813
واقعه عاشورا(در منابع کهن)

وا محمّداه! اين حسين است كه در اين بيابان كه باد صبا بر آن خاك پاشد، كشته زنازادگان است. امان از اين همه حزن و اندوه، و اين همه سختى و بلا بر تو اى ابا عبد اللّه‏! گويى جدّم رسول اللّه‏ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله امروز دنيا را ترك فرمود.

اى اصحاب محمّد! اينان ذرّيّه مصطفايند كه چون اسيران، برده شدند!».

در روايات ديگر آمده: «وا محمّداه! دخترانت اسير و ذرّيه تو كشته‏شدگانى هستند كه باد صبا بر پيكرهايشان خاك فرو پاشد. اين حسين است كه سر انورش از قفا بريده شده بى‏هيچ عمامه و ردا.

پدرم فداى عزيزى كه سپاهش در روز دوشنبه، تار و مار و خيامش طناب بريده بر باد رفت! پدرم فداى آن عزيز كه به سفر نرفت تا اميد بازگشتش باشد، و مجروح نيست تا مداوا گردد! پدرم به فداى آن كه جانم فداى اوست! پدرم فداى غم‏زده‏اى كه شهيد شد، تشنه‏اى كه تشنه‏لب رفت! پدرم به فداى عزيزى كه از محاسن وى خون چكيد! پدرم فداى آن كه جدّش رسول اللّه‏ است! پدرم فداى آن كه سبط پيامبر است!

پدرم به فداى محمّد مصطفى باد! پدرم به فداى على مرتضى! پدرم به فداى خديجه كبرى! پدرم به فداى فاطمه زهرا سيده زنان! پدرم به فداى آن كه آفتاب برايش بازگشت تا نماز گزارد!».

راوى گويد: به خدا كه زينب در اين نوحه‏سرايى، دوست و دشمن را گريانيد. سپس سكينه جسد مطهّر پدر را به آغوش كشيد كه عدّه‏اى از اعراب، او را از جسد پدر جدا كردند.

[اسب تاختن بر بدن مطهّر امام عليه‏السلام]

راوى گويد: بعد عمر بن سعد در لشكرش ندا در داد: چه كسى داوطلب تازاندن اسب بر پيكر حسين است؟

ده نفر داوطلب شدند كه عبارت اند از: اسحاق بن حوبه ـ آن كه پيراهن امام را برد ـ، اخنس بن مرثد، حكيم بن طفيل سبيعى، عمر بن صبيح صيداوى، رجاء بن منقذ عبدى، سالم بن خيثمه جعفى، صالح بن وهب جعفى، واحظ بن غانم، هانى بن شبيت حضرمى، اسيد بن مالك ـ لعنهم اللّه‏ ـ. اين ده نفر در زير سم اسب‏ها پشت و سينه امام را توتيا كردند.


واقعه عاشورا(در منابع کهن)
812

وا محمّداه! وهذا حسين بالعراء، تسفي عليه ريح الصباء، قتيل أولاد البغايا! واحزناه، واكرباه عليك يا أبا عبداللّه‏! اليوم مات جدّي رسول اللّه‏ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله. يا أصحاب محمّد، هؤاء ذرّيّة المصطفى يساقون سوق السبايا!

وفي بعض الروايات: وا محمّداه، بناتك سبايا، وذرّيتك مقتلّة تسفي عليهم ريح الصباء، وهذا حسين محزوز الرأس من القفا! مسلوب العمامة والردا! بأبي من أضحى عسكره في يوم الإثنين نهباً! بأبي من فسطاطه مقطّع العرى! بأبي من لا غائب فيرتجى! ولا جريح فيداوى! بأبي من نفسي له الفداء! بأبي المهموم حتّى قضى! بأبي العطشان حتّى مضى! بأبي من يقطر شيبه بالدماء! بأبي من جدّه رسول إله السماء! بأبي من هو سبط نبيّ الهدى! بأبي محمّد المصطفى! بأبي عليّ المرتضى! بأبي خديجة الكبرى! بأبي فاطمة الزهراء سيّدة النساء! بأبي من ردّت عليه الشمس حتّى صلّى!!

قال الراوي: فأبكت ـ واللّه‏ ـ كلّ عدوّ وصديق.

ثمّ إنّ سكينة اعتنقت جسد الحسين عليه‏السلام، فاجتمع عدّة من الأعراب حتّى جرّوها عنه.

۱۸۲

قال الراوي: ثمّ نادى عمر بن سعد في أصحابه: مَن ينتدب للحسين فيوطئ الخيل ظهره؟

فانتدب منهم عشرة، وهم: إسحاق بن حوبة الذي سلب الحسين عليه‏السلام قميصه، وأخنس بن مرثد، وحكيم بن طفيل السبيعي، وعمر بن صبيح الصيداوي، ورجاء بن منقذ العبدي، وسالم بن خيثمة الجعفي، وصالح بن وهب الجعفي، وواحظ بن غانم، وهاني بن ثبيت الحضرمي، وأسيد بن مالك (لعنهم اللّه‏) فداسوا الحسين عليه‏السلام ۱۸۳

بحوافر خيلهم حتّى رضّوا ظهره وصدره.

  • نام منبع :
    واقعه عاشورا(در منابع کهن)
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران پژوهشکده علوم و معارف حدیث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 38827
صفحه از 1023
پرینت  ارسال به