863
واقعه عاشورا(در منابع کهن)

روزى يزيد، زين العابدين عليه‏السلام و عمرو بن حسن را كه كودكى حدودا يازده ساله بود، فرا خواند و به عمرو گفت: با فرزندم خالد، كشتى مى‏گيرى؟

عمرو گفت: نه؛ وليكن كاردى به من و كاردى بدو ده تا بجنگم. يزيد پليد گفت:

اين خوى و سرشت را از اخزم مى‏شناسم.

آيا از مار، جز مار زاييده شود؟

يزيد، به على بن الحسين عليه‏السلام گفت: حاجات سه‏گانه‏ات را بگو كه وعده بر آوردنش را داده بودم.

امام زين العابدين عليه‏السلام فرمود: «اوّل، آن كه چهره مبارك پدرم را نشانم دهى تا با زيارتش توشه برگيرم و وداعش كنم.

دوم، آنچه از ما به غارت رفته به ما برگردانى.

سوم، اگر اراده كشتنم را دارى، كسى را با اين زنان گسيل دار كه آنان را به حرم جدّشان صلى‏الله‏عليه‏و‏آله برساند».

يزيد عنيد گفت: امّا روى پدرت را هرگز نخواهى ديد، و امّا از كشتنت در گذشتم و زنان را جز تو كسى به مدينه نمى‏بَرَد، و امّا به جاى اموال به يغما رفته، چند برابر آن را تاوان دهم.

امام عليه‏السلام فرمود: «امّا مال تو را نمى‏خواهم، آن براى تو مهم است. از تو آنچه از ما به تاراج رفته مى‏خواهم؛ زيرا در آن، بافته‏هاى فاطمه دختر محمّد و مقنعه و پيراهن و دست‏بند تافته اوست».

يزيد دستور داد كه اموال به يغما رفته اهل بيت را به اضافه دويست دينار به امام زين العابدين عليه‏السلام برگردانند. امام آن را بستد و بين فقرا و مساكين پخش كرد.

بعد يزيد فرمان داد كه اسيران از شام به مدينة الرسول، وطن خود بازگردند.

[بازگشت اهل بيت عليهم‏السلام به مدينة الرسول]

روايت شده كه سرِ انور حسين عليه‏السلام به كربلا عودت داده شد و با جسد شريف امام دفن گرديد، و عمل طائفه اماميّه بر اساس همين روايت است.

روايات ديگرى نيز جز آنچه ذكر كرديم آمده كه از آنها چشم مى‏پوشيم؛ زيرا شرط كرده‏ايم اين كتاب را به اختصار بنگاريم.


واقعه عاشورا(در منابع کهن)
862

ودعا يزيد يوماً بعليّ بن الحسين عليه‏السلام وعمرو بن الحسن وكان عمرو صغيراً، ۲۲۳

يقال: إنّ عمره إحدى عشرة سنة فقال له: أتصارع هذا، يعني ابنه خالداً؟

فقال له عمرو: لا، ولكن أعطني سكيناً وأعطه سكيناً، ثمّ اُقاتله. فقال يزيد (لعنه اللّه‏):

شَنشَنَةٌ أَعرِفَها مِن أَخزَم

هَل تَلِدُ الحَيَّةُ إلاّ الحَيَّةَ

وقال لعليّ بن الحسين عليه‏السلام: اذكر حاجاتك الثلاث التي وعدتك بقضائهنّ؟

فقال له: الأولى: أن تريني وجه سيّدي ومولاي الحسين، فأتزوّد منه وأنظر إليه واُودّعه.

والثانية: أن تردّ علينا ما اُخذ منّا.

والثالثة: إن كنت عزمت على قتلي أن توجّه مع هؤاء النسوة من يردهنّ إلى حرم جدهنّ عليهم‏السلام.

فقال: أمّا وجه أبيك فلن تراه أبداً، وأمّا قتلك فقد عفوت عنك، وأمّا النساء فلا يردّهنّ إلى المدينة غيرك، وأمّا ما اُخذ منكم فإنّي أعوّضكم عنه أضعاف قيمته.

فقال عليه‏السلام: أمّا مالك فلا نريده، وهو موفّر عليك، وإنّما طلبت ما اُخذ منّا؛ لأنّ فيه مغزل فاطمة بنت محمّد ومقنعتها وقلادتها وقميصها.

فأمر بردّ ذلك، وزاد عليه مئتي دينار، فأخذها زين العابدين عليه‏السلام وفرّقها على الفقراء والمساكين.

۲۲۴

ثمّ أمر بردّ الاُسارى وسبايا البتول إلى أوطانهم بمدينة الرسول.

وأمّا رأس الحسين عليه‏السلام، فروي أنّه اُعيد فدفن بكربلاء مع جسده الشريف صلوات اللّه‏ عليه، وكان عمل الطائفة على هذا المعنى المشار إليه.

ورويت آثار كثيرة مختلفة غير ما ذكرناه تركناها؛ لئلاّ نفسخ ما شرطناه من اختصار الكتاب.

  • نام منبع :
    واقعه عاشورا(در منابع کهن)
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران پژوهشکده علوم و معارف حدیث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 46171
صفحه از 1023
پرینت  ارسال به