791
واقعه عاشورا(در منابع کهن)

حبيب گفت: امرت به ديده منّت! و آن گاه وفات نمود ـ كه رضوان حق بر او باد ـ.

پس از آن، عمرو بن قرظه انصارى از امام حسين عليه‏السلام رخصت طلبيد، امام اجازتش فرمود. جنگى چون جنگ مشتاقان به پاداش كرد و در عرض خدمت نزد سلطان آسمان، بسى پافشارى كرد، و جمعى زياد از سپاه ابن زياد را به ورطه هلاكت افكند و بكشت، و به زيباتر وجهى بين سداد و جهاد جمع نمود. تيرى به سوى حسين عليه‏السلام از چلّه كمان نجست جز آن كه با دستش آن تير را باز داشت و نه شمشيرى جز آن كه با دلش آن را خريدار آمد، تا آن زمان كه عمرو بر پاى ايستاده بود به حسين عليه‏السلام سوئى نرسيد تا بر اثر كثرت جراحات، فرو غلتيد. آن گاه به حسين عليه‏السلام روى آورد و عرض كرد: يا ابن رسول اللّه‏! آيا به عهدم وفا كردم؟

فرمود: «آرى. تو پيشاپيش من در بهشتى به رسول اللّه‏ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله از جانب من سلام برسان و اعلام دار كه من در پى هستم»، و در پى جهاد كسوت شهادت پوشيد ـ كه رضوان خداى بر او باد ـ.

پس از آن، جَون مولاى ابو ذر ـ كه غلامى سياه بود ـ در پى اذن بر آمد.

حسين عليه‏السلام فرمود: «تو آزاد و مأذونى كه طريق سلامت‏جويى؛ چه تو را در كنار ما زندگى راحت بود و حال مبتلاى به بلاى راه ما مباش».

عرض كرد: يا ابن رسول اللّه‏! در فراخ زندگى من كاسه‏ليس خوان احسانتان بودم و اكنون در سختى، شما را بگذارم و بگذرم ؟! به خدا كه بويم بد و نژادم پست و رنگم سياه است. بر من منّت گذار تا با پيمودن راه بهشت، از طيب بو و شرافت حسب و چهره سپيد برخوردار شوم. نه به خدا از شما جدا نگردم تا خون اين سياه با خون‏هايتان بياميزد! بعد از آن جنگيد تا به شهادت رسيد ـ رضوان اللّه‏ عليه ـ.

راوى گويد: و آن گاه عمرو بن خالد صيداوى به مبارزت برخاست و به عرض رسانيد: اى ابا عبد اللّه‏! فدايت گردم! اراده‏ام آن است كه به يارانم بپيوندم، و تخلّف از آن را روا ندارم كه تو را بين اهلت تنها و قتيل ببينم.

حسين عليه‏السلام فرمود: «به پيش تاز؛ چه ما از پى شما به فاصله ساعتى ملحق شويم». به پيش تاخت و جنگيد تا به شهادت رسيد ـ رضوان اللّه‏ عليه ـ.

راوى گويد: حنظلة بن سعد شبامى آمد و در پيش حسين عليه‏السلام بِايستاد و تيرها و شمشيرها و نيزه‏ها را به جان، به چهره و گردن مى‏خريد، و ندا در مى‏داد: اى مردم! من بر شما از آنچه بر احزاب گذشت يا آنچه بر قوم نوح، عاد و ثمود و ديگران آمد، مى‏ترسم، و خداوند، هرگز اراده ستم بر بندگان ندارد. اى مردم! من بر شما مى‏ترسم مثل آنچه در روز رستخيز آيد؛ روزى كه پشت كنيد و بگريزيد و براى شما نگاهبان و نگهدارى نباشد. اى مردم! حسين را مكُشيد كه در چنگال عذاب خدا گرفتار آييد و به تحقيق، آن كه افترا بندد، زيان كند.


واقعه عاشورا(در منابع کهن)
790

فخرج عمرو بن قرظة الأنصاري، فاستأذن الحسين عليه‏السلام، فأذن له، فقاتل قتال المشتاقين إلى الجزاء، وبالغ في خدمة سلطان السماء حتّى قَتَلَ جمعاً كثيراً من حزب ابن زياد، وجمع بين سداد وجهاد، وكان لا يأتي إلى الحسين عليه‏السلام سهمٌ إلاّ اتّقاه بيده، ولا سيف إلاّ تلقّاه بمهجته، فلم يكن يصل إلى الحسين عليه‏السلام سوء، حتّى اُثخن بالجراح. فالتفتَ إلى الحسين عليه‏السلام وقال: يابن رسول اللّه‏ أوفيت؟

قال: نعم، أنت أمامي في الجنّة، فاقرأ رسول اللّه‏ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله عنّي السلام وأعلمه أنّي في ۱۶۳

الأثر، فقاتل حتّى قتل رضوان اللّه‏ عليه.

ثمّ برز جون مولى أبي ذرّ، وكان عبداً أسوداً، فقال له الحسين عليه‏السلام: أنت في إذنٍ منّي، فإنّما تبعتنا طلباً للعافية، فلا تبتل بطريقنا.

فقال: يا بن رسول اللّه‏، أنا في الرخاء أَلحسُ قصاعكم وفي الشدّة أخذلكم؟ واللّه‏، إن ريحي لمنتن، وإنّ حسبي للئيم ولوني لأسود، فتنفّس عليَّ بالجنّة، فيطيب ريحي، ويشرف حسبي، ويبيضّ وجهي، لا واللّه‏، لا اُفارقكم حتّى يختلط هذا الدم الأسود مع دمائكم، ثمّ قاتل حتّى قتل رضوان اللّه‏ عليه.

۱۶۴

قال الراوي: ثمّ برز عمرو بن خالد الصيداوي، فقال للحسين: يا أبا عبداللّه‏ جعلت فداك، قد هممت أن ألحقَ بأصحابي، وكرهت أن أَتَخلّفَ فأراك وحيداً فريداً بين أهلك قتيلاً.

فقال له الحسين عليه‏السلام: تقدّم فإنّا لاحقون بك عن ساعة، فتقدم فقاتل حتّى قتل رضوان اللّه‏ عليه.

قال الراوي: وجاء حنظلة بن سعد الشبامي، فوقف بين يدي الحسين عليه‏السلام يقيه السهام والسيوف والرماح بوجهه ونحره، وأخذ ينادي: يا قوم، إنّي أخاف عليكم مثل يوم الأحزاب، مثل دأب قوم نوح وعاد وثمود والذين من بعدهم، وما اللّه‏ يريد ظلماً للعباد، ويا قوم إنّي أخاف عليكم مثل يوم التناد، يوم تولّون مدبرين مالكم من ۱۶۵

  • نام منبع :
    واقعه عاشورا(در منابع کهن)
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران پژوهشکده علوم و معارف حدیث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 45357
صفحه از 1023
پرینت  ارسال به