت في الاسلام ولا يصمّ؟!

أيّها الناس، أصبحنا مطرودين، مشرّدين مذودين، شاسعين عن الأمصار، كأنّنا أولاد ترك أو كابل، من غير جرم اجترمناه، ولا مكروه ارتكبناه، ولا ثلمة في الإسلام ثلمناها، ما سمعنا بهذا في آبائنا الأوّلين، إن هذا إلاّ اختلاق.

  • نام منبع :
    واقعه عاشورا(در منابع کهن)
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران پژوهشکده علوم و معارف حدیث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 39333
صفحه از 1023
پرینت  ارسال به