817
واقعه عاشورا(در منابع کهن)

فرمود: «اين خون فرزندم حسين است».

از آن خون در چشمم كشيد. از خواب جستم. از آن زمان تا كنون چيزى را نمى‏بينم.

از امام صادق عليه‏السلام از پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله است كه فرمود: «در روز قيامت براى فاطمه عليهاالسلام، قبّه‏اى از نور بر افراشته شود، و حسين عليه‏السلام در حالى كه سر مطهّر خود را در دست دارد، مى‏آيد. فاطمه چون او را بيند، بانگى سخت برآوَرَد و نعره‏اى زند كه در جمع حاضر، فرشته‏اى مقرّب و پيامبر مرسلى نماند جز آن كه بگريد. خدا تمثال حسين را در زيباترين صورت درآورد، و او بدون رأس با دشمنش مخاصمه فرمايد. بعد خداوند كشندگان او و تجهيزگران و شركاى در خون مقدّس او را برايم جمع كند، و من تا نفر آخر آنان را بكُشم. بار ديگر زنده شوند و امير المؤمنين عليه‏السلام آنان را بكُشد. باز هم زنده شوند، و حسن عليه‏السلام آنان را بكُشد. باز هم زنده شوند و حسين عليه‏السلام آنان را بكُشد. باز هم زنده شوند، و هيچ يك از ذرّيّه ما نماند جز آن كه آنان را بكُشد. در اين جاست كه خشم‏ها فرو نشيند و اندوه، فراموش گردد».

بعد امام صادق عليه‏السلام فرمود: «خدا رحمت كند شيعيان ما را! به خدا كه آنان مؤمنان اند، آنان اند كه در مصيبت و حزن و اندوه ما در تمام پهنه غم، شريك ما باشند».

از پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله است كه فرمود: «در روز قيامت، فاطمه عليهاالسلام در ميان جمعى از زنان مى‏آيد. خطاب آيد: «در بهشت داخل شو».

گويد: «به بهشت نمى‏روم تا بدانم بعد از من با فرزندانم چه كرده‏اند».

خطاب رسد: «در قلب قيامت، نظرى كن». نظر به حسين عليه‏السلام افكند و مى‏بيند كه ايستاده و سر در بدن ندارد. فاطمه فريادى بر آورد، و بانگ من براى فريادش بلند شود. فرشتگان نيز به فرياد آيند.

در روايت ديگر آمده: فاطمه عليهاالسلام ندا مى‏كند: «واى پسرم! واى ميوه دلم».

گويد: اين گاه خدا به خشم آيد، آتشى را به نام هبهب فرمان دهد؛ آتشى كه هزار سال بر آن دميده شده تا آن كه سياه گرديده. هرگز راحتى در آن راه نيابد و غمى از آن خارج نشود.

فرمان رسد: «كشندگان حسين عليه‏السلام را فرو گير». آتش، آنان را فرو مى‏گيرد و چون در جوف آن قرار گرفتند، بانگى بر آورد سخت، و بانگ سختِ آنان نيز برآيد و زفير آتش آنان به گوش رسد.

قتله حسين عليه‏السلام با زبان‏هاى تيز و رسا و گويا مى‏گويند: چرا پيش از بت‏پرستان، آتش را بر ما واجب فرمودى؟ پاسخ گويد: آن كس كه مى‏داند با آن كه نمى‏داند همانند نيست.


واقعه عاشورا(در منابع کهن)
816

وروي عن الصادق عليه‏السلام يرفعه إلى النبيّ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله أنّه قال: إذا كان يوم القيامة نصب لفاطمة عليهاالسلام قبّة من نور، ويقبل الحسين عليه‏السلام ورأسه في يده، فإذا رأته شهقت شهقة لا يبقى في الجمع ملك مقرّب ولا نبيّ مرسل إلاّ بكى لها، فيمثّله اللّه‏ عز و جل لها في أحسن صورة، وهو يخاصم قتلته بلا رأس، فيجمع اللّه‏ لي قتلته والمجهزين عليه ومَن شرك ۱۸۵

في دمه، فأقتلهم حتّى آتي على آخرهم، ثمّ ينشرون فيقتلهم أمير المؤمنين عليه‏السلام، ثمّ ينشرون فيقتلهم الحسن عليه‏السلام، ثمّ ينشرون فيقتلهم الحسين عليه‏السلام، ثمّ ينشرون، فلا يبقى من ذرّيّتنا أحد إلاّ قتلهم، فعند ذلك يكشف الغيظ وينسى الحزن.

ثمّ قال الصادق عليه‏السلام: رحم اللّه‏ شيعتنا، هم ـ واللّه‏ ـ المؤمنون، وهم المشاركون لنا في المصيبة بطول الحزن والحسرة.

وعن النبيّ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله أنّه قال: إذا كان يوم القيامة تأتي فاطمة عليهاالسلام في لمّة من نسائها،

فيقال لها: ادخلي الجنّة. فتقول: لا أدخل حتّى أعلم ما صنع بولدي من بعدي.

فيقال لها: انظري في قلب القيامة، فتنظر إلى الحسين عليه‏السلام قائماً ليس عليه رأس، فتصرخ صرخة، فأصرخ لصراخها، وتصرخ الملائكة لصراخها.

وفي رواية اُخرى: وتنادي: وا ولداه! واثمرة فؤاداه!

قال: فيغضب اللّه‏ عز و جل لها عند ذلك، فيأمر ناراً يقال لها: هبهب قد اُوقد عليها ألف عام حتّى اسودّت، لا يدخلها روح أبداً ولا يخرج منها غمّ أبداً.

فيقال لها: التقطي قتلة الحسين عليه‏السلام، فتلتقطهم، فإذا صاروا في حوصلتها صهلت وصهلوا بها، وشهقت وشهقوا بها، وزفرت وزفروا بها، فينطقون بألسنة حداد ذلقة ناطقة: يا ربّنا، بِمَ أوجبت لنا النار قبل عبدة الأوثان؟ فيأتيهم الجواب عن اللّه‏ عز و جل: ليس مَن علم كَمَن لا يعلم.

  • نام منبع :
    واقعه عاشورا(در منابع کهن)
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران پژوهشکده علوم و معارف حدیث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 39082
صفحه از 1023
پرینت  ارسال به