785
واقعه عاشورا(در منابع کهن)

سپس امام فرود آمد و اسب مُرتَجِز رسول اللّه‏ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله را بخواست و بر آن نشست و يارانش را آماده جنگ نمود.

از امام باقر عليه‏السلام روايت شده: «ياران امام، چهل و پنج سوار و يك صد نفر پياده بودند» و جز اين نيز روايت شده.

راوى گويد: عمر بن سعد به پيش تاخت و تيرى سوى لشكر حسين عليه‏السلام انداخت و گفت: نزد امير شهادت دهيد كه من اوّل تير را انداختم. تيرها چون قطرات باران، روان شد.

امام عليه‏السلام به اصحاب فرمود: «خداى رحمت كند شما را! برخيزيد براى مرگ؛ مرگى كه از آن گريزى نيست؛ چه اين تيرها پيك‏هاى دشمن به سوى شماست».

در روز عاشورا، ساعتى چند حمله همگانى صورت گرفت كه جمعى از اصحاب امام، شهيد شدند. اين گاه بود كه امام حسين عليه‏السلام دست مبارك را بر محاسن شريفش نهاد و فرمود: «غضب خدا بر يهوديان، آن گاه شدت گرفت كه براى خدا پسر قرار دادند، و بر نصارا آن زمان كه خداى را سه‏گانه دانستند و بر مجوس، وقتى كه شمس و قمر را پرستش كردند. خشم خدا بر امّتى سخت شد كه براى كشتن پسر دختر پيامبر خود هم‏داستان شدند. نه، به خدا هرگز تسليم خواسته‏شان نشوم تا خداى را با بدن خون‏آلود ملاقات كنم!».

امام صادق عليه‏السلام فرمود: «از پدرم شنيدم كه مى‏فرمود: چون امام حسين عليه‏السلام با عمر بن سعد تلاقى نمودند و جنگ بر پا شد، خداوند، نصرت خود را فرو فرستاد تا آن جا كه بر سر حسين عليه‏السلام سايه گسترد، و آن گاه امام مخيّر شد بين پيروزى بر دشمنانش و بين ملاقات و لقاى پروردگارش؛ او لقاى پروردگارش را برگزيد».

راوى گويد: آن گاه حسين عليه‏السلام فرياد بر آورد: «آيا فريادرسى هست كه براى خدا به دادمان برسد؟ آيا مدافعى هست كه از حرم رسول اللّه‏ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله دفاع كند؟».

[توبه حُرّ بن يزيد رياحى]

اين زمان بود كه حرّ بن يزيد رياحى، رو به عمر بن سعد كرد و گفت: آيا با اين مرد مى‏جنگى؟


واقعه عاشورا(در منابع کهن)
784

ثمّ نزل ودعا بفرس رسول اللّه‏ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله المرتجز، فركبه وعبّى أصحابه للقتال.

فروي عن الباقر عليه‏السلام: أنّهم كانوا خمسة وأربعين فارساً ومئة راجل. وروي غير ذلك.

قال الراوي: فتقدّم عمر بن سعد ورمى نحو عسكر الحسين عليه‏السلام بسهم وقال: اشهدوا لي عند الأمير: أنّي أوّل مَن رمى، وأقبلت السهام من القوم كأنّها القطر.

فقال عليه‏السلام لأصحابه: قوموا رحمكم اللّه‏ إلى الموت، الذي لابدّ منه، فإنّ هذه السهام رسل القوم إليكم، فاقتتلوا ساعة من النهار حملةً وحملةً، حتّى قتل من أصحاب الحسين عليه‏السلام جماعة.

قال: فعندها ضرب الحسين عليه‏السلام يده على لحيته وجعل يقول: اشتدّ غضب اللّه‏ على اليهود إذ جعلوا له ولداً، واشتدّ غضبه على النصارى إذ جعلوه ثالث ثلاثة، واشتدّ غضبه على المجوس إذ عبدوا الشمس والقمر دونه، واشتدّ غضبه على قوم اتّفقت كلمتهم على قتل ابن بنت نبيهم. أما واللّه‏، لا اُجيبنهم إلى شيء ممّا يريدون حتّى ألقى اللّه‏ تعالى وأنا مخضّب بدمي.

وروي عن مولانا الصادق عليه‏السلام أنّه قال: سمعت أبي يقول: لمّا التقى ۱۵۹

الحسين عليه‏السلام وعمر بن سعد (لعنه اللّه‏) وقامت الحرب على ساق، أنزل اللّه‏ النصرَ حتّى رفرف على رأس الحسين عليه‏السلام ثمّ خيّر بين النصر على أعدائه وبين لقاء ربّه، فاختار لقاء ربّه.

قال الراوي: ثمّ صاح الحسين عليه‏السلام: أما من مغيثٍ يغيثنا لوجه اللّه‏، أما من ذابّ يذبّ عن حرم رسول اللّه‏.

قال: فإذا الحرّ بن يزيد الرياحي قد أقبل على عمر بن سعد، فقال له: أمقاتل أنت هذا الرجل؟ فقال: إي واللّه‏، قتالاً أيسره أن تطير الرؤوس وتطيح الأيدي.

  • نام منبع :
    واقعه عاشورا(در منابع کهن)
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران پژوهشکده علوم و معارف حدیث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 38791
صفحه از 1023
پرینت  ارسال به