793
واقعه عاشورا(در منابع کهن)

بعد رو به حسين عليه‏السلام كرد و عرض نمود: آيا به سوى پروردگارم نروم و به ياران نپيوندم؟

حسين عليه‏السلام فرمود: «برو به سوى آنچه كه برايت از دنيا و هر چه در آن است، بهتر است. برو به جانب ملكى كه فناناپذير است».

او پيش تاخت و چون جنگ‏آوران، جنگى سخت نمود و بر ناگوارى ها شكيب ورزيد تا به شهادت رسيد ـ رضوان اللّه‏ عليه ـ.

[نماز ظهر عاشورا]

در اين وقت، گاه نماز ظهر شد. حسين عليه‏السلام فرمان داد تا زهير بن قين و سعيد بن عبد اللّه‏ حنفى، پيش رويش ايستادند تا با مانده اصحاب، نماز خوف بگزارد. هر تير كه به سوى حسين عليه‏السلام گشاده گشت، سعيد بن عبد اللّه‏، به جان مى‏خريد و همواره خود را وقايه (نگاهبان) جان امام مى‏نمود و قدمى واپس ننهاد تا به زمين افتاد و مى‏گفت: خداوندا! بر اينان لعنتى چون لعن عاد و ثمود فرو فرست. خداوندا! پيامبرت را از من سلام برسان و وى را ابلاغ فرما كه ما چه رنج‏ها كه از جراحات وارده ديديم؛ چه من پاداش خود را در يارىِ ذريّه پيامبرت از تو مى‏خواهم. آن گاه به شهادت رسيد ـ رضوان اللّه‏ عليه ـ. در بدنش سيزده تير جز ضرب شمشير و زخم نيزه‏ها ديده مى‏شد.

راوى گويد: سويد بن عمر بن ابى المطاع ـ كه مردى شريف و كثير الصلاة بود ـ به پيش تاخت، و چون شيرى از بند جسته، ستيزيد و بر بلاياى نازله، شكيبايى را به نهايت بُرد، و بر اثر كثرت جراحات وارده ـ كه توان جنبش را از وى گرفته بود ـ بين كشتگان افتاد تا وقتى شنيد كه مى‏گويند: حسين كشته شد، سويد، حركتى به خود داد و از موزه‏اش كاردى درآورد و با دشمن جنگيد تا به درجه فائزه شهادت نائل آمد ـ رضوان اللّه‏ عليه ـ.

گويد: اصحاب حسين عليه‏السلام در پيش رويش به جنگ پرداختند و چنان بودند كه شاعر گفت:

گروهى كه اگر فرا خوانده شوند براى دفع بلا

بر اسب‏هاى نشاندار و رديف شده باشند.


واقعه عاشورا(در منابع کهن)
792

اللّه‏ من عاصم، يا قوم لا تقتلوا حسيناً فيسحتكم اللّه‏ بعذابٍ، وقد خاب من افترى.

ثمّ التفت إلى الحسين عليه‏السلام وقال: أفلا نروح إلى ربّنا ونلحق بأصحابنا؟ فقال له: بل رُح إلى ما هو خيرٌ لك من الدنيا وما فيها وإلى ملكٍ لا يبلى، فتقدّم، فقاتل قتال الأبطال، وصبر على احتمال الأهوال حتّى قتل رضوان اللّه‏ عليه.

قال: وحضرت صلاة الظهر، فأمر الحسين عليه‏السلام زهير بن القين وسعيد بن عبداللّه‏ الحنفي أن يتقدّما أمامه بنصف من تخلّف معه، ثمّ صلّى بهم صلاة الخوف، فوصل إلى الحسين عليه‏السلام سهمٌ، فتقدّم سعيد بن عبداللّه‏ الحنفي، ووقف يقيه بنفسه ما زال، ولا تخطّى حتّى سقط إلى الأرض وهو يقول: اللّهمّ العنهم لعن عادٍ وثمود، اللّهمّ أبلغ نبيّك عنّي السلام، وأبلغه ما لقيت من ألم الجراح، فإنّي أردت ثوابك في نصر ذرّيّة نبيّك، ثمّ قضى نحبه (رضوان اللّه‏ عليه)، فوجد به ثلاثة عشر سهماً سوى ما به من ضرب السيوف وطعن الرماح.

قال الراوي: وتقدّم سويد بن عمر بن أبي المطاع، وكان شريفاً كثير الصلاة، ۱۶۶

فقاتل قتال الأسد الباسل، وبالغ في الصبر على الخطب النازل، حتّى سقط بين القتلى وقد اُثخن بالجراح، ولم يزل كذلك وليس به حراك‏حتّى سمعهم يقولون: قتل الحسين، فتحامل وأخرج من خفّه سكيناً، وجعل يقاتلهم بها حتّى قتل رضوان اللّه‏ عليه.

قال: وجعل أصحاب الحسين عليه‏السلام يقاتلون بين يديه، وكانوا كما قيل:

قَومٌ إذ نودوا لِدَفعِ مُلمّةٍ

والخَيلُ بَين مُدعس ومُكردسِ

  • نام منبع :
    واقعه عاشورا(در منابع کهن)
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران پژوهشکده علوم و معارف حدیث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 39880
صفحه از 1023
پرینت  ارسال به